صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

زوایای تراژیک حمله بر مکتب دخترانه سید الشهداء کابل

-

زوایای تراژیک حمله بر مکتب دخترانه سید الشهداء کابل

قتل، کشتار و خلق جنایت در هر مقیاس و کمیتی که باشد عملی مذموم و غیر انسانی است که صرفا توسط اشخاص و گروههای متحجر با ضمیر تاریک میتواند عملی گردد، در افغانستان به کرات از این دست جنایات در سطوح مختلف جامعه به تحقق پیوسته است. حملات گروههای رادیکال بر کتگوریهای اجتماعی به گونهی بوده است که تقریبا هیچ بخشی از جامعه از گزند آنان مصئون نمانده اند. حمله بر مکاتب، دانشگاهها و مراکز آموزشی پیش از این نیز صورت گرفته بود، هر چند بسیار تکان دهنده و زجر آور بود؛ اما به سان حمله به مکتب سید الشهداء گزینشی و تراژیک نبودند، چند دلیل عمده در پس زمینه این حمله نهفته است که اگر به آن پرداخته شود عمق جنایت بیشتر از هر زمان دیگر برجسته و آشکارتر خواهد شد.
اول؛ این حمله در ماه رمضان و در روزهای پایانی این ماه که مورد تعظیم و تقدیس مسلمانان است صورت گرفت، بر بنیاد ارزشهای دینی، ماه رمضان ماه عبادت و وصل شدن به درگاه معبود است، در این ماه مسلمین با التجا و تضرع به درگاه معبود، مجاری تقرب و مغفرت را در پیشگاه وی جستجو می نمایند، هرگونه خونریزی و جنگ در این ماه فاقد ارزش؛ بلکه مذموم است، در فرهنگ اسلامی از ماه رمضان به ماه مهمانی خدا، بخشش و مغفرت یاد آوری گردیده است، معمولا در این ماه صفوف جنگ تا حد الامکان برای مدتی متلاشی میگردد و به گزینههای صلح و همپذیری فکر میگردد، این حمله طالبان از این جهت در این ماه صورت پذیرفت که آنان یکبار دیگر خواستند به مردم افغانستان نشان بدهند که از هیچ پستی و لئامتی در راه رسیدن به اهداف شان دست بردار نیستند حتی اگر در ماه صلح و دوستی باشد. طالبان با اجرای این عمل در ماه مبارک رمضان آنهم بالای بی دفاع ترین قشر جامعه که هم متعلم بودند و هم از قشر اناث بودند عملا مردم افغانستان را تهدید نمودند که پروای هیچکسی را ندارند و خونریزی بخشی از برنامه های روزمره آنان است.
دوم؛ این حمله بالای بی دفاع ترین و فقیر ترین قشر جامعه تدارک گردید؛ زیرا مکتب سید الشهداء یک مکتب دولتی است که هم اکنون به شدت دچار کمبود کتب درسی و معلمین است، چندی قبل متعلمین مکتب در اعتراض به کمبود کتاب و معلمین راهپیمایی اعتراضی به پا نمودند و در آن، وزیر و مقامات مسئول حکومتی را مسئول تأمین کمبودات مکتب دانسته و از آنان خواسته بود که ابتدایی ترین خواستههای دانش آموزان را بر آورده سازند. اما این آرزوی شان را برای همیشه با خود دفن خاک نمودند. معمولا اشخاصی به این مکتب تعلیم مییافتند که توانایی پرداخت فیس ماهانه مکتب خصوصی را در بساط نداشتند، از این رو فقیر ترین قشر جامعه همین متعلمین بودند که قربانی این حمله شدند، علت اینکه طالبان این منطقه فقیر نشین و محروم را هدف نظامی شان انتخاب نمودند به علت فقر و درماندگی آنان است که در فردای پسا صلح آنان توان مطالبه خون بها را هم نداشته باشند و از سوی دیگر هیچ یکی از جناحهای سیاسی خود را برای خونخواهی مردم محروم و فقیر تکان نخواهد داد، و پیام دیگر این حملهی شنیع و شرم آور این بود که خواستند از این طریق، طینت آلوده و کثیف خود را به همه بنمایانند که در ضمیر شان ترحم و حس انسان دوستی جایگاهی ندارد و در صورت لزوم آماده ارتکاب جنایات فراتر از این نیز میباشند. قتل دانش آموزان فقیر اناثیه آن هم در ماه مبارک رمضان به این پیمانه وسیع و ماهیت ددمنشانه، قلب عموم را به خصوص تودههای غیر سیاسی را به شدت خدشه دار میسازد و از این جهت آنان با واکنشهای گسترده، تبلیغات وسیعی برعلیه عاملین این حمله به راه خواهند انداخت که این میتواند بازتاب وسیعی در تبلیغ وحشت اندازی این گروه در قبال داشته باشد و هدف آنان نیز دقیقا همین است که جهان را از میزان تسلط شان بر هر نقطه این کشور آگاه سازند و با تکیه بر روش انکار، نوعی حس تغلب را در ضمیر و نهاد شان بارور نمایند.
