صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

دوشنبه ۱۱ سرطان ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نقش زنان در شکوفایی اقتصاد

-

نقش زنان در شکوفایی اقتصاد

زنان به عنوان تقریبا نیمی از پیکره جامعه انسانی می توانند نقش برجسته ای را در رشد و شکوفایی اقتصاد کشورها ایفا نمایند. متاسفانه از دیر باز با حضور زنان در عرصه های مختلف حیات اجتماعی به ویژه فعالیت های اقتصادی مخالفت هایی صورت گرفته است که اکثر این مخالفت ها ریشه در تلقی نادرست از ماهیت زن و وظایف او است. سرچشمه چنین نگاهی عمدتا باورهای سنتی و قبیله ای است.
زنان مشابه مردان چنانچه نسبت به آن ها سرمایه گذاری صورت بگیرد می توانند در مشاغل بالای مدیریتی و کارآفرینی موفق عمل کنند. اصولا اقتصادی می تواند در مسیر پیشرفت و ترقی با آهنگ یکنواخت و به طور مداوم رشد کند که از تمام ظرفیت خود استفاده مناسب نماید. ظرفیت های اقتصادی یک جامعه عبارت اند از منابع طبیعی، ذخیره سرمایه فیزیکی و پولی و نیروی کار که خود منشاء بروز خلاقیت، نوآوری و قابلیت های مدیریتی است.
اگر به زنان اجازه فعالیت اقتصادی داده نشود عملا بخشی از نیروی انسانی تلف می شود و اقتصاد در حدی پایین تر از ظرفیت موجود خود عمل می کند.
امری که در بلندمدت رکود اقتصادی را سبب خواهد شد. همان گونه که در ابتدا گفتیم یکی از دلایل ممانعت با فعالیت های اقتصادی زنان به ویژه اشتغال آن ها تلقی نادرست از ماهیت زن است. این تلقی نادرست ما را به سمت تعریف غلط از وظایف وی نیز رهنمون خواهد شد. اینکه یک زن فقط باید یک ماشین تولید نسل باشد و تیره مرد را زنده نگه دارد یک خودخواهی مردسالارانه بیش نیست.
مطالعات تاریخی نشان می دهد تاکید بیش از حد بر این موضع سبب شده است کشورهای اسیر سنت های زن ستیز از فشار بالای جمعیت انسانی نیز رنج ببرند. هیچ اقتصاددانی را نمی توان یافت که از جمعیت زیاد حمایت کند، حتی برخی از آن ها مانند مالتوس رشد بی رویه جمعیت را تهدیدی برای آینده جهان و منابع طبیعی می دانستند.
توافق اقتصاددان ها بر ارتقای کیفیت جمعیت است نه کمیت صرف آن. یعنی جمعیتی می تواند موتور رشد و توسعه اقتصادی باشد که مهارت های لازم برای انجام وظایف اقتصادی را کسب کرده است و حضورش باعث افزایش بهره وری در فرایند تولید می گردد. علاوه بر این حضور زنان در اجتماع تحرک اجتماعی را افزایش می دهد و نفس این تحرک اجتماعی از طریق شدت بخشی رقابت در مصرف موجب بهبودی کیفیت در کالاهای عرضه شده توسط بنگاه های تولیدی می گردد. اگر راه ورود زنان به فعالیت های اقتصادی هموار گردد رفاه اجتماعی نیز افزایش خواهد یافت، زیرا اشتغال زن به معنای افزایش منابع درآمدی برای خانواده ها نیز هست.
اکثر خانواده ها در جهان سوم از کمبود منابع درآمدی رنج می برند و اشتغال زنان به معنای کشف منابع درآمدی جدید نیز هست. افزون بر این مدیریت مصرف که بیشتر بر عهده زنان است، به سمت و سوی یک نقطه بهینه حرکت خواهد کرد. طبیعی است افرادی که با فعالیت های اقتصادی آشنا هستند در رفتار مصرفی خود از سایرین عملکرد بهتری خواهند داشت.
