صفحه نخست » مقالات » در باب قباحتِ قباحتزدایی از طالبان
در باب قباحتِ قباحتزدایی از طالبان
- ستار سروش
طالبان با فراهمکردن خانهی امن برای شبکه تروریستی القاعده در خاک افغانستان باعث شد فاجعهی 11 سپتامبر اتفاق بیفتد. پس از این فاجعه، توجه رسانههای جهان به افغانستان جلب شد و این کشور تبدیل به سرخط رسانههای معروف جهان گردید. غربیها بویژه ایالات متحده آمریکا تلاش کردند تصویری از طالبان برای افکار عمومی جهان ارائه کنند که در آن این گروه جز تخریب، ویرانی، قتل و کشتار هیچ هنر دیگری بلد نیست و از همین رو برای امنیت منطقه و جهان فوقالعاده خطرناک است. این تصویری که آنها از این گروه ترسیم کرده بودند، تصویر درست و واقعی این گروه بود و در واقع هم این گروه جز خلق فاجعه و کشتار در تجربهی حضور خویش در صحنه به عنوان یک گروه تروریستی دستاورد دیگری نداشته است. از زمان شکلگیری این گروه تا اکنون مردم افغانستان هیچ خاطرهی خوشی از این گروه ندارند و طالبان از نظر مردم مترادف با ویرانی و دشمن زندگی و هستی تعبیر و تفسیر میشوند. این برداشت مردم محصول تجربهای است که آنها از دههی نود بدینسو از گروه طالبان دارند.
این تصویر اما مدتی است که از سوی شماری از رسانهها در حال پردازش است. با آغاز گفتگوهای صلح میان دولت افغانستان و این گروه و همزمان با زمزمههای خروج سربازان خارجی از این کشور، برخی رسانههای داخلی، منطقه و جهان و نیز برخی دیپلماتهای دستگاههای سیاست خارجی کشورهای غربی تلاش کردهاند از طالبان قباحتزدایی کرده و تصویر و سیمای متفاوت از آنچه که تا کنون مردم افغانستان و جهان از این گروه تروریستی دیدهاند ترسیم کنند. تصویری را که این روزها برخی رسانههای داخلی، منطقه و جهان تلاش دارند از گروه تروریستی طالبان برای افکار عمومی ارائه کنند در جهت مخالف واقعیتهای عینی و در تضاد کامل با رفتار و کردار این گروه در میدان جنگ و در صحنه زندگی است. تصویر طالبان همچون آدمهای صلحطلب، وطندوست، مردمدوست، عاشق زندگی و بیزار از جنگ و خشونت بیشتر به طنز میماند تا اینکه ریشه در واقعیتهای عینی زندگی آنها داشته باشد. وطندوستی کسانی که اسیر کمند منافع دستگاههایی استخباراتی کشورهای بیرونیاند و هیچگونه استقلال تصمیمگیری ندارند و نیز در ویرانی زیرساختهای کشور خویش پیشقدم و ثابتقدماند همانقدر مایهی تردید است که صلحطلبی، مردمدوستی و بیزاری آنها از جنگ و خشونت. این تصویر جز برای آدمهای خوشباور برای دیگران هیچگونه مقبولیت و جذابیتی ندارد.
