صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

استراتژی تغییر وضعیت جنگی تنها عامل مهار بحران کنونی

-

استراتژی تغییر وضعیت جنگی تنها عامل مهار بحران کنونی

طالبان تا کنون از موضع انعطاف پذیر دولت در قبال جنگ و صلح هرگونه سوء استفادهی لازم را که به نفع خود پنداشته به اجرا گذاشته است. این گروه انعطاف دولت را به نشانه ضعف عنوان نموده و از آن در جهت هر گونه تجاوز بر قلمرو این کشور استفاده نمودند، مقامات بلندپایه کشور هم اکنون در سرکوبی طالبان آمادگی هایی را روی دست گرفته اند، رئیس جمهور غنی در روز عید قربان در سخنرانی اش به مردم افغانستان گفت که برنامههای تغییر وضعیت جنگی آماده شده و تا شش ماه آینده نتایج آن آشکار خواهد شد. این در حالیست که دولت در این اواخر و پس از سقوط ولسوالیها، مورد انتقاد جدی جامعه مدنی و رسانهی کشور قرار گرفته بود و هر شخص و جریان سیاسی فعال، دولت را به انواع و اقسام مختلف کوتاهی متهم مینمودند. طالبان به صورت بی پیشینهی نقاط مهم و استراتژیک کشور را یکی پس از دیگری به تصرف در آورد و در بسا نقاط کشور، نیروهای امنیتی بدون درگیری با میانجیگری اربابان محلی مناطق و ولسوالیهای مختلف کشور را به طالبان واگزار نمودند. این امر باعث گردید که سایه سنگین وحشت طالبانیزم در لایههای مختلف جامعه افغانی چتر هراس خود را بگستراند و باعث گردد که غرور کاذب طالبان در جهت فتح و تصرف بیش از هر زمان مضاعف گردد.
تا این دم، نبود استراتژی جنگی و پلانهای مشخص جهت سرکوب طالبان باعث گردیده بود که قوای مسلح کشور در یک حالت بلاتکلیفی به سر برده و روز به روز از جغرافیای جمهوریت کاسته شود. به نظر میرسد که دو عامل عمده باعث گردیده بود تا دولت در جهت استفاده جدی از قوای مسلح در مقابل طالبان وارد عمل نشود. عامل اول، عدم آمادگی پس از خروج نظامیان بین المللی بود؛ زیرا دولت در محاسبات اش به این نتیجه نرسیده بود که پس از خروج این نیروها، طالبان بتواند به این سرعت به تصرف نقاط مورد نظر شان دست یابند، این مورد از اظهارات برخی مقامات دولتی که خروج آمریکایی ها را غیر مسئولانه و عاجل عنوان می نمودند کاملا مشهود بود؛ اما آمریکایی ها گفته بودند که دولت افغانستان را از جدول زمانی خروج آگاه نموده است. عامل دوم دلخوشی دولت به پروسه صلح بود؛ مقامات حکومتی به این باور بودند که این پروسه مطابق جدول زمانی به پیش خواهد رفت و نتیجهی آن ادغام طالبان در بدنه دولت خواهد بود؛ اما پس از اینکه هیأت گفتگو کننده برای آخرین بار اعلامیه شان را با عموم شریک ساختند، صرفا از تداوم مذاکرات در سطح بالاتر خبر داده بود، این امر باعث گردید که دولت به خود آید و از نیت شوم طالبان در قبال تحقق صلح دچار سوء ظن بیشتر شود، به همین اساس دولت نیز در مقابل عملکردهای طالبان وارد اقدام مشابه گردیده و گزینهی سرکوب را روی دست گرفته است.
رئیس جمهور غنی در دیدار با کوماندوهای قوای مسلح نیز به آنان گفت که طالبان در برابر تواناییهای رزمی شما توان مقابله را ندارند و در صورت اعمال زور از جانب قوای مسلح، این گروه مجبور به فرار خواهند شد. با این حال، استراتژی شش ماهه تغییر وضعیت جنگی به گونهکامل همگانی نگردیده است؛ اما برخی از آگاهان میگویند که مطابق به این استراتژی حفظ سلطه دولت بر مراکز ولایتها، شاهراههای مهم، بنادر تجارتی و تأسیسات بزرگ، در اولویت این برنامه است. با اجرای برنامه تازه دولت، انتظار میرود که کمربندهای شهری تقویت، بنادر تجارتی از تصرف طالبان بیرون و سرکوب این گروه در مسیر شاهراهها آغاز شود. بازپسگیری ولسوالیها نیز شامل برنامه دولت است. گمان میشود که این کار به دنبال رفع تهدیدات در دیگر بخشها انجام خواهد شد.
