صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ادامه سریال سقوط ولسوالی ها؛ عامل چیست؟

-

ادامه سریال سقوط ولسوالی ها؛ عامل چیست؟

طی دو ماه گذشته مهمترین موضوع امنیتی- سیاسی در افغانستان سقوط پی هم ولسوالی ها و بندرگاه های تجارتی به دست گروه طالبان بوده است. براساس گزارش ها، طی این مدت طالبان توانسته اند بر بیش از دو صد ولسوالی و هفت بندر گاه مهم تجارتی تسلط حاصل نمایند. علاوه بر آن طی روزهای اخیر، طالبان توانسته اند، دامنه جنگ و تهدیدات را به شهرها (مراکز ولایات) بکشانند. به نحوی که همینک جنگ در بیست شهر کشور عملا میان نیروهای دولتی و طالبان جریان دارد. سقوط برق آسای ولسوالی ها و بنادر تجارتی به دست طالبان و کشانیده شدن دامنه جنگ به شهرها، پرسش های زیادی را به میان آورده است. در این میان، پرسش اساسی که اذهان بسیاری را به خود مشغول داشته این است که کدام عوامل سبب سقوط برق آسای ولسوالی ها و بنادر تجارتی گردیده است؟ یا به عباره ای نقطه ضعف های اساسی که سبب موفقیت طالبان گردیده کدام ها اند؟
در پاسخ به پرسش فوق باید گفت که، عوامل و دلایل بسیاری در سقوط ولسوالی ها و بنادر تجارتی و کشانیده شدن دامنه جنگ به شهرها دخیل بوده است. از آنجایی که پرداختن به همه عوامل و موشگافی آنها مستلزم تعمق و تآمل بیشتر است؛ لذا در این جا از پرداختن به همه آنها صرف نظر می گردد و صرفا مهمترین آنها مطمح نظر قرار داده می شود. 
الف- خروج نیروهای خارجی و ایجاد خلای امنیتی: یکی از عمده ترین عوامل سقوط ولسوالی ها و بنادر تجارتی، خروج نیروهای خارجی از کشور بود که خلای شدید امنیتی ایجاد نمود و فرصت را برای پیشروی سریع طالبان مهیا نمود. با وجود اینکه زمان دقیق خروج نیروهای خارجی بیشتر از یک سال قبل اعلان شده بود؛ اما دولت افغانستان به علت نداشتن آمادگی، نتوانست همزمان با خروج نیروهای خارجی و خالی شدن پایگاه های نظامی، خلای امنیتی ناشی از خروج را پر نماید. از همین رو اتفاق افتاد آنچه که نباید اتفاق می افتاد. با اینکه دولت مردان افغانستان از اعلان خروج تا زمان خروج بیشتر از یک سال فرصت داشتند تا به خلاهای امنیتی بعد از خروج فکر کنند و آمادگی بگیرند؛ اما متآسفانه به خروج فکر نکردند و آمادگی نگرفتند. آنها طی این مدت مصروف زد و بند ها و اختلافات داخلی بودند و به مذاکرات دوحه دل خوش کرده بودند. باالعکس گروه طالبان طی این مدت تمام وقت خویش را صرف شناسایی خلاهای امنیتی کردند و برای یک جنگ تمام عیار آمادگی گرفتند. از آنچه گفته شد میتوان چنین نتیجه گرفت که، خلای امنیتی ناشی از خروج قوای بین المللی، یکی از عوامل موفقیت طالبان در جبهات جنگ علیه دولت افغانستان بوده است.    
ب- به حالت دفاعی قرار گرفتن نیروهای دفاعی و امنیتی و فراهم سازی فرصت برای طالبان: یکی دیگر از عوامل پیشروی طالبان، قرار گرفتن نیروهای دفاعی و امنیتی به حالت دفاعی است. نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان از سال 1397 به این طرف در حالت دفاعی قرار داده شد و از حملات شان بر مواضع و مراکز طالبان جلوگیری به عمل آمد. طی این مدت طالبان در مناطق تحت تسلط شان آزادانه و با خیال راحت تجدید قوا کردند و به سربازگیری پرداختند. آنها طی این مدت فرصت یافتند تا ضمن اقدام به سربازگیری و ارتش سازی؛ جنگجویان خویش را به نحو احسن و به صورت درست آموزش دهند و تجهیز نمایند. هرگاه ارتش افغانستان به حالت دفاعی قرار نمی گرفت و فرصت تجدید قوا و ارتش سازی برای طالبان فراهم نمی شد، محال بود که طالبان بتوانند به این سرعت رشد نمایند و نظام را در معرض تهدید قرار دهند. پس با توجه به این امر میتوان گفت که بخشی از مشکل امروز ناشی از به حالت دفاعی قرار دادن ارتش افغانستان است.   
ج- فساد در نهادهای دفاعی و امنیتی: فساد گسترده در نهادهای دفاعی و امنیتی یکی دیگر از عواملی است که در پدید آمدن مشکل امروز، نقش عمده و اساسی دارد. نهادهای دفاعی و امنیتی افغانستان از ابتدای ایجاد الی اکنون همواره متهم به فساد بوده است. حیف و میل های صدها میلیون دالر از قراردادهای تیل، گوشت و... وزارت های دفاع و داخله، عزل و نصب های سلیقه ای و قومی و... در این وزارت خانه ها، بارها خبرساز شده و سروصداهای را به دنبال داشته است. در تازه ترین مورد، گزارش تحقیقی روزنامه اطلاعات روز که تحت عنوان (از برنامه ریزی برای فساد ده ها میلیون دالری تا ارائه گزارش ناقص به رئیس جمهور) به نشر رسید، عمق فاجعه را به نمایش می گذارد. متآسفانه دروغ، رشوت، حیف و میل اموال بیت المال، اختلاس، پارتی بازی و قوم گرایی و ضعیف کشی در نهادهای امنیتی و دفاعی بیشتر از هر نهاد دیگری است. 
