صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نسل‌کشی از دیدگاه کد جزای افغانستان و اسناد بین‌المللی - ( بخش پنجم )

-

نسل‌کشی از دیدگاه کد جزای افغانستان و اسناد بین‌المللی - ( بخش پنجم )

ج) عنصر روانی
همۀ مصادیق جنایت نسلکشی از نوع عمدی است. باید عمل از فکر و اراده مجرمیت ناشی شود. در مادۀ 333 به صراحت به عمدی بودن این جنایت اشاره کرده است: «یکی از اعمال ذیل را عمداً و به منظور نابود ساختن تمام یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی انجام دهد». از این عبارت استنباط میشود که در جنایت نسلکشی افزون بر قصد عام، قصد خاص نیز ضروری است. مادۀ 30 اساسنامۀ محکمۀ بین المللی جزایی که جرایم بین المللی کود جزا منبع آن است، تمام جرایم بینالمللی از نوع عمدی معرفی کرده است: «جز در مواردی که به نحو دیگری مقرر شده باشد، هیچکس دارای مسیئولیت کیفری نیست و نمیتواند به دلیل ارتکاب یکی از جرایمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دیوان است، مجازات شود، مگر اینکه عنصر مادی جرم همراه با قصد و علم نیز باشد» براساس این ماده اجزاء تشکیلدهندۀ عنصر معنوی تمام جرایم بینالمللی از جمله، جنایت نسلکشی، علم و قصد است. افزون براین در این جرم وجود قصد خاص نیز ضروی است بنابراین عنصر معنوی جنایت نسلکشی مرکب از قصد عام و خاص است.
1. قصد عام
قصد عام در نسلکشی مرکب از قصد و علم است. متهم باید رفتارهای پنجگانه جرم نسلکشی را از روی قصد و خواست علیه یکی از گروههای چهارگانه مورد حمایت انجام دهد. در صورت نبود چنین قصدی، جنایت نسلکشی تحقق نمییابد مانند آنکه شخصی در حالت مستی، اجبار یا اشتباه یکی از رفتارهای پنجگانه را انجام دهد اگر شخصی که قصد نابود سازی گروه نژادی را دارد اما در جریان تصادف بدون قصد مجرمانه، چند نفر از اعضای آن گروه را به قتل برساند، مرتکب جرم نسلکشی نمیشود، چون قصد و خواست کشتن را ندارد.
در جنایت نسلکشی متهم باید علم به موضوع داشته باشد، بداند که قربانیان جرم نسلکشی او عضو از اعضا گروه مورد حمایت چهارگانه است
و رفتارهای پنچگانه جرم نسلکشی را آگاهانه انجام دهد. در صورت که چنین علمی نداشته باشد، این جرم واقع نمیشود مانند آنکه در هنگام بمباران، پیلوت نداند که مناطق و مراکز تجمع این گروههای چهارگانه مورد حمایت را بمباران میکند.
2. قصد خاص
مقصود از قصد خاص در جرم نسلکشی، قصد نتیجه است؛ یعنی متهم باید قصد نابود کردن همه یا بخشی از یک گروه مورد حمایت را از طریق رفتارهای مجرمانۀ نسلکشی داشته باشد و می دانسته یا باید می دانسته که عمل او موجب نابودی گروه مورد حمایت میشود. در مادۀ 333 کود جزا همانند اسناد بینالمللی مربوط به جنایت نسلکشی، به صراحت به ضرورت این قصد اشاره شده است: «شخص زمانی مرتکب جرم نسلکشی میشود که یکی از اعمال ذیل را عمداً و بمنظور نابود ساختن تمام یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی انجام دهد». )خالقی، ابوالفتح، پیشین، ص 60.(
