صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سناریو نگاری یا فال بینی

-

سناریو نگاری یا فال بینی

مقدمه
مدتی است که عدهای از تحلیلگران در رسانهها به پیروی از کاربران شبکههای اجتماعی که عمدتا بدون بنیادهای فکری و تحلیل منطقی و تنها بر اساس پیش فرضهای ذهنی خویش دست به تحلیل و تفسیر پدیدهها میزنند، به سناریونگاری و حتی گاهی به سناریوسازی میپردازند. از آنجا که متاسفانه نظام اکادمیک در کشور ما هنوز بسیار ضعیف است، نمیتواند اشخاص توانمند و همگام با دانش روز تحویل جامعه دهد. از سوی دیگر رسانههای ما نیز به گونه بسیار جانبدارانه و بدون هیچگونه معیاری به نشر هرگونه دیدگاههای خام و ناشیانه میپردازند، اکثر تحلیلها و سناریونگاریها بیش از آنکه به واقعیتهای جامعه بپردازند و منجر به تولید دانش و آگاهی در جامعه گردند، به سوء تفاهمها و انگارههای مشکلساز منجر میشوند. این تحلیلها و سناریونگاریها و سناریوسازیها بیشتر به فالگیری و فالبینی در یک جامعه خرافاتی و بلاهتزده میمانند.
یکی از مواردی که در روزهای اخیر و در پی تصمیم ایالات متحده مبنی بر خروج نیروهای این کشور از افغانستان در باره سناریونگاریهای بسیار شده است، سرنوشت نظام سیاسی موجود و رهبری حکومت به خصوص شخص رئیس جمهور غنی است. به عنوان مثال در یکی از شمارههای روزنامه هشت صبح در تاریخ 29 حمل 1400 تحت عنوان «سناریوهای محتمل برای آینده محمد اشرف غنی» به نشر رسیده است که برخلاف عنوان هیجانانگیز آن بیشتر به گپوگفتهای عامیانه در چایخانهها و شبیه پیشبینیهای فالبینها و تعویذنویسان میماند. در این مقاله به تبع نوشتههای فیسبوکی و بدون هیچگونه ساختار منطقی به شبیهسازی تحولات کنونی به رویدادهای گذشته پرداخته شده است. از این رو سرنوشت نظام سیاسی و شخص رییس جمهور غنی گاهی به سرنوشت حفیظ الله امین، گاهی به سرنوشت ببرک کارمل و گاهی به سرنوشت داکتر نجیب الله تشبیه گردیده است.
چنانکه میبینیم به خصوص دوره فعلی به دوره داکتر نجیب الله بسیار تشبیه میشود و همانندسازی سرنوشت رییس جمهور غنی به سرنوشت داکتر نجیب الله به یک ویژگی برای تحلیلگران مبدل شده است. در حالی که اساسا فاکتورهای تاثیرگذار در عصر داکتر نجیب الله با عصر رییس جمهور غنی از زمین تا آسمان تفاوت دارد و بر اساس همین تفاوتها هرگونه شباهتسازی میان این دو دوره و دو رییس جمهور بسیار ناشیانه به نظر میرسد. اکثر کسانی که به چنین سناریوسازیها یا سناریونگاریها دست میزنند عمدتا دچار عقدههای سیاسی هستند. در این نوشته کوتاه میخواهیم به فاکتورهای متفاوت میان اکنون و دوره های گذشته که گاهی شبیهسازی میشود اشاره کنیم:
1- وجود نظام سیاسی مشروع و قانون اساسی برآمده از آرای مردم
نخستین تفاوت بنیادی دوره فعلی و دوره های گذشته موجودیت یک نظام سیاسی مشروع و وجود قانون اساسی برآمده از آرای مردم است. بدون تردید زیربنای ثبات سیاسی همین دو پدیده است که خوش بختانه افغانستان امروز هم دارای یک نظام سیاسی مشروع است و هم دارای یک قانون اساسی که در سطح منطقه یکی از بهترین قوانین اساسی است. در حالی که در دوره هایی که گاهی با این دوره شبیهسازی میشوند نه نظام سیاسی مشروع وجود داشت و نه قانون اساسی برآمده از اراده مردم.
امروزه در مورد اصل نظام بجز گروه طالبان که باور به اراده مردم و دموکراسی ندارد دیگر هیچ گروهی مخالفت ندارد و همه خود را حامی و حافظ نظام میدانند. واقعیت نیز این است که نظام سیاسی موجود محصول مبارزات و مطالبه اصلی مردم افغانستان در طول تاریخ بوده است. از سوی دیگر تجربه تاریخی تمام ملتهای دنیا نیز نشان داده است که در فرایند دولت ملتسازی هیچ راهی جز گردن نهادن به اراده مردم و روندهای دموکراتیک وجود ندارد. همه گزینههای دیگر در زمینه برقراری نظام سیاسی به بنبست میرسند و چارهای نیست جز این که روزی باید از این بنبست عبور کرد. اکنون افغانستان به لحاظ زیرساخت نظام سیاسی به نقطه وفاق ملی رسیده است و در مسیر توسعه سیاسی قرار گرفته است. در حالی که در تمام دورههای گذشته که به نحوی با شرایط فعلی مقایسه میشوند چنین روندی حاکم نبود و ما دارای نظام سیاسی مشروع و دموکراتیک نبودیم.
