صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

طلوع خورشید در آسمان شرق: تجربه‌ی توسعه آسیا-بخش دوم و پایانی

-

طلوع خورشید در آسمان شرق: تجربه‌ی توسعه آسیا-بخش دوم و پایانی

  گذشته از آن، نمی توان نقش بسیار پررنگ اقلیت نوآور، کارآفرین، ثروتمند و پرتحرک چینی تبار را در توسعه اقتصادی کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا نادیده گرفت. امروزه مهاجرین چینی که تریلیونها دلار سرمایه دارند، حجم بسیار بزرگی از اقتصاد کشورهای تایوان، هنگ کنگ، سنگاپور، اندونزی، مالزی، تایلند و حتی فیلیپین را کنترل و هدایت می کنند. در واقع، می توان گفت که حضور چینیها و میراث غنی آیین کنفوسیوس چین، خود به موتور محرکه اقتصادی این منطقه و نماد توسعه شرقی تبدیل شده اند.
در خصوص نقش اخلاق کنفوسیوس در توسعه شرق آسیا، اندیشمندان بسیاری به مطالعه پرداخته اند و یافتههای جالب توجهی را برای ما به ارمغان آورده اند. آیین کنفوسیوس بر مجموعهی ارزشها و عناصر اخلاقی همچون سخت کوشی، مهارت در کارها، نظم و هماهنگی در کارها، قناعت در زندگی، صرفه جویی و پس انداز، احترام عمیق و اعتبار بالایی به آموزش و پرورش، شایسته سالاری و تخصص گرایی، وفاداری به سلسله مراتب اجتماعی و اقتدار، اطاعت از مافوق، و کار گروهی و هماهنگی تأکید زیاد دارد. بنابراین، در جوامع شرقی با الهام از مؤلفههای فرهنگی کنفوسیوسی، سرمایه گذاری سنگینی در آموزش و پرورش صورت گرفته است و در این رابطه، آموزش دختران دورۀ ابتدایی مورد توجه خاص قرار گرفته است؛ در این کشورها افراد در همه سطوح عمیقا به سلسله مراتب اجتماعی احترام دارند و رابطه دوستانه و توأم با احترام که میان پدر و فرزند در خانواده وجود دارد، دقیقا به محل کار میان همکاران و رئیس تسری یافته است؛ رهبری آمرانه و اقتدارگرایی دولتی را به عنوان ادامه مناسبات رفتاری خانواده میان پدر و فرزند ارج می گذارند؛ اهداف گروهی و ملی بر اهداف شخصی مقدم است؛ مردم شرق آسیا در سخت کوشی و کار زیاد زبانزد خاص و عام اند؛ به کار و وظایف شغلی خود فوق العاده توجه دارند، و نظم و دقت در کارها، جزو هویت فرهنگی ملل شرق آسیا به شمار می رود.  
یکی دیگر از مهم ترین تجلیات اخلاق پربار کنفوسیوس در فرایند توسعه شرق آسیا، اصل شایسته سالاری است که خود ریشه در سنت کهن چینی دارد. بسیاری از صاحب نظران از شایسته سالاری و تخصصگرایی در میان ملل شرق آسیا به وجد آمده اند و از همین رو، علت اصلی توسعه این کشورها را به کارگیری افراد لایق، کارکشته و تحصیلکرده برای مسئولیتهای مهم اجتماعی و سیاسی دانسته اند. در این کشورها، ملاک استخدام در اداره امور، توانمندی افراد و مهارت آنها در پیشبرد امور می باشد، نه پیوندهای شخصی، خانوادگی و طبقاتی.