سوم؛ پیام به زنان، این گروه با این حمله خواست به زنان کشور این پیام را منتقل نمایند که همانند قبل، حق تعلیم و تحصیل را از آنان سلب مینمایند، گروه طالبان همانطوری که از لحاظ مبانی فکری و ایدئولوژیکی ضد زن و ضد دستاوردهای نوین میباشد، در صحنه عمل میخواهند این ایده را با خشن ترین روش در جامعه پیاده سازند، سابقهی حاکمیت این گروه خشن ترین اعمال و رفتار را در قبال زنان کشور در کارنامه اش ثبت نموده است، از تیرباران زنان در میادین و جماعت عمومی گرفته تا شلاق زدن بر بدن نحیف آنان زوایای نگاه آنان به جنسیت زن را برجسته میسازد. طی این دو دهه که بانوان این سرزمین توانستند به مکاتب و دانشگاهها دسترسی یابند به مثابه داغ بر دل این گروه باقی مانده است، هر چند آنان شریعت را مانع تحصیل و تعلیم زنان قلمداد میکنند؛ اما واقعیت این است که هیچ مبانی تشریعی وجود ندارد که ممانعت از تحصیل زنان را بیان کرده باشد. با این حال نه تنها که زنان افغان توانستند مکاتب و دانشگاهها را رونق بخشند؛ بلکه در مناصب کلان حکومتی، نظیر نهاد دادستانی کل، محکمه و سائر بخش های ملکی و نظامی حضور مثمر و پر رنگ دارند که تحمل این امر به طالبان به مثابه فرو نمودن خنجر بر زخم های نا درمان شان باشد، چنانچه پیش از این نیز این گروه زنان خبرنگار را اهداف نظامی شان اعلام نموده بودند و در ننگرهار و چندین ولایت دیگر بخش عمده بانوان خبرنگار را هدف قرار داده و به شهادت رساندند، از آن به بعد، بسیاری از بانوان خبرنگار به صورت غیر حضوری و از خانه ملزم شدند کارهای شان را به پیش ببرند، بر بنیاد گزارشها، طی یکسال اخیر، کاهش چشمگیری در شمار و تعداد بانوان خبرنگار در کشور به وقوع پیوسته است که این امر می تواند پیام ناگواری به جامعه رسانهی کشور مخابره کند؛ بنا بر این از هر گونه قتل و کشتار شان که در برابر زنان کشور صورت میگیرد انکار نمایند، به همه واضح است که تنها جریان و گروه زن ستیز در جغرافیای افغانستان گروه طالبان میباشد و به همه آفتابی است که مشکل طالبان با حضور فعال زنان در صحنه سیاست و جامعه، سلیقوی نیست بلکه بنیادی است؛ زیرا در مدارسی که افراد این گروه پرورده شده اند از منظر بافت ایدئولوژیکی و تربیتی، اساسا ضد زن میباشند و کل درک آنان پیرامون زنان، حصر این طیف در خانه و متابعت بی چون و چرا از اوامر و نواهی مرد است، ارزش زنان در این قاموس در همین حد قابل گنجایش است.
مسئولیت دولت: دولت به عنوان یک نهاد ملی و مسئول تأمین امنیت عامه مکلف است که امنیت مکاتب و تمام نهادهای علمی و اکادمیک را تأمین نماید تا بیش از این، فرزندان این مرز و بوم شکار دام هیولاهای خون آشام تروریزم نگردند و با روان و ضمیر آرام به محیط درس و امور علمی شان رسیدگی نمایند. میدانیم که هدف از این کشتار و جنایات هولناک، جنگ روانی بر علیه دولت و مردم افغانستان است، در این جنگ هر گونه لئامت و پستی که از تروریستان بر آید دریغ نخواهند کرد، یکی از اهدافی را که آنان در این جنگ روانی تعقیب می نمایند، اعمال کشتار و فشار بیشتر بر دولت است، تروریستان با درک از این مهم که مردم پس از اعمال خشونت و قتل، تعادل روانی شان را از دست داده و بر علیه دولت بسیج خواهند شد؛ لذا مقامات مسئول با درک از این مهم با پیش دستی در تأمین امنیت مردم، جلو توطئه و جنگ روانی آنان را بگیرد و یا این جنگ را به گونهی مدیریت نمایند که واقعیت ها از پشت چنین جنایات به صورت مستند آشکار شده و به ذهنیت عموم داده شود تا مردم اهداف جنایات تروریستان را بدانند و خود را در مبارزه هدفمند و تنگاتنگ با آنان آماده سازند. از سوی دیگر اگر دولت نتواند امنیت محیط های شلوغ و پر جمعیت را تأمین نماید امکان بروز فاجعه انسانی تا روشن شدن تکلیف جنگ و صلح در حال وقوع است؛ زیرا بقای تروریست بر خشونت استوار است و بنیادهای شان بر سیل خون بنا نهاده شده است، وقتیکه خونریزی قطع گردد، عملا تروریزم شکست خورده است و آنان به این راحتی ها شکست شان را پذیرا نخواهند بود.

دیدگاه شما