با این حال، جامعه جهانی نیز طی نشستی در شهر رم پایتخت ایتالیا، حملات فزاینده طالبان را محکوم نموده و هشدار داده است حکومتی که با ابزار زور و سرکوب در افغانستان روی کار بیاید مورد حمایت آنان قرار نخواهد گرفت، نمایندهگان ویژه کشورهای امریکا، اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ناتو، ناروی و بریتانیا این نشست را ترتیب نموده بودند. در اعلامیه این کشورها از نیروهای امنیتی، حق انتخاب زعیم سیاسی، حقوق بشر، حقوق شهروندی و ... حمایت صورت گرفته است این نشست نیز دال واضح بر سرکوبی طالبان و مهر باطل بر پلان فتح این گروه کوبیده است، این اولین بار نیست که کشورهای جهان حملات طالبان را سرکوب نموده اند؛ بلکه به کرات این گروه را به میز مذاکرات دعوت نموده و از آنان خواستار اشتراک در بدنه نظام همه شمول گردیده اند؛ اما طالبان به هیچ یکی از این خواسته ها وقع نگذاشته و کماکان به تهاجم ملیشوی مبادرت نموده اند؛ اما اکنون که این گروه به مدارا و تساهل وقع نمیگذارد وقت اش فرا رسیده است که با استفاده از حربهی درخور شأن در مقابل آنان استفاده صورت گیرد. این حربه، استفاده از قوه قهریه قوای مسلح و خیزش مردمی است که می تواند جواب واضح به طالبان بدهد.
مردم افغانستان مدت زمان زیادی است که سرکوبی طالبان را تنها گزینهی تحقق صلح و اعادهی ثبات پنداشته اند و بارها از کتگورهای مختلف جامعه به فشار نظامی بیشتر بر طالبان تأکید کرده بودند، با وجودی که دولت با سقوط ولسوالی ها از مردم کمک نخواسته بود، نیروهای بومی به صورت داوطلب مسلح گردیده و در کوتاه مدت توانستند برخی از این ولسوالی ها را از چنگال طالبان آزاد سازند، واقعیت این است که بافت اجتماعی در افغانستان به گونهی قبیلوی و خرده فرهنگ ها شکل و بسط یافته است. نیروهای بومی با توجه به اینکه هر کدام در محلات خود دارای پایگاه و منزلت اجتماعی است بهتر میتوانند در برابر عناصر بیرونی طالب به مبارزه برخواسته و آنان را زمینگیر نمایند. این آزمون در ولسوالی ها و قصبات مختلف کشور نتیجه داده است همکاری نیروهای بومی در کنار قوای مسلح توانسته است که طالبان را بسیار مورد اذیت و آزار قرار دهد، این گروه در موجودیت نیروهای محلی، دست یافتن به آمال و آرزوهای شان را به باد فنا می بینند. استفاده از نیروهای محلی در چارچوبه نظام مند و تحت مدیریت کامل قوای مسلح، میتواند کشور را از گرداب طوفان طالبانی مصئون و در امان نگهدارد. نمونه آن ولسوالی جاغوری در ولایت غزنی است، با توجه به اینکه تنها دو ولسوالی جاغوری و ناهور در ولایت غزنی در جمع جغرافیای دولت باقی مانده است، نیروهای امنیتی در آن با روحیه عالی و بدون تلفات طالبان را زمینگیر کرده است. گروه طالبان در محاسبات شان به این نتیجه رسیده اند که در صورت اعمال فشار بر ولسوالی جاغوری و تصرف آن، هیچ نیازی نیست که در ولسوالی ناهور به درگیری بپردازند؛ زیرا می دانند که با سقوط جاغوری، ناهور بدون کدام هزینه به تصرف این گروه در خواهد آمد؛ اما نیروهای خیزش مردمی در کنار قوای مسلح باعث گردیده است که طی یکماه درگیری، طالبان نتواند در یک قدمی کل جغرافیای این ولسوالی نزدیک شوند.
در شمال این کشور نیز نیروهای بومی نتیجهی خوبی داشته اند، این نیروها مورد حمایت و اعتماد اهالی محل است و مردم هرنوع همکاری و ارتباط با نیروهای محلی را حفظ نموده و به سان پازل تکمیل کننده دفاعی از هر ابزار و وسیلهی در حمایت از آنان پیش قدم میگردند. با وجودی که طالبان پس از تصرف ولسوالی ها و بنادر تجارتی، ماهیت واقعی خشونت آفرین شان را به گونهی شدیدتر از قبل به مردم افغانستان نشان دادند، این گروه هم اکنون منفور تر از هر زمان دیگر در ضمیر مردم جا دارند. دولت از این خلأ به وجود آمده میتواند بهره برداری لازم را نموده و جهت مدیریت بهتر استراتژی جنگی و تقلیل تلفات نیروها به صفر، استفاده از حربهی خیزش های مردمی باعث سرکوبی بیشتر طالبان و گسترش جغرافیای جمهوریت خواهد شد. طالبان در سپین بولدک قندهار حدود 400 نفر را به کام مرگ کشانده اند و در تخار دست یک جوان را به جرم دزدی که اثبات نشده است قطع نموده و در بسیاری از ولسوالی ها زنان را به بیرون رفتن از خانه منع نموده اند در چنین حالت، این گروه بدترین تصویر ممکن را از خود در اذهان زنده نموده است و باعث گردیده است که مردم در سرکوب آنان بیش از هر زمان دیگر مصمم گردد؛ پس فرصت را نباید از دست داد.

دیدگاه شما