قباحتِ تصویرسازی این روزهای برخی رسانههای داخلی، منطقهای و بینالمللی را نمیتوان انکار کرد. کارویژه اصلی رسانه بازتاب حقایق صرف نظر از خوب یا بد بودن آن است. رسانهها واقعیتها را آنگونه که هست بازتاب میدهند و نه آنگونه که باید باشند. هر نوع کوشش برای ارائهی تصویر کاذب از یک واقعیت خلاف روح و جوهر اصلی یک رسانه است. برخی رسانههای داخلی، منطقهای و بینالمللی اما بیتوجه به کارویژهی اصلی رسانه که وفاداری به حقیقت و بازتاب راستین واقعیتها است تلاش کردهاند تریبونی برای گروه تروریستی طالبان فراهم کرده و دیدگاه سران آن را در قالبهای متفاوت نشر و پخش کنند و شماری هم مشغول حمد بیحد این گروهاند و سرود «طالبان تغییر کردهاند» را زمزمه میکنند. چند ماه پیش شاهد نشر مقالهی یکی از سران طالبان که احتمالاً از سوی نظریهپردازان اتاقهای فکرِ همسو با این گروه ترتیب و تدوین گردیده است در یکی از روزنامههای معروف آمریکایی بودیم. فرصتدادن و تریبوندادن به کسانی که در کارنامهی خویش جز قتل و کشتار انسانهای بیگناه و بیدفاع و غارت هست و بود آنها هیچ نکتهی مثبتی ندارند و حتی به زمین و به طبیعت و به تاک انگور هم رحم نمیکنند دشمنی آشکار با مردم است و بیاعتقادی و بیباوری به حقیقت. این تصویرسازیهای خلافِ واقع جبههگیری عریان و آشکار علیه ارزشهای مردمی است که در طی این دو دههی گذشته در برابر این گروه مبارزه کردهاند و از همهی هست و نیستشان برای استقرار و نهادینهشدن دموکراسی در این وطن خسته و بیزار از جفا مایه گذاشتهاند. جبههگیری علیه مردم در کسوت فرصتدادن و تریبوندادن به نشر و پخش اندیشههای دشمنان آنها و حمایت از یک گروه تروریستی و ارائهی تصویر خلافِ واقع از آن گروه از سوی برخی رسانهها پشتکردن به حقیقت و بیاعتبارکردن جایگاه و منزلت رسانه است. این تصویرسازیهای کاذب واجد هیچگونه فضیلت اخلاقی و انسانی نیستند و مردم را نسبت به رسانه به عنوان روزنهای که از آن نور حقیقت باید بتابد بیاعتماد میسازند. زیان و آسیب تصویرسازیهای کاذب و دروغین از گروه طالبان تنها متوجه افغانستان نمیشود بلکه حمایت از این گروه در قالب تصویرسازیهای خلاف واقع امنیت بینالمللی را تهدید خواهد کرد چون اندیشههای این گروه مخالف هرگونه عقاید و افکار متفاوت است و دشمنی با تفاوت وتکثر که جزء ذات جهان بشری است طبیعتاً کشمکش و جنجال برپا کرده و وضعیت نورمال و صلحآمیز را با خطر مواجه میسازد.
مردم افغانستان سرد و گرم روزگار را چشیدهاند و از این وضعیتهای دشوار در تاریخ پر فراز و فرود خویش زیاد تجربه کردهاند و دشواری وضعیت کنونی را هم بدون تردید پشت سر خواهند گذاشت. اما آنهایی را که در صدد ارائهی تصویر کاذب و شبه واقعی به جای تصویر واقعی و راستین گروه طالباناند را هرگز نخواهند بخشید. طالب هیچ تغییری نکرده است و تغییر ذهنی این گروه افسانه ای بیش نیست. گروهی که هنوز زن افغان را به جرم مکالمه تیلیفونی با یک مرد در محضر عام و در مقابل چشمان جماعت 40 شلاق میزند و کرامت انسانی وی را کاملاً له میکند چطور میتوان باور کرد که تغییر کرده است. تغییر بنیادی، تغییری است که در ذهنیت آدمها اتفاق میافتد. وقتی گروهی که هنوز اسیر همان باورها و فهم و درک گذشتهی خویش است و ناتوان از درک و فهم واقعیتهای جدید یک جامعه، قطعاً تغییر نکرده است و باید بسیار محتاطانه با آن برخورد کرد. هر نوع کوشش برای ترمیم چهرهی کریه این گروه و هر نوع تلاش برای سستکردن پایههای نظم سیاسی دموکراتیک کنونی و تعویض آن با امارت اسلامی ره به هیچ دهی نخواهد برد و محکوم به شکست است. وضعیت آنگونه نیست که در زمان پیروزی این گروه در دههی نود بود. مردم افغانستان اکنون در اثر الزامات جهانیشدن خواستهها و مطالبات متکثری دارند که امارت اسلامی هرگز ظرفیت و پتانسیل تأمین این نیازهای متکثر انسان امروز را ندارد. این رسانهها به جای کوششهای باطل و دست و پا زدنهای بیحاصل در جهت پردازش چهرهی کریه و زشت گروه طالبان، بهتر است در صف مردم بیایستند و از نو به حقیقت ایمان آورده و وفاداری خویش به حقیقت را تجدید کنند.
دیدگاه شما