تحقیقات نشان داده است موفقیت های اقتصادی والدین به خصوص مهارت های کسب و کار تاثیر بسزایی در پرورش روحیه کارآفرینی در فرزندانشان دارد.
بدیهی است در سنین طفولیت تا نوجوانی، فرزندان بیشتر از رفتار مادر تاثیر می پذیرند.
استقلال اقتصادی زنان زمینه سوء استفاده و خشونت ها علیه زنان را نیز کاهش خواهد داد. تولید ناخالص داخلی گرچه معیار جهانی برای اندازه گیری فعالیت های اقتصادی کشورها است و تولید ناخالص سرانه معیار سنجش استانداردهای زندگی است ولی نادیده گرفتن فعالیت خانم های خانوار که دارای ارزش اقتصادی اند در آن نادیده گرفته می شود.
کسب و کارهای غیر رسمی در رفاه جوامع قطعا نقش دارند و حضور زنان در کسب و کارهای غیر رسمی پررنگ تر از مردان است.
اگر از دید کارفرما و صاحب کسب و کار به پدیده اشتغال زنان بنگریم مزیت های ویژه ای در آن قابل مشاهده است. اولین عامل دستمزد و مواجب پایین تر در مقایسه با مردان است.
گرچه برخی از مشاغل به خاطر شاقه بودن از عهده زنان خارج است ولی ایفای وظیفه در پست های مدیریتی و صنایع سبک برای قشر زن محدودیت های فیزیکی آن چنانی ندارد و به مرور زمان با حضور گسترده ربات در مجتمع های تولیدی تقریبا این موانع از بین برداشته خواهد شد. کارفرمایی که هدفش حداکثر سازی سود است، می تواند با صرف هزینه کمتر آسان تر و سریع تر به هدفش نایل آید. زیرا عمده هزینه یک محصول را حقوق و مواجب نیروی کار تشکیل می دهد.
بنابراین زنان به عنوان نیروی کار ارزان مورد توجه بیشتر کارفرماها است . قطعا از نقطه نظر حقوقی این عمل نوعی تبعیض به حساب آمده و خلاف موازین حقوق کار است و باید به سمت یکسان سازی معاشات حرکت کرد. دومین عامل استقبال کارفرماها از اشتغال زنان تعهد بالای سازمانی و کاری است.
البته مبنای نظری برای چنین ادعایی نمی توان یافت ولی مشاهدات تجربی گواه این حقیقت است که زنان نسبت به مردان انقیاد بیشتری نسبت به مقررات فضای کار دارند و در یک محیط کار زنانه تنش های کارگر و کارفرما کمتر به چشم می خورد. یعنی زنان وقت شناس تراند، از کم کاری پرهیز می کنند و به مسائل حاشیه ای سازمان توجه کمتری مبذول می دارند.
سومین عامل استقبال کارفرماها از استخدام زنان وفاداری آن ها نسبت به اسرار و سرمایه فکری سازمان است. به خاطر روحیه بالای استقلال طلبی، مردان پس از کسب مهارت و آشنایی با مشتریان در صدد انشعاب از سازمان بر آمده و آینده کاری سازمان را تهدید می کنند. از این رو کارفرماها به خاطر تصاحب مداوم بازار محصولات و حفظ موقعیت انحصاری علاقه بیشتری نسبت به استخدام زنان حتی در سطوح بالای مدیریت بنگاه دارند.
چهارمین عامل که پس از وقوع انقلاب صنعتی توجه بیشتری به آن صورت گرفت حضور زنان به عنوان عامل تلطیف کننده ی فضای خشن کاری به وجود آمده بر اثر چرخ دنده های صنعت است. کارفرماها متوجه شدند حضور زنان در محیط های مختلط کاری فضای کاری را تلطیف می کند و سبب می شود حس پرخاشگری مردان فروکش نماید.
حضور زنان در محیط های کاری فشار و اضطراب کار را قابل تحمل تر می کند و نشاط و شادابی را برای سازمان به ارمغان می آورد.

 

دیدگاه شما