صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نسل‌کشی از دیدگاه کد جزای افغانستان و اسناد بین‌المللی - ( بخش چهارم )

-

نسل‌کشی از دیدگاه کد جزای افغانستان و اسناد بین‌المللی - ( بخش چهارم )

در واقع پیشگیری از زایش افراد جدید یک گروه از دو طریق انجام میشود :
نخست: ممانعت از تکثیر نسل که در جزء 4  مادۀ 333، توضیح داده شد.
دوم: هویت زدایی از اعضای جدید که با تغییر هویت گروهی اطفال گروه با انتقال اجباری و ناخواسته آنها به گروه دیگر انجام میشود و موجب اضمحلال و نابودی گروه مورد هدف در نسل بعدی میشود. هویت گروهی ، فرهنگی زبانی آن گروه نابود میشود. دیگر به زبانی مادری خود تکلم و نوشته نمیکند که مساوی با نابودی فرهنگی و قومی یک گروه است. (خالقی، ابوالفتح، پیشین، ص 61.)
انتقال در دو مورد انجام میشود:
نخست: جداکردن فرزندان خردسال از خانوادهها آنها و تسلیم آنها به خانوادۀ گروه دیگر؛
دوم: خارج  کردن اطفال از مراکز مراقبتی و نگهداری اطفال و تحویل دادن آنها به خانواده های گروه دیگر. با این قصد که اطفال با فرهنگ، دین، زبان، ملیت و قومیت گروه جدید رشد نماید و در آن مستهلک شود. انتقال باید بدون رضایت اولیا و سرپرستان اطفال انجام شود. رضایت و تمایل خود اطفال ارزش و اعتبار ندارد. اعلام رضایت باید قبل از انتقال باشد و رضایت بعد از انتقال تنها سبب تخفیف مجازات میشود. انتقال بدون رضایت هنگامی صورت میگیرد که با عنف و زور همراه باشد. منظور از «زور و عنف» تنها اجبار مادی و استفاده از نیروی فیزیکی نیست، بلکه ممکن است عنف ناشی از ترس از کاربرد خشونت، تهدید، بازداشت، فشارروانی یا سوء استفاده از قدرت علیه شخص یا اشخاص قربانی جرم صورت گیرد.  براساس بند a ماده 6 سند عنصر مادی برای ارتکاب نسلکشی از این طریق ضروری نیست که تعداد اطفال منتقل شده بسیار باشد حتی اگر یک طفل به منظور نابودی تدریجی گروه، به گروه دیگر به صورت اجباری انتقال یابد این جرم واقع می شود. 
موضوع این جرم اطفال است. طفل براساس مادۀ 95 کود جزا و ماده 26 اساسنامه دیوان کیفری بین المللی و بند 5 ماده 6 (ه) عناصر جرایم بین المللی، کسی است که سن او کمتر از 18 سال باشد.
دلیل اینکه جرم نسلکشی از طریق انتقال اعضای گروه تنها در مورد اطفال قابل ارتکاب است آن است که هویت زدایی از افراد زیر سن 18 سال در مقایسه با افرادی دارای سن بالاتر از 18 سال سادهتر و عملیتر است؛ چون این اشخاص، اقوام و ملیت خود را نمیشناسد و از نظر شناختی، درک واقعیات و مفاهیم توانایی چندانی ندارند. تغییر برخی باورها، عقاید و اصالت در آنها راحتتر صورت میگیرد. شخصیت آنها تا هنوز شکل نگرفته است. همسانی و همانند گردانی فرهنگی اطفال با گروه میزبان آسانتر است (اردبیلی، محمدعلی، پیشین، ص 73.)  و به تدریج هویت فرهنگی آن نابود میشود و آنان به زبان گروه جدید صبحت و با آداب، رسوم و فرهنگ گروه جدید رشد خواهند کرد و مذهب آنان را خواهند پذیرفت.  در حالی که تغییرات هویتی در کسانی که شخصیت کاملتری دارد و هویت اجتماعی و شخصیت آنها شکل گرفته است پچیده تر و سخت‌‎تر است.  