۲. مؤلفه سیاسی: حکومتهای اقتدار گرا: بر خلاف نسخه توسعه غربی که توسعه اقتصادی و حکومت دموکراتیک را لازم و ملزوم همدیگر دانسته و بر وجود نهادهای دموکراتیک به عنوان عامل اصلی تسریع دهنده توسعه کشورها تأکید میکنند، اما جالب اینجاست که در شرق و جنوب شرق آسیا، کشورهایی که در چهار دهه اخیر سریع ترین رشد اقتصادی را داشته اند، همه کم و بیش دارای حکومتهای آمرانه و اقتدارگرا بوده اند. مطالعات نشان میدهند که در هیچ یک از این کشورها قدرت سیاسی از حزب حاکم به حزب دیگری به گونهی مسالمت آمیز منتقل نشده است. درواقع، رشد اقتصادی این کشورها، نتیجه اصلاحات رادیکال رهبران و احزاب حاکم و تحت هدایت مستقیم آنها بوده است. رهبران هوشیار و مدبر این کشورها با پذیرش برخی اصول ثابت توسعه غربی همچون اقتصاد بازار آزاد، سرمایه گذاری خارجی و رقابت آزاد و تلفیق آنها با ویژگیهای حاکمیتی و فرهنگی جوامع خود، توانسته اند به رشد اقتصادی بی سابقهای دست یابند. این امر نه تنها موجب شده است که در تئوری و عمل انحصار مدل توسعه غربی شکسته شود و مدلهای توسعه بومی با ویژگیهای فرهنگی جوامع، طرفداران زیادی به خود جلب نماید، بلکه حتی فراتر از آن کشورهای اقتدارگرای شرق آسیا از جمله چین با ترکیب هوشمند اقتدارگرایی با سرمایه داری دولتی تلاش کرده اند تا مدل شرقی حکومتداری را به عنوان الگوی بدیل لیبرال دموکراسی غربی به جهانیان عرضه دارند. در مدل حکومتداری شرقی، می توان به اصلاحات اقتصادی و توسعه بالای اقتصادی دست یافت، بی آنکه ملزم به پذیرش مدل حکومتداری لیبرال دموکراسی غربی بود.
بنابراین، کیشور محبوبانی، فیلسوف مشهور و دیپلمات کارکشتهی سنگاپور و یکی از نظریه پردازان «ارزشهای آسیایی» با رد مدل لیبرال دموکراسی به عنوان تنها مدل حکومتداری خوب در جهان، معتقد است که خوب حکومت کردن به هیچ نظام سیاسی یا ایدئولوژی مشخصی مربوط نیست، بلکه مربوط به رضایت مردم از حکومت و توانایی حکومت به پیشرفت دادن نظام اقتصادی، اجتماعی و اداری کشور است. همچنین «لی کوان یو» پدر سنگاپور نوین، کسی که هنری کیسینجر او را مغز متفکر شکوفایی اقتصادی این کشور معرفی می کند، معتقد است که تنها دولت اقتدارگرا و آمرانه می تواند اقتصاد سنتی کشاورزی را به اقتصاد پیشرفته صنعتی تبدیل نماید و از بینظمیهایی که در این مرحله گذار پیش می آید، جلوگیری نموده و ریل اقتصادی کشور را در مسیر درست خود هدایت نماید.   
نتیجه: تجربه توسعه اقتصادی آسیا درسهای بیشماری را برای جهانیان بهویژه ملل جنوب و کشورهای در حال توسعه به همراه دارد. ملل شرق و جنوب شرق آسیا با الهام گرفتن از توسعه غرب و پذیرش برخی اصول ثابت توسعه غربی همچون خصوصی سازی اقتصاد، تشویق سرمایه گذاری خارجی و رقابت بازار و سپس بومی سازی آن ها در کورههای فرهنگی خود، موفق شدند بسیار ماهرانه و سریع، مدل توسعه شرقی با ویژگیهای منحصر به فرد فرهنگی شان را برای خود و جهانیان دست و پا کنند. از اینکه مدل توسعه شرقی، بر خلاف مدل غربی آن، در قالب حکومتهای اقتدارگرا می گنجد و فاقد قید و بندهای سفت و سخت از نوع غربی می باشد، برای حکومت های اقتدارگرای جنوب بسیار جذاب و مورد تقلید واقع شده است. 
