صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کودتای 26 سرطان و گسست شیرازه نظام سلطنتی -بخش دوم و پایانی

-

کودتای 26 سرطان و گسست شیرازه نظام سلطنتی -بخش دوم و پایانی

کودتای بیست و ششم سرطان سال 1352 خورشیدی در ظرف یک روز به پیروزی رسید. داوود خان رهبر این کودتا از طریق رادیوی ملی افغانستان پایان سلسله شاهی را در افغانستان برای نخستین بار اعلان نمود. نظام جمهوریت که برای مردم این سرزمین عنوان تازه¬ی بود اعلان گردید. داوود خان در اعلامیه اولی خویش بیان نمود که شیرازه¬ی سلطنتی در افغانستان گسیخته شده است و کشور از آن به بعد دارای نظام جمهوری می باشد. داوود خان خطاب به ملت افغانستان، اطمئنان می دهد که آرامش و توسعه کشور در راه است و در راستای آبادانی کشور غفلت نخواهد کرد. وی خط مشئ سیاسی جمهوریت را با ادبیات و ماده های خیلی متفاوت از روال عادی سیاسی در کشور بیان می کند. نشانه ها و شباهت های زیادی میان مشئ سیاسی جمهوریت و مرامنامه های احزاب سیاسی چپ گرأ دیده می شود. مردم امیدوارانه و خوشبینانه به حادثه نگاه می کنند و آرزو دارند که در چتر جمهوریت بتوانند عدالت اجتماعی را در افغانستان به صورت حد اقلی تجربه نمایند. 
مشئ سیاسی داوود خان را در نظام جمهوریت در حوزه داخلی چند محور اساسی تشکیل می داد. اول اصلاحات ارضی در سراسر کشور؛ این موضوع به سود دهقانان بی زمین و مردمان بودند که در روستاهای افغانستان زندگی می کردند اما زمین از خود نداشتند و یا اگر داشتند که خیلی کم بود. دوم توسعه زراعت و باغداری در کشور که این مسأله نیز به نفع مردم کم درآمد و دهقان پیشه¬ی افغانستان بود. سوم توسعه صنعت وتجارت بود که از رونق پایین در افغانستان برخوردار بود. چهارم تعلیم و تربیه و گسترش آن در تمامی مناطق کشور. این ها چند نکته اساسی بود که در سیاست داخلی داوود خان در نخستین روزهای قدرت شان توضیح داده شد. این پالیسی ها در پلان موسوم به پلان هفت ساله دولت جمهوری اسلامی افغانستان، به مردم روشن گردید.
در حوزه سیاست خارجی داوود خان نزدیکی سیاسی و تقویت روابط سیاسی جمهوری افغانستان را با اتحاد جماهیر شوروی در صدر دکتورین سیاسی نظام جمهوریت خویش اعلان کرد. سردی مناسبات با کشور های همسایه در پله های اول سیاست گزاری داوود خان دیده می شد. همچنان روابط نه چندان خوب با بلوک غرب در ابتدأی اعلان جمهوریت به نظر می رسید. کشورهای همسایه افغانستان مانند جمهوری اسلامی پاکستان و کشور اسلامی ایران در حلقه سیاست خارجی جمهوریت داوود خان با رنگ بسیار ضعیف و حتی بی رنگ دیده می شود. موضوع آزادی پشتونستان از جانب داوود خان به صورت آشکارا در آغاز عمر جمهوریت مطمح نظر قرار گرفت و مشخصا ابراز گردید که خود مختاری پشتونستان برای افغانستان یک امر اساسی و برای خود پشتونستانی ها یک حق بنیادین محسوب می گردد. دامن زدن به این مسأله از جانب دولت جمهوری افغانستان به رهبری داوود خان در شرایط اتفاق می افتد که منطقه در گیر یارگیری های جنگ سرد است. پاکستان از این فرصت استفاده نموده برای اینکه بتواند سیاست های داوود خان را نسبت به پشتونستان، دخالت در امور کشورشان ثابت نماید به بلوک غرب و کشور ایالات متحده امریکه روابط خویش را نزدیک ساخت. در جهت دفع این سیاست از سوی افغانستان با قدرت سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی امریکا وارد میدان رقابتی گردید. داوود خان به صورت عملی از ابراز این نوع سیاست در قبال مسأله پشتونستان برای  آن منطقه و یا افغانستان هیچ چیزی را کسب نتوانست، جز اینکه دشمنی و تیرگی روابط با کشور پاکستان را برای نظام جمهوریت و افغانستان خرید.