نقد:
تغییر هویت قومی و فرهنگی در اطفال زیر سن 15 سال امکان دارد، ولی در اطفال  با سن 15 و بیشتر، تغییرهویت فرهنگی و گروهی کمتر رخ خواهد داد، بنابراین معیار سن 18 سال، درست به نظر نمیرسد.  مقصود از «انتقال اجباری»، محدود به کاربرد فشار مادی و فیزیکی نیست که اطفال را با اِعمال زور فیزیکی و مادی، از والدین آنان بگیرند و به منظور هویت زدایی به گروه دیگر تسلیم دهد، بلکه شامل اجبار معنوی و روانی نیز میشود؛ اگر والدین و سرپرستان اطفال را با استفاده از تهدید، توقیف در محل قهرآمیز و نامساعد وادار کنند که اطفال شان را به گروه دیگر تسلیم کنند، این جرم واقع میشود.(کیتی چایساری، کریانگ ساک، پیشین، ص 100.)  دلیل این توسعه مفهومی اولا تفسیر این «انتقال اجباری» به همین معنای وسیع (اجبار فیزیکی و معنوی) در بند d ، (1)، ماد، 7 سند عناصر جرایم در باره ارتکاب جنایت علیه بشریت از طریق اخراج یا انتقال اجباری جمعیت غیرنظامی است. طبیعی است که عبارت «انتقال اجباری» در همه مواد اساسنامه دیوان جزایی بینالمللی به یک مفهوم است، نه آنکه در یک ماده به معنای محدود و مضیق (انتقال اجباری فیزیکی) و در ماده دیگر به معنای وسیع (انتقال اجباری فیزیکی و معنوی) به کار رفته باشد. در اظهار نظر قضایی محکمه رواندا و یوگسلاوی سابق نیز عبارت «انتقال اجباری» به همین معنای موسع تفسیر شده است. (کیتی چایساری، کریانگ ساک، پیشین، ص 101 و 100.)   افزون براین، اطلاق عبارت «انتقال اجباری» اقتضا میکند هر دو نوع اجبار فیزیکی و معنوی را شامل شود. (جوانمردی صاحب، مرتضی، پیشین، ص 20.)
ث) موضوع جرم نسلکشی
موضوع جنایت نسلکشی گروه‌‌های چهارگانهای قومی، نژادی، ملی و مذهبی است. دلیل این امر آن است که مادۀ 333 کود جزا و اسناد بینالمللی مرتبط با جنایت نسل کشی، با معرفی این گروههای چهارگانه به عنوان موضوع جرم نسلکشی، از موجودیت و هویت اقلیتها در کشورهای جهان، حمایت جزای کردهاند. چون در طول تاریخ بیشتر اقلیتها که توانایی لازم را در دفاع از خود نداشتند در معرض انواع جرایم نسلکشی قرار گرفته اند که حق وجود آنها را انکار میکند. گروههای که قدرت لازم برای دفاع از خود دارند کسی جرأت نمیکند به قصد نابودی آنان اقدام کند. درست است که در نهایت و عملاً افراد قربانی یکی از رفتارهای پنجگانه جنایت نسلکشی واقع میشود، اما این افراد باید به دلیل تعلق به یکی از گروههای چهارگانه مورد هدف قرارگیرد، نه به دلیل هویت و ویژگیهای فردی خود. جانی اساساً خصومتی با فرد ندارد، دشمنی او با گروه مدنظر است به عنوان مثال مجنیٌعلیه به دلیل داشتن مذهب، نژاد، ملیت، و قوم خاص کشته میشود و مجرم هم با این اقدام خود قصد نابودی کلی یا جزئی این گروه چهارگانه را دارد. (پوربافرانی، حسن، پیشین، ص 268.) چنانچه افراد بدون تعلق به یکی از گروههای چهارگانه در معرض یکی از اعمال پنجگانه نسلکشی واقع شود، جرم از نوع جنایت علیه بشریت یا جرم عادی خواهد بود. گروههای انسانی به شیوههای مختلفی تشکیل میشود، برخی گروه ها با انتخاب و ارادۀ افراد ایجاد می شود ولی در تشکیل برخی دیگر اراده اعضا نقشی ندارند. گروه ها از نظر دوام و پایداری نیز بر دو دسته موقتی و دایمی تقسیم می شوند. گروه موقت به دستهای گفته میشود که برای مدت محدود تشکیل شود یا اعضای آن قادر باشند با تصمیم خود به موجودیت گروه پایان دهند. در مقابل گروههای پایدار آنهای هستند که اعضا نمی توانند آنها را منحل کنند مانند گروههای نژادی، قومی و...( خالقی، ابوالفتح، پیشین، ص 34.)