نکته مهم دیگر اینکه تجربه توسعه شرق و جنوب شرق آسیا نشان داد که توسعه اقتصادی اولویت اساسی برای دستیابی به توسعههای اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، سیاسی و حتی توسعه پایدار و ضامن قاطع حفظ صلح و امنیت پایدار منطقهای می باشد. کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه بعد از این که فقر و عقب ماندگی اقتصادی را پشت سر گذاشتند و به نرخ رشد اقتصادی قابل اعتنایی دست یافتند، آنوقت خود به خود به کمک تولید ناخالص داخلی، به رفاه اجتماعی، سطح بالای سواد، نرخ بالای امید به زندگی، احیای تاریخ و هویت فرهنگی و ارزشهای آسیایی، افتخار به تاریخ پربار و تمدن و فرهنگ کهن چینی، ژاپنی و هندی، همگرایی اقتصادی، امنیتی و سیاسی در قالب آ.سه.ان و آ.سه.ان+۳ و ترافیک سنگین تجارت و گردش انبوه سرمایه در این منطقه، و مدیریت اختلافات ایدئولوژیک و تنش های مرزی در دریای چین جنوبی دست یافتند.
امروزه به نظر می رسد آسیا به شکوه و عظمت گذشته فرهنگی و تمدنی خود باز گشته است و ما بیش از هر زمان دیگر شاهد درخشش خورشید تابانِ اقتدار و شکوه بر فراز آسمان آسیاییها می باشیم. بالندگی و شکوفایی اقتصادی بینظیر این منطقه و متعاقب آن تبدیل قاره کهن به مرکز ثقل ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک جهان، خود به بالا بردن اعتماد به نفس آسیایی ها و احساس غرور و افتخار آنها به فرهنگ و تمدن شرقی و بازخوانی تاریخ ملل آسیا کمک زیادی کرده است که یکی از نمونههای مهم آن، خلق مفهوم ارزشهای آسیایی در مقابل ارزشهای لیبرال دموکراسی غربی و استقبال گسترده شرقیها از آن بوده است. چنانچه کیشور محبوبانی تأکید می کند که با بهبود اوضاع اقتصادی اهالی شهرهای آسیا و افزایش درآمد مردم، آنها فرصت بیشتری برای اندیشیدن، تعمق و پرداختن به میراث فرهنگی و فلسفی غنی خود و احیای هنرهای سنتی و تاریخ خود پیدا خواهند کرد و از اعتماد به نفس بالاتری برخوردار خواهند شد. در این میان، شاید یکی از نمونه های جالب توجه بازگشت به عظمت و شکوه شرقی، همین تجدید بنای تمدن نوین چینی بر ویرانههای تمدن کهن چین و احیای میراث غنی تمدن کهن چینی همچون احیای آیین کنفوسیوس، ایجاد بیش از ۵۰۰ مؤسسه کنفوسیوس در سراسر جهان برای تبلیغ و ترویج فرهنگ و ارزشهای چینی و آسیایی و احیای جاده تاریخی ابریشم، و همین طور تلاش این کشور برای مقابله با برتری طلبی جهان غرب و در رأس آن ایالات متحده آمریکا از یک سو و ایفای نقش رهبری جهان غیرغرب از سویی دیگر از طریق ایجاد مجموعهی نهادهای بین المللی همچون اجماع بیجینگ در برابر اجماع واشنگتن، گروه بریکس با محوریت چین در برابر گروه غربی G7 ، بانک سرمایه گذاری زیرساختی آسیایی در برابر بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بوده است؛ به طوری که امروزه دیگر قدرت قابل اعتنای چین در مجامع بین المللی و معادلات سیاست بین الملل و اقتصاد سیاسی بین المللی بر هیچ کسی پوشیده نیست و به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان سیاسی، آینده سرنوشت جهان با این کشور رقم خواهد خورد. 

دیدگاه شما