موجودیت فساد گسترده در نهادهای دفاعی و امنیتی، به شدت روحیه و مورال سربازان ما را در ارتش آسیب رسانیده است. وقتی در خوراک، پوشاک، معاش و... سربازان ما در سنگر فساد و دزدی صورت می گیرد، آن سرباز با کدام انگیزه و روحیه جانفشانی نماید؟ آیا وقتی برای سربازان ما به جای گوشت گوسفند و یا گاو، عملا گوشت مرغ یخ زده داده می شود، میتوان از آنها توقع جانفشانی کرد؟ وقتی به عوض آن سرباز ما که در سنگر جانفشانی کرده، به پسر جنرال و وکیل و خان و... رتبه و مدال داده می شود، چه انتظاری میتوان از آن سرباز داشت؟ از آنچه گفته شد میتوان چنین نتیجه گرفت که، فساد گسترده در نهادهای دفاعی و امنیتی سهم عظیم در مشکل امروز دارد؛ زیرا روحیه ارتش را به شدت آسیب رسانیده و انگیزه نبرد را از آنان ستانده است.   
د- ضعف رهبری و مدیریتی: ضعف رهبری و مدیریتی در نهادهای دفاعی و امنیتی همیشه یک امر مشهود بوده و روند تصمیم گیری، سوق و اداره، آموزش، اکمالات و تجهیزات ارتش را تحت الشعاع قرار داده است. طی سال های گذشته نهادهای امنیتی و دفاعی به شدت از رهبری و مدیریت ضعیف رنج برده است. متآسفانه اینک مواردی همچون: نصب اشخاص غیر مسلکی و بی تجربه در بست های کلیدی نهادهای دفاعی و امنیتی، تقسیم وزارت خانه ها بین رهبران سیاسی و اقوام، سیاسی شدن و سیاسی عمل کردن وزارت های جنگ و... تبدیل به یک عرف قوی گردیده و سیستم دفاعی را مفلوج نموده است. ضعف در رهبری و مدیریت نهادهای دفاعی و امنیتی از یک طرف سبب فراهم سازی زمنیه فساد و سوء استفاده شخصی گردیده است و از طرف دیگر روند تصمیم گیری، اکمالات، تجهیزات و تدارکات را به شدت مختل ساخته است. بسیاری از کارشناسان امور نظامی بر این باور اند که، آنچه سبب تخلیه ولسوالی ها، بدون هیچ گونه مقاومتی از سوی نیروهای دولتی گردیده؛ عدم اکمالات به موقع بوده است. 
ه- فقدان استراتیژی جنگی: یکی دیگر از ضعف های اساسی ارتش افغانستان، ضعف استراتیژی و برنامه جامع جنگی است. نبود یک دورنمای جامع، روشن، دقیق و تعریف شده، ارتش را در یک سردرگمی مطلق قرار داده است. تا هنوز نهادهای نظامی و امنیتی از دشمن تعریف دقیق ندارند و قادر نشده اند تا از دشمن تعریف دقیق ارائه نمایند. متآسفانه استراتیژیست های درجه اول نظام، گاه دشمن را مخالف سیاسی می خوانند، گاه برادران ناراضی می گویند و گاهی هم تروریست خطاب می کنند. گاهی برای سربازان ارتش دستور صریح جنگ می دهند و گاهی ارتش را از حمله بالای دشمن منع می نمایند. در چنین حالتی و با چنین دورنمایی، بدون شک دشمن روحیه می گیرد و پیش روی می نماید. پس نبود یک استراتیژی دقیق نظامی سبب شده است تا ارتش افغانستان در یک سردرگمی مطلق قرار گیرد و نتواند به تجاوزات و تحرکات دشمن پاسخ کوبنده و قطعی دهد.      
و- ضعف هماهنگی و فقدان سوق و اداره واحد: یکی دیگر از عواملی که نهادهای دفاعی و امنیتی را همواره رنج داده، ضعف هماهنگی و نبود سوق و اداره واحد است. عدم هماهنگی میان وزارت های دفاع، داخله و ریاست عمومی امنیت ملی، سبب گردیده است تا بسیاری از عملیات ها بدون هیچ گونه دستاوردی خنثی گردد. همچنان ضعف هماهنگی، سوق و اداره واحد را به چالش کشیده و وحدت فرماندهی را زیر پرسش برده است. متآسفانه بخش از مشکل امروز، در تعدد و تکثر فرماندهی ریشه داشته و تعبیه درست قوت ها را به مشکل مواجه ساخته است.  
ز- جنگ تبلیغاتی: عامل دیگری که برای گروه طالبان موفقیت به همراه آورده؛ موفقیت این گروه در راه اندازی و مدیریت جنگ روانی و تبلیغاتی است. طالبان همزمان با شروع جنگ گرم، متبحرانه و زیرکانه توانستند به روحیه مردم و نیروهای دفاعی و امنیتی صدمه وارد نمایند و فضای ذهنی و روانی را به سرعت مغشوش سازند. آنها با توسل به تکنیک های مختلف چنان خود را قدرت مند و بزرگ جلوه دادند که روحیه مردم و نیروهای دفاعی و امنیتی به یک باره فروریخت و بسیاری مناطق بدون هیچ گونه درگیری و مقاومت به دست این گروه افتاد.

دیدگاه شما