مادۀ 333 کود جزا به تبع از مادۀ 2 کنوانسیون منع و مجازات نسلکشی و مادۀ 6 اساسنامۀ دیوان کیفری بینالمللی، با معرفی چهار گروه قومی، نژادی، مذهبی و ملی به عنوان موضوع جنایت نسلکشی از آنان حمایت جزایی کرده است. وجه مشترک این چهار گروه مورد حمایت، ثبات و دائمی بودن آنان است. افراد به محض تولد به شکل دائمی غیرارادی به آن گروه میپیوندندو این وابستگی بین فرد و گروه به طور ناخواسته و غیرقابل برگشت بوجود آمده در طول زندگی ادامه خواهد یافت. چنین حمایتی از گروههای بیثبات، دریغ شده است مثل گروههای سیاسی، حزبی، شغلی، اجتماعی و اقتصادی که شخص به دلخواه و ابتکار خود عضویت آنها را میپذیرد و هر زمانی که بخواهد میتواند از عضویت آنها خارج شود. (کیتی چایساری، کریانگ ساک، پیشین، ص 85.)  همچنین مادۀ 333 کود جزا، اسناد بینالمللی مربوط به جرایم نسلکشی، حمایت جزایی را از گروه ناتوانان دریغ داشته است. ممکن است دولت ها وسوسه شوند که بیماران درمان ناپذیر و انسانهای که به گونهای از ناتوانی جسمانی و روانی رنج میبرند و به تعبیری ناسودمندند و باری بر دوش جامعه محسوب میشوند، قتل عام کنند. بویژه توجیهات علمی با عنوان «اصلاح نسل» خطری است که بیش از بیش این گروه را تهدید میکند. ( اردبیلی، محمدعلی، پیشین، ص 70.)  بعضی از توجیههای که برای محرومیت این گروه ها شده است قرار ذیل است:
نخست: این گروهها ثبات ندارد و موقتی است؛
دوم: حمایت از غیرگروههای چهارگانه، در عرف بینالمللی مقبولیت جهانی نیافته و جنایت ارتکابی علیه آنان را میتوان  از نوع جنایت بر ضد بشریت یا جرایم عادی داخلی به شمار آورد.
سوم: اگر نابودی گروه فرهنگی جرم نسلکشی به شمار آید، مانعی در مسیر تلاش های مشروع گروه فرهنگی به منظور ارتقای جوامع بدوی به جوامع متمدن ایجاد میشود. ( بیگ زاده، ابراهیم، پیشین، ص 77.)
چهارم: اگر گروه سیاسی نیز در قلمرو موضوع جنایت نسلکشی شامل شود، موجب دخالت در امور سیاسی و تضعیف امنیت ملی کشورها خواهد شد. ( پوربافرانی، حسن، پیشین، ص 268.)
ولی این توجیهات و تبعیض در حمایت جزایی از گروهها قابل پذیرش نیست که نابودی فوری یا تدریجی بعضی از گروهها نسلکشی و نابودی بعضی دیگر نسلکشی به شمار نیاید مگر موجودیت و حقوق بشری گروههای دستۀ اول، اهمیت بیشتری از گروههای نوع دوم دارد. بنابراین، انحصار موضوع جنایت نسلکشی در این چهار گروه جنبه حصری دارد، نه تمثیلی. در ادامه این گروهها تعریف میشود.