قصد خاص نسلکشی از این جهت که وجه فارق نسلکشی از سایرجنایت های بین المللی مثل جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و جرایم عادی در نظامهای حقوقی داخلی، حائر اهمیت فراوانی است و این جرم را از دیگر جرایم متماییز میکند. تفاوت نسلکشی با تعقیب و آزار به عنوان جنایت علیه بشریت که ممکن است متهم مرتکب قتل اعضای یک گروه شود در آن است که در نسلکشی متهم قصد نابودن کردن یک گروه را دارد؛ اما در تعقیب و آزار، مرتکب قربانی خود را به دلیل وابستگی به یک جامعۀ خاص انتخاب میکند، اما لزوما هدف او نابودکردن آن جامعه به عنوان یک کل نیست.  در دوسیۀ Jelisic ، قصد متهم برای آزار و اذیت گروه قربانی ثابت شده بود، اما به نسلکشی متهم نشد؛ زیر او فاقد قصد خاص برای نابودن کردن گروه مورد نظر بود. )کیتی چایساری، کریانگ ساک، پیشین، ص 88.(
تحقق قصد خاص در عمل، یعنی نابودی تمام گروه مورد نظر یا بخشی آن برای وقوع جنایت نسلکشی ضرورت ندارد. بعنی شرط نیست که گروه کلاً یا جزئاً از بین برود. تنها وجود چنین قصدی در عملیات ذهنی مرتکب چنانچه با رکن مادی توأم باشد یا شروع به انجام آن شده باشد کافی است.)  خالقی، ابوالفتح، پیشین، ص 46.( 
قصد خاص متهم، باید، به صورت قطعی ثابت شود. در صورت عدم اثبات یا نبود چنین قصدی متهم به ارتکاب جرم عادی یا جنایت علیه بشریت تحت تعقیب قرار میگیرد. )اردبیلی، محمد علی و همکاران، ص 10  ( بعضی حقوقدانان احراز و اثبات این قصد را امر دشوار دانسته و معتقدند که قصد، امر ذهنی و درونی است و تأکید بر لزوم اثبات آن، موجب بدون مجازات ماندن بسیار از مرتکبان میشود، ولی برای اثبات این قصد، راهها و قراین متعددی وجود دارد اینگونه نیست که قابل اثبات نباشد و جنایتکاران بتوانند به آسانی فرار کنند. از جمله:) کیتی چایساری، کریانگ ساک، پیشین، ص 90.(
2-1.  شرایط، اوضاع و احوال جرم ارتکابی؛ ارتکاب مصادیق جنایت نسلکشی از سوی متهم در شرایط و اوضاع و احوالی ارتکاب یابد که بتوان قصد او را مبنی بر نابودی تمام یا حداقل بخشی از گروههای چهارگانه قومی، نژادی، ملی، یا مذهبی را استنباط کرد؛ این شرایط، اوضاع و احوال پیرامون ارتکاب جرم، جنبه عینی و خارجی دارد، میتوان از آنها، قصد متهم را اثبات کرد.؛ چون مربوطه به نحوه انجام دادن عنصر مادی جرم می شود و در واقع عنصر معنوی از طریق عنصر مادی جرم اثبات میشود. این راه اثبات قصد خاص از سوی کمیسیون مقدماتی محکمه کیفری بینالمللی مورد توصیه قرار گرفته است براساس بند 3 مقدمۀ عمومی عناصر جرم، وجود قصد و علم میتواند از وقایع و اوضاع و احوال مربوطه استنباط شود. مانند ارتکاب یکی از رفتارهای مجرمانه جنایت نسلکشی در منطقۀ خاص، تکرار، استمرار و وسعت شقاوتها و بیرحمیها انجامیافته، اقدامات تبعیض آمیز نسبت به یک گروه قومی، نژادی، ملی یا مذهبی. )اردبیلی و همکاران، پیشین، ص 9.(  نیز این قصد از این حقیقت قابل استنباط است که قربانیان به جهت عضویت آنان در یکی از گروههای چهارگانه هدف یکی از مصادیق پنجگانه جنایت نسلکشی قرار شده، در حالی که  اعضای گروههای دیگر از تعرض مصون بوده اند و حتی از میان اعضای گروه اول جدا میشده است. به نظر محکمۀ بینالمللی کیفری رواندا، و یوگسلاوی سابق در صورت انکار متهم، قصد وی را میتوان از برخی واقعیات خارجی ذیل احراز کرد: زمینه کلی دیگر اعمال مجرمانه که به طور سازمانیافته و از قبل طراحی شده علیه یک گروه خاص انجام شده، وسعت شقاوتهاو بیرحمیهای انجام یافته، ارتکاب اعمال پنجگانه یا یکی از آنها علیه گروه خاص و مصونیت و جداسازی گروههای دیگر، نظریه سیاسی کلی که زمینهساز و محرّک اصلی اعمال متهم بوده است، تکرار اعمال نابود کننده، انجام اعمالی که بنیاد و ریشهای یک گروه را منهدم می کند، جمع بندی مجموع اظهارات متهمان به نسلکشی، اگر متهم ادعا کند از وجود طرح سازمان یافته و سیاست کلی برای کشتار جمعی اطلاعی نداشته، اما کیفیت وقایع اتفاقی و اوضاع و احوال و وجود سیاست کلی نسلکشی گروههای مورد هدف به گونه ای باشد که ثابت کند متهم «می دانسته یا باید می دانسته است» که هدف نهایی اعمال وی و همدستانش نابودی یگ گروه بود است. )عبدی، فاطمه، (1396)، پیشین، ص 197.