صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پرده‌ی ابهام از قتل‌های هدفمند هزاره ها برداشته شود

-

پرده‌ی ابهام از قتل‌های هدفمند هزاره ها برداشته شود

هدفمندی قتل عام هزارهها و اهل تشییع افغانستان با گذشت زمان افزونتر میگردد، تقریبا در میانگین هر دوهفته، گواه حملات مرگبار بر علیه این قومیت بزرگ کشور هستیم، هر حملهی که بر علیه هزارهها و جامعه اهل تشییع صورت میگیرد، به شکلی ابعاد لئامت و دنائت آن غیر انسانی، فجیع و خونبار است. جامعه بهت زدهی اهل تشییع این روزها بیش از هر زمان دیگر با ترس و هراس در شهر گشت و گذر میکنند، در حال حاضر ابعاد جنایات تا آن حد غیر انسانی و رقت بار است که از سطح مکاتب، مساجد و دیگر اماکن عمومی به درون موترهای شهری و مسافرکشی رخنه نموده است، مردم به سختی جرأت میکنند سوار بر موترها شده و به محل کار و وظایف شان حاضر شوند. این همه تحمیل جنایات زیر چتر حاکمیت دولت چه پیامی را به این مردم مخابره میکند؟ مردم گمان دارند که طی یک اعلام دشمنی سیستماتیک و هدفمند توسط حلقاتی که در کابل به سر میبرند؛ اما تا کنون چهرههای شان آشکار نگردیده است قربانی این جنایات میگردند.
سر آغاز چنین کشتارهای هدفمند، در سال 94 در ولایت زابل توسط جنگجویان گروه داعش تهداب گذاری شد که تحت حمایت شاخه انشعابی طالبان، گروه ملا رسول دستکم در سه ولسوالی ولایت زابل فعالیت داشتند. این آغاز بدفرجام، دیری نگذشت که به یک رویهی عادی در کشور تبدیل شد و پس از آن، تجمعات اعتراضات مدنی یکی پشت دیگری مورد حمله قرار گرفت که صدها نفر به خاک و خون کشیده شدند، در آن زمان نیز مسئولیت حمله بر جماعت دادخواهان مدنی هزاره ها و اهل تشییع را گروه داعش به عهده میگرفت.
پس از کشته شدن منصور داد الله معاون شاخه انشعابی طالبان که داعش تحت حمایت آنان فعالیت میکرد، عبدالمنان نیازی که در آن زمان سخنگوی طالبان خود را معرفی کرده بود رهبریت این شاخه را به عهده گرفت و فعالیت اش را در هرات منتقل کرد، در همان بحبوحه چندین حمله مرگبار بر مساجد هزاره ها و اهل تشییع صورت گرفت که تبعات خونباری از خود به جا گذاشت، پس از کشته شدن ملا منان نیازی تقریبا فعالیت این شاخه طالبان رو به رکود است و پسرش که به عنوان جانشین وی گمارده شده است قابلیت های خونخواری در حد و اندازههای پدرش را ندارد، اکنون از این شاخه انشعابی طالبان کمتر فعالیتی گزارش میشود؛ اما با این هم موج حملات برعلیه جامعه هزاره و اهل تشییع فزونتر از قبل گردیده است، در حالیکه همزمان با آغاز مذاکرات دوحه میان آمریکا – طالبان که دو سال پیش رقم خورد، آمریکا و دولت افغانستان بارها اعلان کردند که داعش در کشور فعالیت ندارند و هستههای مرکزی این گروه در نقاط مختلف کشور که جوانه زده بود نابود گردیده است.
اکنون سئوال اساسی این است با وجودی که ساحه فعالیت داعش بنا به اعلام دولت افغانستان و آمریکا از جغرافیای کشور برچیده شده است و ملا نیازی هم که صراحتا کشتار هزاره ها را به عهده گرفته بود در آغوش خاک خفته است؛ پس این همه فجایع و حملات روز افزون توسط کدام شخص و گروه بر این جامعه کلان کشور اعمال میگردد. هرچند سخنگویان دولت بارها پس از هر حملهی به نحوی گروه طالبان را عامل آن دانسته اند، طالبان هم با نشر اعلامیهها، از این حملات برائت جسته و مسئولیت آن را به عهده دولت برگردانده اند. در این میان اما سوء ظن ها در میان مردم به چند دلیل عمده بیشتر به سمت دولت متوجه است، ذهنیت های پرسشگری که در جامعه پس از این حملات نقش بسته است بر این سئوالات بی پاسخ رژه میرود، سخنگویان دولت در اظهارات شان بارها گفته اند که این حملات کار طالبان است، اگر این گروه