صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تشدید حملات انتحاری هدفمند و تعفن سناریوی ناگوار

-

تشدید حملات انتحاری هدفمند و تعفن سناریوی ناگوار

کشور های که در گیر جنگ با تروریسم بوده/ می باشد، اوضاع بحرانی نسبتاً مشابهی داشته است. وقتی به جنگ های سه دهه اخیر در افغانستان با نگاه ژرف نگرسته شود، پارامتر ها و پدیده های مشاهده می شود که نظیر آن در بعضی کشور های درحال جنگ با تروریسم دیده شده است. اوج گیری قدرت گروه طالبان در قالب امارت اسلامی و همگرایی با گروه تروریستی القاعده، در افغانستان یکی از عواملی است که تحولات جدید را در سطح جهانی رقم زد. تسلط افراطیت و حملات بی مهابا بر تمامی داشته های افغانستان از هر حیث، روا داری استبداد علیه باشندگان افغانستان از سوی گروه طالبان و کشتار های دسته جمعی همه موارد و تحولات بود که در چنبره حکومت آنان در افغانستان عملی می گردید. همه¬ی این موارد دنیا را تکان نداد و جهانیان به فکر کمک به مردم افغانستان نشدند. تا زمانیکه این گروه به شکل رسمی با گروه القاعده همکاری و همسوی سیاسی خویش را ابراز و عملی نساخته بود، بی تفاوتی جامعه جهانی و سازمان ملل متحد نسبت به مردم افغانستان تداوم داشت. گروه طالبان در همکاری با القاعده قاعده جنگ و شرارت خویش را گسترده ساخت و امریکا را مورد تهدید شدید و حملات خویش قرار دادند. حملات یازدهم سپتامبر اتفاق افتاد و جهان با خطر بزرگ تروریستی عملاً مواجه شد. آنگاه دنیا متوجه افغانستان شد و امریکا با هم¬پیمانان ناتو به افغانستان برای نابودی بستر و حاکمیت تروریسم طالبانی و القاعده که در دایره جهانی فعالیت داشت، حمله نموده و حکومت گروه طالبان را نابود ساخت.
با حضور ایالات متحده امریکا و هم¬پیمانان سازمان ناتو، فصل جدید در تاریخ معاصر افغانستان گشوده شد. دولت بربنیاد جلسه و توافق بن تشکیل گردید که در آن گروه مضمحل شده طالبان تشریک نداشت. برای نخستین بار در تاریخ افغانستان دولت مردم سالار و بر مبنای قانون اساسی و با توجه به مصلحت های جامعه افغانستانی رویکار آمد. قانون اساسی بیشتر تحت تأثیر روسوبات سیاسی و اجتماعی که از گذشته های تاریخ این ملک در اذهان سیاسیون و رهبران به میراث مانده بود، تصویب و مورد توافق قرار گرفت. این قانون اساسی در واقعیت امر قرارداد بزرگ جمعی است که میان مردم و نهاد قدرت و سیاست در افغانستان قامت راست نمود. بر اساس همان قانون اساسی نوعیت نظام سیاسی، جمهوری اسلامی و ساختار های قدرت نیز بر همان شالوده ترسیم گردید. سالهای اول دولت جمهوری اسلامی افغانستان که نیروه های نظامی بیشتری خارجی ها حضور چشم گیر در افغانستان داشتند و دولت نیز فاصله های شان به مردم افغانستان کمتر احساس می گردید، گروه طالبان محو بود. اما وقتی این فرآیند به آخر دهه اول قرن بیست و یکم میلادی نزدیک گردید، بقایای گروه طالبان از گوشه ها و کناره های افغانستان آرام و آهسته سر برآوردند و با حمایت کشور های منطقه و حتی سؤ ظن های در مورد حمایت امریکایی ها از گروه طالبان نیز وجود دارد؛ شرایط سیاسی و امنیتی را در افغانستان به شدت مختل و نا امنی های کشنده و مرگبار آغاز گردید. صدها مشکل و معضل دیگر نیز در نحوه دولت داری و حکومت کنندگان در سطح ملی و محلی تبارز پیدا نمود. حملات انتحاری و انفجار های پی در پی زندگی را در افغانستان به بنبست کشاند. هیچ کسی و در هیچ مکانی احساس امن بودن وجود ندارد. شهرهای بزرگ و کوچک افغانستان مورد حملات شدید و تکان دهنده انتحاری های گروه طالبان قرار گرفت/ می گیرد.