( به بیان دیگر نحوه انجام فعل، شرایط، اوضاع و احوال آن به گونهای باشد که اگر هرکسی خود را جای متهم قرار دهد و در آن شرایط و اوضاع و احوال آن عمل را انجام دهد، حتما دارای قصد نابودی تمام یا بخشی از گروه مورد هدف را حتما داشته است. ماهیت برخی از اعمال و ارتکاب آن در شرایط و حالات خاص به گونهای است که به صورت قطعی حاکی از قصد خاص مرتکب  است . مثلا خلبان امریکای که دو شهر ناکازاکی و هیروشیما را بمباران اتمی کرد، اگر ادعا می کرد که قصد قتل عام گروهای قومی و نژادی و مذهبی در آن دو شهر را نداشته است قابل قبول نیست یا اگر نیروی وارد شهری شود و تنها در صدد یافتن و کشتار قوم خاص و نژاد خاص باشد بعد از قتل عام ادعا کند که ما قصد نابودی کلی یا جزئی اعضای آن قوم و گروه را نداشتیم قابل قبول نیست. در استنباط قصد خاص از اوضاع و احوال جرم ارتکابی به اظهارات متهمان یا متهم توجه نمیشود که تا گفته شود که آنان سعی خواهند کرد که قصد نابودی گروه را انکار کنند و در نتیجه از تطبیق عدالت جزایی فرار نمایند.
به دلایل زیر از تمام اوضاع، احوال و شرایط عملیاتهای تروریستی، انتحاری، بمب گذاری و کشتارهای هدفمند و سیستماتیک هزارهها و شیعیان افغانستان در سراسر کشور مخصوصا کابل و غرب آن، به خوبی قصد نابودی همه یا حداقل بخشی از این گروه قومی و مذهبی به صورت یقینی و قطعی استنباط میشود:
نخست: عملیات بمبگذاری، انتحاری و تروریستی علیه این قوم و پیروان مذهب شیعه در طول این سالیان متعدد، با برنامهریزیهای و به گونه‌‌ای سازمان یافته، انجام شدهاند. به صورت مکرر، مستمر، مکاتب، کورس های آموزشی، تظاهرات، تجمعات، مساجد و حسینیههای شیعیان و هزارهها را مورد حمله واقع شده اند. با قطع نظر از اینکه افراد یاد شده زنان، مردان، اطفالف دختران، پیرمردان، مادران باردار، افراد در حال مراسم برگزاری مراسم دینی و مذهبی و ... بوده اند.
دوم: وسعت و شدت شقاوت‌‌ها و بیرحمیها، نظیر کشتن محصلان دختر در مکتب سیدالشهدا، کورس موعود و مادران باردار در زایشگاهها و شفاخانهها و افراد در حال عبادت نیز به خوبی و قطعی گویای این قصد خاص جنایت نسلکشی حمله کنندگان، علیه این گروه قومی و مذهبی بوده است. عمق فاجعه، گستردگی این وحشیگریها، ددمنشیها به میزانی بوده اند که انسانهای با وجدان، از آن به عنوان مرگ انسانیت، اخلاق و عدالت یاد کرده اند.
سوم: قصد خاص نسلکشی از این حقیقت نیز به صورت قطعی و یقینی قابل استنباط است که تنها مراکز تجمعات گروه قومی هزاره و شیعه آنهم در مناطق شیعه نشین و نیز مسافران این قوم در مسیر راهها به  صورت گزینشی مورد حملات تروریستی، انتحاری و بمب گذار ی قرار گرفته اند. در حالیکه مراکز تجمعات گروههای قومی و مذهبی دیگر مصون یا تا حدودی مصون از این حملات بوده اند و اگر مراکز تجمعات و افراد گروههای قومی و مذهبی دیگر مورد حمله قرار گرفته اند به این وسعت و پیمانه نبوده اند و به گونهای سازمان یافته و سیستماتیک انجام نشده است. 