هم چنین قانون اساسی فعلی افغانستان یکی از بهترین قوانین اساسی در سطح منطقه است و اگر مشکلاتی دارد نیز میکانیزمهای تعدیل در آن پیشبینی شده است. قانون اساسی موجود حاوی همه ارزشهای انسانی است و نه در تضاد با با ارزشهای دینی است و نه در تضاد با ارزشهای بنیادین بین المللی. در حالی که در گذشته ما دارای چنین قانون اساسی نبوده ایم.
2- وجود رییس جمهور منتخب
افغانستان در طی بیست سال گذشته چهار بار انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کرده است و رییس جمهور را بر اساس آرای مردم برگزیده است. اگرچه انتخاباتها با چالشهایی مواجه بود و بسیار طبیعی است که در کشوری مثل افغانستان که همزمان با انتخابات جنگ جریان داشته است، مشکلاتی نیز وجود داشته است. ولی نتیجه انتخابات همواره از سوی گروهها و جناحهای سیاسی و نیز جامعه بین المللی مورد پذیرش قرار گرفته است و اکنون نیز افغانستان دارای یک زعیم ملی منتخب است. در حالی که در گذشتههای مورد اشاره به خصوص دورههای حاکمیت جناحهای خلق و پرچم چنین زعامت انتخابی وجود نداشته است. از همین رو شبیهسازی یک رییس جمهور منتخب با روسای جمهوری که عمدتا از طریق کودتاهای نظامی بر اریکه قدرت تکیه زده بودند به هیچ عنوان منطق ندارد.
3- ظرفیتها و ویژگیهای شخصیتی رییس جمهور غنی
رییس جمهور غنی در دور ریاست جمهوری خود مواجه با انواع بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است. اما او نشان داده است که در مدیریت بحران تا کنون موفقترین فرد در تاریخ سیاسی افغانستان بوده است. در سال 2014 بسی بیشتر از امروز احتمال سقوط نظام متصور بود و مردم افغانستان در یک هراس فراگیر به سر میبردند. اما هم انتخابات برگزار شد و هم بحرانهای سیاسی مدیریت گردید و هم نظام قویتر از گذشته و با استقلال بیشتر به حیات خویش تا کنون ادامه داده است. بدون تردید نقش شخص رییس جمهور در تحولات اخیر و مدیریت بحرانها بسیار برجسته بوده است. ویژگیهای رییس جمهور فعلی افغانستان را هیچیک از شخصیتهایی که گاهی با وی مقایسه میشوند نداشته اند.
4- نهادهای قانونی و وفادار به نظام
افغانستان امروز علاوه بر داشتن یک نظام سیاسی مبتنی بر تفکیک قوا و قانون اساسی مورد قبول همه، دارای نهادهای قانونی و رسمی است که همه برآمده از اراده مشترک همه مردم و وفادار به نظام به هستند. به خصوص نهادهای امنیتی کشور در قالب وزارت دفاع ملی، وزارت امور داخله و امنیت ملی اکنون دارای بیش از 300هزار نیروی جوان و آموزشدیده و مسلکی هستند که با جان و دل از نظام، مردم، استقلال، تمامیت ارضی و دستاوردهای مردم افغانستان حفاظت میکنند.
افغانستان در طول تاریخ هیچگاه دارای چنین نیروی نبوده است. به خصوص در دورههای گذشته که به نحوی با دوره فعلی مقایسه میشوند نهادهای امنیتی کشور نه به لحاظ کیفی و نه به لحاظ کمی با وضعیت فعلی قابل مقایسه نیست. نهادها و نیروهای امنیتی افغانستان در طول سالهای گذشته تبدیل به بهترین نهادهای امنیتی گردیده اند و در تمام این سالها حتی یک نفر به طالبان تسلیم نشده و حتی یک نفر به نظام خیانت نکرده و از دستورات مقامات عالی نظام سرپیچی نکرده است. انگیزه دفاع از سرزمین، مردم و نظام و مبارزه با دشمنان افغانستان و تروریسم بیش از هر زمان دیگر همچنان در قلب یکایک نیروهای امنیتی کشور موج میزند. نمیتوان این فاکتور نجاتبخش را نادیده گرفت و یا آن را با دورههای سیاه گذشته مقایسه کرد.