از یک و نیم سال پیش تا اکنون که گفتگوهای صلح در ابتدأ، میان امریکا و گروه طالبان و همچنان دولت افغانستان با این گروه در جریان است. حملات بی رحمانه و کشتار های تکان دهنده¬ی در شهر ها، روستاها، راه ها و شاهراه¬ها و به خصوص در شهر کابل به شکل انتحاری و انفجار های قوی که منجر به کشتار های زیاد مردمی می گردد، جاری است. حمله بر مراکز صحی، شفاخانه ها، انتحار بر زیارتگاه ها، حمله بر مراکز تعلیمی مانند کورس ها، دانشگاه ها، مکاتب و حملات انتحاری در مراسم های مذهبی در مساجد و مراسم های تشیع جنازه و در کلپ های ورزشی و همین طور در تمامی بخش های شهر وجود داشته و دارد. دولت افغانستان نیز هربار چنین حملات را با اعلامیه تقبیح کرده و کار عملی را در راستای تأمین امنیت جان مردم یا انجام نداده و شاید در این عرصه ناتوان است. به هر حال روزگار سخت و کشنده¬ی را مردم در افغانستان تجربه می کند. تداوم چنین حالت، آن هم در زمان که نیروهای خارجی مطابق تعهد که با گروه طالبان دارد خطر بسیار بزرگ برای آینده افغانستان در قبال خواهد داشت.
شبیه این حالت ها در سایر کشور های که با معضل تروریسم رو بروست وجود داشته و در حین خروج نیروهای نظامی خارجی ها حملات همانند که در افغانستان تشدید شده است در آن کشور ها نیز ادامه پیدا کردند. به صورت نمونه کشور عراق دقیقاً همین تجربه را با تمام جوانب تخریبی شان به شکل عینی مشاهده نمودند. همچنان بعد از بیرون رفتن قوت های نظامی خارجی ها و به خصوص امریکای ها جنگ ها و کشتار های بسیار بی رحمانه¬ی در کشور مذکور بوقوع پیوست و گروه های تروریستی بی رحم مانند داعش سر از خاک بیرون کرد و عراق را به جهنمی تبدیل ساخت. به همین منوال در سوریه نیز داعش قوت گرفت و جویبار خون جاری ساخت. این هراس در افغانستان نیز در این فصل و در آینده¬ی نزدیک وجود دارد. حملات انتحاری اخیر که در شهر های مختلف افغانستان اتفاق اُفتاد و طالبان آن را به عهده نگرفته است؛ این گمانه را برای تعمیل سناریوی خونبار و ناگوار در آینده افغانستان تقویت می کند. چنانچه امنیت ملی افغانستان چندین بار اعلان نموده است که گروه های مختلف تروریستی در افغانستان در کنار طالبان فعال اند و دست شان در بعضی کشتار های مردم افغانستان نیز دخیل اند. این موضوع نیز آن گمانه را بیشتر می سازد، اینکه سرنوشت افغانستان همانند سوریه و عراق نشود.
بازی های پیچیده استخباراتی و سیاسی در منطقه و سطح جهان در قبال افغانستان وجود دارد. اگر محتوا و اصالت این بازی ها را مدیران سیاسی افغانستان نتوانند درک کنند و در لجاجت های سیاسی درون دولتی وقت و انرژی صرف نمایند، بر اساس تجربیات دو کشور عراق و سوریه، دور نخواهد بود اینکه در افغانستان نیز آن سرنوشت شوم و تاریک اجبار گردد. کشتار های هدفمند و انتحاری های هدفمند در میان مردم افغانستان نشانه های می تواند باشد که از افغانستان شبیه عراق و یا سوریه خبر می دهد. در صورتیکه چنین سناریو در پیش باشد مردم افغانستان نیز همانند کوبانی های که توانستند عزت و خاک خود را از تهاجم گروه های تروریستی حفظ کردند، بسیج خواهند شد و از جان و خون و عزت خود دفاع خواهند کرد. اما در آن صورت دیگر کسی نمی تواند از آینده افغانستان چیزی بگوید و یا پیش بین تحولات آتی باشد. زیرا بحران به حد نهایی و فراتر از کنترول خواهد شد.
براساس این تحلیل کوتاه، راه حل در شرایط کنونی افغانستان چیست، تا به آن سناریوی خون و جهنمی گرفتار نشویم؟ به باور نویسنده این وظیفه و مسؤلیت اساسی دولت جمهوری اسلامی افغانستان است که از ملت و مردم خود با تمام قدرت قاطعانه دفاع نماید. از تمامی امکانات موجود دولت و پوتنسیل های مردمی که عملاً وجود دارد استفاده شود تا در راستای تکرار سناریوی عراق و سوریه در افغانستان پیش گیری صورت گیرد. انسجام مردمی و بیداری مردم که بیشتر تحت تهدید امنیتی قرار دارد ابزار دیگری است در جهت جلوگیری از وقوع کشتار های بیشتر. دولت جمهوری اسلامی افغانستان نباید بر تروریستان که منطق گفتگوی صلح را نمی پذیرند و عملاً در میز مذاکره با دولت و مردم افغانستان حاضر نشده اند رحم کنند. ترحم بر این گروهای تروریستی خیانت ملی و خیانت بر خون های ریخته شده¬ی آرام ترین و مدنی ترین مردم افغانستان است. خواست مردم از دولت جمهوری اسلامی افغانستان این است، تمامی اعضای گروه های تروریستی که در پلان ها و مدیریت های حملات انتحاری و انفجاری در شهر کابل و شهر های دیگر افغانستان سهم داشته اند بدون تعلل در حضور مردم اعدام گردد.   

دیدگاه شما