چهارم: قربانیان این حملات مستمر، مکرر و منظم، به دلیل عضویت آنان در گروه قومی هزاره و تعلق آنها به مذهب خاص، بوده اند و گر نه آنان، کدام جرم و جنایتی را حمله کنندگان مرتکب نشده اند. اطفال، دختران، در مکاتب، زنان باردار در شفاخانهها و زایشگاهها، پیرمردان و پیرزنان در مساجد، حسینهها و... از بارزترین افراد بیگناه است و براساس قوانین داخلی کشور، اسناد بینالمللی و قوانین همه کشورها جزء افراد ملکی و غیرنظامی محسوب میشوند، نباید در تحت هیچ شرایطی مورد حمله واقع شوند.
2-2. سلاحهای استفاده شده؛ و همچنین این قصد را از سلاحهای استفاده شده، نیز میتوان استنباط کرد؛ سلاح های که دارای خاصیت کشندگی جمعی باشد به گونه ای که در هنگام استفاده نمی توان تمایزی میان افراد یک گروه داده شود و تنها علیه افراد خاصی استفاده کرد مانند استفاده از سلاح کشتار جمعی، سلاح های شیمیایی و میکروبی علیه گروه مورد حمایت یا توزیع لباسهای سمی میان آنها. )جوانمردی صاحب، مرتضی، پیشین، ص 35.(
2-3. اقرار متهم؛ در محکمه از روی اختیار، بدون کدام تهدید و فشاری اقرار کند که او جنایت نسلکشی را به قصد نابودی همه یا بخشی از یک گروه مورد حمایت اساسنامه را مرتکب شده است.
2-4. اسناد؛ مانند فیلم، صدا، نوشته و... که از متهم باقی مانده، بیانگر قصد خاص او باشد و وی این جنایت را به قصد نابودی همه یا بخشی از گروه قومی، ملی، مذهبی و نژادی مرتکب شده است. احمد رشید مینویسید: «ملا نیازی والی بلخ از طریق مساجد اعلام کردند، شیعیان مزار سه راه بیشتر ندارند یا سنی شوند یا به کشور ایران بروند و یا کشته خواهند شد. تمام حسینه های هزاره ها بسته شدند»  )رشید، احمد، طالبان، زنان، تجارت، مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی، ترجمۀ نجله خندق، نسخه الکترونیکی، صص 160 -161.(
2-5..شهادت؛ افرادی که در سخنرانی یا جلسه ای که با او حضور داشته اند، شهادت دهند که او قصد خویش را برای نابودی همه یا بخشی از گروه به صراحت ابراز داشته است این جنایت را در راستای تحقق چنین قصدی مرتکب شده است. یا این افراد شهادت دهند که وی در هنگام ارتکاب این جنایت این قصد خویش در ضمن سخنان توهینآمیز علیه قربانیان گروه ابراز داشته است.
2-6. ویژگی های مرتکب؛ خصوصیات مرتکب میتواند در احراز قصد مرتکب در نابودی گروه مورد نظر راهنما باشد؛ این ویژگیها میتواند ایدئولوژی، اغراض و مقاصد مرتکب باشد. مثلا امروزه گروههای تکفیری از قبیل داعش و امثال آن، دشمنی علنی خود را علیه شیعیان اعلام کرده اند. رسما اعلام کرده اند که شیعیان کافر و قتل آنان واجب است. هرکسی آنان را به قتل برسانند، به بهشت میروند و از حورهای زیبای بهشتی بهرهمند میشوند. ملانیازی در سال 1377 در جریان تصرف شهر مزار شریف رسما اعلام داشتند که: «هزاره ها مسلمان نیستند و ما باید آنان را بکشیم یا باید مسلمان شوید و یا افغانستان را ترک کنید. هرجا بروید از پای تان پایین خواهیم آورد و اگر پایین بروید از موی تان گرفته و بالا خواهیم کشید».) رشید، احمد، (1382) طالبان، زنان، تجارت، مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی، ترجمۀ نجله خندق، تهران، انتشارات بقعه، صص 160 -161.(  بنابراین، قتل و کشتارهای ارتکابی از سوی داعشیها و گروههای تکفیری را میتوان جنایت نسلکشی به شمار آید.

دیدگاه شما