5- تجربههای گرانسنگ و عبرت از تاریخ
نظامهای سیاسی گذشته کشور همواره در دام ایدئولوژیها گرفتار بوده اند و همین ایدئولوژیزدگی نظامهای سیاسی گذشته و نهادهای برآمده از آن نظامها سبب فروپاشی و سقوط نظامها میشده است. از این رو افغانستان همیشه به لحاظ تداوم نظامهای سیاسی دچار مشکل بوده است. ما در تاریخ سیاسی کشور خود همواره شاهد گسستها بوده ایم ولی هیچگاه تداوم وجود نداشته است. از همین رو حتی در سالهای اخیر چندین بار در لبه پرتگاه رفته ایم ولی هرگز سقوط نکرده ایم و به عقل سیاسی در کشور به آن اندازه رشد کرده است که میان تداوم و گسست فرق قایل شویم.  بدون تردید تجربههای گذشته و عبرت از تاریخ در تمام مراحل گذار و عبور از بحرانهای ایجادشده نظام سیاسی موجود را یار بوده است. اکنون نیز همه نگرانیها و ترس از این است که افغانستان یک بار دیگر به دورههای تاریک گذشته سقوط کند و ما شاهد یک گسست دیگر باشیم. این ترس تنها اختصاص به رهبری حکومت، نیروهای سیاسی و یا کدام طیف خاص ندارد. بلکه یکایک مردم افغانستان در این هراس شریک هستند و از بازگشت به نقطه صفر بیم دارند. همین بیم و هراس فراگیر سبب شده است که ذهنیت مشترک به مثابه تهداب ارزشهای مشترک شکل بگیرد و تقویت شود. این فاکتور نامرئی و بسیار الهامبخش در گذشتهها وجود نداشت ولی اکنون بسیار قوی است و همه آن را درک میکنند.
6- آزادی های سیاسی و مدنی
آزادیهای سیاسی و مدنی به عنوان ارزشهای جهان شمول و انسانی به شکل قانونمند و فراگیر در کشور وجود دارد. افغانستان امروز دارای احزاب سیاسی متنوع و هزاران رسانه آزاد است که به طور کامل وجود آزادیهای سیاسی و مدنی و همچنین آزادی بیان را تمثیل میکنند. هیچ شخصی فعلا در افغانستان به دلیل باورهای سیاسی در زندان نیست و هیچ رسانهای نه پیش از نشر و نه بعد از نشر سانسور نمیشود. این وضعیت سبب میشود که هیچ عقدهای علیه نظام انباشت نشود تا روزی در حد انفجار برسد. ممکن است کارگزاران نظام مخالف داشته باشند و یا بخشی از مردم با بخشی از کارگزاران مشکل داشته باشند. اما هیچکس در افغانستان با اصل نظام مشکل ندارند و ساختارهای موجود آزادی را برای همه به طور یکسان فراهم ساخته است. در حالی که در گذشتهها به خصوص دورههایی که با دوره کنونی مقایسه میشوند ما دارای چنین ساختارهای دموکراتیک نبوده ایم.
سخن آخر
با توجه به تفاوتهای عمده میان گذشته و زمان حال و با توجه به تغییرات عمدهای که در هر یک از فاکتورهای سیاسی به وجود آمده است، هرگونه سناریوسازی و سناریونگاری بدون در نظرداشت این فاکتورها و تاثیرات آنها در رخداهای احتمالی سادهاندیشی و حتی سادهلوحی است. از همین رو کسانی که مرتب با سناریوسازیهای سادهاندیشانه احساس میکنند پیشفرضها و منویات خود را همگانی میسازند، اشتباه میکنند.
چون عالم سیاست مملو از فاکتورها و بازیگران است و هر کدام از این فاکتورها و بازیگران نقش خود را دارند و گاهی ممکن است یک فاکتور بسیار ساده تمام یک روند را تحت تاثیر قرار دهد و به کلی به سمت و سوی دیگر بکشاند. بنابراین سناریونگاری یا سناریوسازی فالبینی نیست که شخصی در یک گوشه خلوت خویش تسبیح را برداشته و از روی فال آینده را پیشبینی کند و این پیشبینی خیالی را بر سرنوشت سیاسی یک کشور تسری دهد.
به عبارت دیگر سناریوسازی یا سناریونگاری غیب گویی یا فالبینی نیست بلكه بیان زنجیرهای از فاکتورهایی است که به طور منطقی بر رویدادها تاثیر گذاشته و آینده را شکل میدهد.
از این رو آنچه در این روزها به عنوان سناریوهای احتمالی به خصوص در مورد سرنوشت رییس جمهور یا نظام سیاسی موجود بر زبانها رانده میشود، بیش از آن که سناریو باشند، خیالبافیهای ناشی از ذهنیتهای ساده و بسیطی است که تحت تاثیر عوامل تعصبآمیز و وهمآلود شکل گرفته اند.

 

دیدگاه شما