ناراضیان دو قوم پشتون و بلوچ که از خاک پاکستان فراری بودند و حکومت وقت پاکستان با آنان مشکل داشتند، در خاک افغانستان و در قلمرو جمهوریت مکان امن داشتند. این امر مسبب تیره¬گی روابط سیاسی میان دو همسایه گردید. کشور پاکستان نیز در یک عمل متقابل، از کسانیکه در افغانستان از جمهوریت رضایت خاطر نداشتند و مجبور به ترک افغانستان شده بودند پذیرای خیلی گرمی را تدارک دیدند. عده¬ی از اسلام گرایان تندرو که در افغانستان تحت رهبری داوود خان، زمینه برای زیست شان تنگ شده بودند، به کشور همسایه یعنی پاکستان پناه بردند و در آن جا ماندند. این روند ادامه پیدا نمود تا زمانی که جمهوریت نیز به سقوط مواجه شد و نظام کمونیستی رویکار آمد. پاکستان در پی تلافی بود و این فرصت برایش هر روز بهتر مساعد می گردید.
داوود خان در سیاست خارجی جمهوریت، در ادامه راه با تناقضات رو برو گردید، بعد از سه سال اول چرخشی قابل ملاحظه¬ی در سیاست خارجی او رو نماشد. سردی روابط در دیدار های سیاست مداران افغانستان و اتحاد جماهیر شوری در نیمه¬ی راه به ملاحظه می رسید که آن تنور گرم مناسبات هردو کشور را که در اول دیده می شد، به بنبست و خاموشی سوق می داد. در آخر نیز چنین شد، ظاهراً احساسات فردی شخصِ داوود خان این امر را به شکل کامل مهیا نمود. گرچه ایجاد چنین شرایط سالها قبل در رقابت بزرگ هردو بلوک در میدان سیاست و جغرافیای افغانستان نطفه گزاری شده بود. عدم تعقل و دور اندیشی سیاسی در نظام جمهوریت و تصمیم های فردی این میدان را بیشتر از پیش برای دیگران مهیا نموده بود.
احساسات گرم و وطن دوستانه¬ی را که داوود خان از خود در نشست با رهبران اتحاد جماهیر شوروی نشان می دهد، یکی از نشانه های نبود پالیسی های تیمی و دور اندیشانه است. وگرنه، در آنوقت حساس نباید همچو برخورد و کاری میان رهبران دو کشور صورت می گرفت. ناراحتی داوود خان از ابراز نظر های تند برژنف و ترک جلسه و در نهایت سردی روابط میان دو کشور، کار را بدانجا کشاند که رژیم جمهوریت داوود خان با احزاب و شخصیت های که داوودخان را در پیروزی کودتای 26 سرطان کمک نموده بود از میان برداشت.
رئیس جمهور داوود، با نا امید شدن از اتحاد جماهیر شوری منازعه و تقابل دو بلوک جهانی را با رفتن به کشور ایران و پاکستان و ایجاد روابط دوستانه با اکثر کشور های اسلامی که گرایش قطب غربی را داشتند، در افغانستان مساعد ساخت.
سفر داوود خان به کشور های همسایه افغانستان به ظاهر دستآورد قابل تأمل داشت. اما اینکه این وعده ها چه وقت به منصه¬ی عمل می گرایید، هیچ فرصتی نه برای داوود خان باقی ماند و نه برای افغانستان مهیا شد. سخنرانی معروف رئیس جمهور داوود خان بعد از برگشت از ایران در شهر هرات پیام خیلی واضح برای شوروی ها بود و شوروی ها را به صورت کامل آماده نمود تا دخالت های اساسی خویش را در تخریب جمهوریت داوود خان اجرایی نماید و اینکار را بدون تردید به انجاد رساند.
بازی سیاسی رئیس جمهور داوود خان، در حوزه خارجی شباهت های زیادی دارد با دو تحول در دو برُهه¬ی تاریخی دیگر در این سرزمین. نمونه اول دوست محمد خان است که در سال 1838م با احساسات از انگلیس قطع رابطه می نماید و به روسیه تزاری رو می آورد. اینکار دوست محمد خان در نهایت زمینه سقوط حکومت خودش و نخستین تهاجم نظامی انگلیس را در خاک افغانستان فراهم کرد. نمونه دیگر؛ شیرعلی خان روابط نزدیک سیاسی با روسیه تزاری در سال 1878م به ناچار ایجاد نمود یا بهتر است بگویم که نتوانست تعادل را میان دو ابرقدرت آنروز در افغانستان برقرا سازد؛ این امر زمینه اسقاط پادشاهی وی و تباهی افغانستان را مساعد نمود و برای بار دوم انگلیس تهاجم نظامی نمود. نکته¬ی اخیر اینکه برای داوود خان مسأله پشتونستان از جایگاهی ویژه¬ی در حیطه سیاست خارجی و داخلی شان برخوردار بود. اما در نهایت این موضع گیری سیاسی شان در برابر پاکستان به پشیمانی منجر شد. ولی ندامت سیاسی رئیس جمهور داوود خان زمانی اتفاق می افتد که دیگر سودی برای او و یا افغانستان نداشت. سفر تاریخی داوود خان و متقابلن سفر بوتو نخست وزیر آن وقت پاکستان، به افغانستان نشانه های واضح این ندامت ها است. به هرحال کودتای بیست و ششم سرطان، توسط سردار داوود خان آغاز دگرگونی های بیسار ژرفی را در کشور رقم زد.   

دیدگاه شما