چنین حملات را انجام نداده باشند، مسئولیت آن از این جهت به آنان بر میگردد که باعث و بانی فرهنگ سازی این گونه حملات در کشور بوده اند؛ اما این دلایل، مقنع و  محکم نیست، دولت در جهت ابهام زدایی از این حملات پاسخهای قناعت بخش تر ارائه نماید. دلیل دوم که علت سوء ظن مردم واقع گردیده است، طفره رفتن دولت از تأمین امنیت مراکز تجمعی شیعیان است، چنانچه واضح است غرب کابل، عمدتا جامعه هزاره و اهل تشییع زندگی میکنند، این ساحه از امنترین نقاط کابل به حساب میآمد، چنانچه در طول دوران دو دهه حاکمیت دموکراسی در کشور جامعه هزاره و اهل تشییع بیشترین همکاری را در رشد نظام داشته اند، از جانب آنان هیچگونه تهدیدات امنیتی متوجه دولت و سائر هموطنان عزیز نبوده است، در نقاطی که این قومیت سکونت دارند، گروههای تروریستی هم اسکان داده نمیشود؛ زیرا رابطه جامعه هزاره با این گروهها ذاتا نا سازگار است، مگر اینکه با علل و عواملی توسط همکاری عناصر خاص بتوانند این حملات را در این ساحات راه اندازی نمایند. سئوال سوم این است که عاملین این حملات هیچگاه بازداشت نگردید، به طوری که در صفحات رسانهها حضور یافته باشند و به صورت آزادانه مورد پرسش و پاسخ شهروندان قرار گیرند، نهادهای امنیتی در حد یک ادعای نه چندان مستحکم، پس از هر حمله، اعلام کرده اند که تعدادی را به جرم سازماندهی حملات بر علیه فلان ساحات و تجمعات بازداشت نموده اند و با نشر تصاویری در فضای رسانهی، به اطلاع مردم رسانیده اند؛ اما این نحوه بازداشت و به اعلان سپردن، ذهنیت عموم را قانع نساخته است؛ زیرا مستندات محکم که طبق آن قناعت شهروندان حاصل گردد هیچگاه در اختیار عموم قرار نگرفته است.
جنایاتی به این پیمانهی وسیع که بوی نسل کشی میدهد و بسیاری از کشورهای و سازمانهای بین المللی، ماهیت آن را تحت عنوان جرایم نسل کشی اعلان کرده اند، لزوم ارائه اسناد محکم دولت در قبال دست های پشت پرده این جنایات است، در هر کشوری که به این پیمانه جنایات هولناک برعلیه گروه اجتماعی خاص اتفاق بیافتد، نه تنها که مقامات دولتی نمیتوانند بر مسند شان تکیه بزنند؛ بلکه تمام طول و عرض دولت در تلاش و تکاپو می افتند تا عاملین آن را هرچه عاجل شناسایی و دستگیر نموده و جهت کسب اعتماد شهروندان هرگونه روند اعاده اعتماد را در بازجویی و اعترافات تروریست ها با مردم شریک میسازند، حتی طی پرسش و پاسخ حضوری هم که شده، دولت سوء ظن ها را بر طرف نموده و عاملین اصلی آن را از زبان حمله کننده ها به مردم معرفی مینمایند؛ اما دولت افغانستان بجز چند تا اظهارات سطحی و بدون مدارک و دلایل مستحکم توسط سخنگویان اش آن را به نوعی به طالبان نسبت داده اند که این اظهارات ضعیف در عوض اینکه به فاصله و شکاف میان دولت – ملت کمک نماید در گسترش شکاف بیشتر می افزاید.
دولت اگر بقای خود را وابسته به حمایت مردم میداند، اجازه ندهد که در نگاه مردم مظنون باشد. دولت وقتی نمیتواند مسوولیتهایش را درست انجام دهد، طبیعی است که قضاوت مردم در برابر آن منفی خواهد بود. شفافسازی این جنایات و شناسایی عاملان آن و همینطور اجرای تذکرات فوق و انجام اقدامات مقتضی برای پیشگیری از تکرار این جنایات، تنها راه تغییر قضاوتهای منفی مردم در برابر دولت است. متولیان امور باید درک کنند که نگاه منفی و توأم با شک و تردید مردم نسبت به دولت، خطرناک است. این نگاه میتواند در درازمدت برای دولت آسیبزا تمام شود و شکاف بین جامعه قربانی و دولت را افزایش دهد، از این رو، پیش از اینکه کنترل امور مملکت از اختیار دولت خارج گردد، لازم است که پس از این تغییر رویه داده و شنیدن صدای مردم را نسبت به هر امری اولویت رفتاری شان قرار دهند.

 

دیدگاه شما