1. تعریف گروه نژادی
گروه نژادی به گروه انسانی گفته میشود که از سایر گروها به وسیلۀ مجموعهای از صفات جسمانی – توارثی متمایز میشود؛ صفات تشریحی یا جسمانی مانند رنگ، پوست، قد، شکل سر و غیره. (جوانمردی، صاحب، مرتضی پیشین، ص 26.)  گروه نژادی در دوسیه آکایسو با این بیان تعریف شده است: «شامل جمعی از انسانهاست که در ویژگیهای فیزیکی و ارثی اغلب با یک منطقه جغرافیایی مشخص، صرف نظر از عوامل زبانی، فرهنگی، ملی و مذهبی مشترک هستند. گروه نژادی به دلیل تشابه ژنهای منتقل شده از نسلی به نسل دیگر، از نظر رنگ، پوست، اندازه قامت، فیزیک بدنی، رنگ چشم، شکل موی سر یا صورت، ترکیب چهره، بهره هوشی و نظایر آنها غالبا مشابه هم هستند. این صفات ظاهری به شکلی هستند که در اکثر موارد اعضای نژادهای مختلف به راحتی از یکدیگر قابل تشخیص هستند. ( خالقی، ابوالفتح، پیشین، ص 37.  )
2. تعریف گروه قومی
گروه قومی مجموعهای از انسانهاست که زبان، تاریخ و ریشههای فرهنگی مشترک دارند و ممکن است در چند کشور سکونت داشته و تابعیت کشورهای مختلف را نیز پذیرفته اند. ( اردبیلی و همکاران، پیشین، ص 10.     )
با آداب و رسوم مشابه و یکسان زندگی میکنند. در گروه قومی بیشتر بر اشتراک فرهنگ و زبان تکیه می شود. دیوان کیفری بینالمللی رواندا در قضیه آکایسو (Akayesu )، گروه قومی را شامل مجموعهای از انسانهای دانسته است که زبان یا فرهنگ مشترک دارند. ( عبدی، فاطمه، (1396) بررسی نسل کشی در عرصۀ بینالملل، فصلنامۀ علمی – حقوقی قانونیار، دورۀ اول، ص 199. )
2-3. تعریف گروه ملی
گروه ملی به افرادی گفته میشود که دارای تابعیت مشترک است. (عبدی، فاطمه، (1396)، پیشین، ص 197.) محکمه بینالمللی کیفری رواند با توجه به رأی دیوان بینالمللی دادگستری، در قضیه «نوته بام» گروه ملی را به مجموعهای از افراد تعریف کرده است که شهروندان یک کشور بوده و از حقوق و تکالیف متقابل برخوردارند. ( خالقی، ابوالفتح، پیشین، ص 39.  )
در تعریف دیگر آمده است: «مجموعه افرادی که تشکیل یک دولت – کشور دهند و به عنوان یک کلیت اجتماعی مشخص در برابر حکومت درنظر گرفته شود.» مفهوم گروه ملی غالبا زمانی بوجود میآید که اقلیتی به عنوان گروه ملی در کشور دیگری که اکثریت را تشکیل میدهند، حضور داشته باشند. نظیر اغلب گروههای مهاجر که از سرزمینی به سرزمین دیگر کوچ میکنند. از این رو وجود گروه ملی در قلمرو سرزمینی کشور خود بیمعناست. اغلب پناهجویان و آورگان که قلمرو سرزمینی خود را ترک میکنند، گروههای ملی را به عنوان اقلیت، در قلمرو محل اقامت جدید، تشکیل می دهند. اعضای گروه ملی ممکن است از اقوام، نژادها و پیرو مذاهب و ادیان مختلف باشند. این امکان وجود دارد که اعضای گروه ملی ترکیبی ناهمگونی از این ابعاد باشند. ( کیتی چایساری، کریانگ ساک، پیشین، ص 86.)
4. تعریف گروه مذهبی
گروه مذهبی آن است که اعضای آن، مذهب، دین یا سبک پرستش واحد و یا اعتقادات مشترک دارند  و اعمال عبادی خاصی را انجام می دهند که از سایر گروههای مذهبی بازشناخته میشوند. گروه مذهبی، اختصاص به گروههای دینی و مذهبی خاصی ندارد، بلکه شامل تمام گروههای مذهبی و دینی موجود در سطح جهان و دارای هر نوع اعتقادات دینی و مذهبی میشود. باورها و اعتقادات دینی سهم زیادی در پیوند و یکپارچگی جوامع انسانی دارند. اعتقادات صحیح ضمن تقویت همبستگی گروههای انسانی، مانع از تجاوز به حقوق معتقدان دیگر ادیان میشود. در حالی که باورهای نادرست دینی یا اعتقادات موهوم آسیبهای جدّی در پی دارد. رقابت پیروان ادیان مختلف که براساس باورهای نادرست استوار باشد، خشونت های دینی و مذهبی حادی را ایجاد خواهد کرد.
( خالقی، ابوالفتح، پیشین، ص 40.)

دیدگاه شما