صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

منازعه‌ی افغانستان؛ بازیگران، نقش‌ها و نگرانی‌ها- بخش دوم

-

منازعه‌ی افغانستان؛ بازیگران، نقش‌ها و نگرانی‌ها- بخش دوم

میزان اثرگذاری و نقشآفرینی بازیگران دخیل در روند صلح افغانستان، منحیث یکی از فکتورهای متحولی فرض میشود که همزمان با سیر تحولات در کشور، منطقه و جهان نقش و رویکرد آنها نیز دچار تحول و دگرگونی میشوند، زیرا منافع این بازیگران به شکل بسیار پیچیده و در عینحال ظریف متصل فکتورهای مختلف تاثیرپذیر تعریف میشوند. بر همین مبنا میخواهیم بازیگران را با در نظرداشت، میزان اثرگذاری، نقشآفرینی و منافع آنها در مسایل افغانستان دستهبندی کنیم، با تاکید بر اینکه هیچ تضمینی برای ثابت ماندن این تقسیمات وجود نخواهد داشت، چنانکه به آسانی شاهد دگرگونی خواهد شد. جایگاه کشورها نظر به نقششان در افغانستان به سه دسته عمده تقسیم میشوند.
الف) کشورهای محور(بازیگران اصلی): بازیگران نقش اصلی در تحولات افغانستان را منحیث بازیگران محور شمردهاند. بدون اینکه وارد بحث تاریخی نقش بازیگران در تحولات افغاننستان شویم، پاکستان، در سروسامان دادن مجاهدین برعلیه روسها، ایجاد و حمایت از طالبان و گروههای توریستی که منافع رقبای منطقهای افغانستان و هند را تهدید کند، جایگاه بازیگر نقش اصلی در مسئله افغانستان را داشته/دارد. در تحولات بعد از شروع "عملیات آزادی پایدار" ائتلاف مبارزه با تروریسم در افغانستان، پاکستان، ایران، ایالات متحده آمریکا بابت درگیر بودن در خط اول با مسایل امنیتی – سیاسی افغانستان در جمع بازیگران محور قرار دارند.  ب) کشورهای پیرامون(بازیگران با تاثیرگذار زیاد): در آغاز جنگ مبارزه با تروریسم در افغانستان، اتحادیه اروپا و جاپان نقش بازیگران پیرامونی یا تاثیرگذار را داشتند، اما با سیر رویدادها در افغانستان در نقشها جابجایی پدیدار شد به گونهی که حالا جایگاه اتحادیه اروپا اندکی تحت تاثیر نقش نظامی "ناتو" قرار گرفته، بازیگران پیرامون در روند صلح افغانستان عبارت از چین، هند، روسیه، ناتو، آلمان و تعدادی از بازیگرانی که ممکن از دید نویسنده مقاله در تحقیق بدور مانده باشند، هستند.
ج) کشورهای شبهپیرامون(بازیگران موثر): در گذشته خصوصاً دوران جنگهای ضد شوروی آمریکا، عربستان سعودی، چین و تا جایی هند به عنوان کشورهای پیرامون دانسته میشدند، چون نقششان در تحولات برجسته بودند، اما در مسائل مربوط به روند صلح افغانستان، حالا ازبکستان، قطر، عربستانسعودی، ترکیه، جاپان، کشورهای آسیایمیانه، نقش بازیگران شبهپیرامون را دارند. البته این دستهبندی برمبنای عدم تمای و علاقهمندی کشورها به تامین صلح در افغانستان صورت نگرفته؛ بلکه از بعد میزان درگیر بودن و اثرگزاری کشورها تدوین یافته است.
منافع، رویکردها و چالشهای بازیگران در روند صلح افغانستان
1. ایالات متحده آمریکا: به بحث سیاست خارجی آمریکا در افغانستان که بسیار دامنهدار و در عینحال پیچیده است، وارد نمیشویم، اما به صورت خلاصه به اولویتهای فوری این کشور در مسئله صلح افغانستان میپردازیم. در شرایط فعلی که جنگ آمریکا با تروریسم به دو دهه نزدیک میشود و لقب طولانیترین جنگ در تاریخ آمریکا را بخود گرفته است؛ اولویت واشنگتن ختم جنگ، تامین امنیت آمریکا و متحدیناش و خروج نیروهای رزمیاش از افغانستان با حفظ دستآوردهای دو دهه، همچنان عدم تهدید دوباره تروریستی از نوع 11 سپتامیر 2001 دانسته میشود. این بدین معنی نیست که آمریکا از اهداف درازمدت استراتژیک خویش در افغانستان و منطقه منصرف شده باشد؛ بلکه کم کردن هزینههای نظامی و بار روانی جنگ میتواند زمینهساز تقویت این کشور در رقابتاش با رقبای جهانی باشد. گذشته از سایر رقبا، جنگ آمریکا با چین بر سر هژمونی که به مراحل بسیار حساس نزدیک میشود، ادامه خواهد داشت؛ لذا رویکرد دستیابی به صلح در افغانستان را اولویت داده است.
2. پاکستان: رویکرد پاکستان از حمایت گروههای تندرو و بنیادگرای اسلامی که برخلاف خواست متحد آهنیناش چین قرار دارد؛ استفاده چند منظوره از این پدیده شوم است. پاکستان در افغانستان هنوز هم استراتژی جنگ و تاکتیک صلح را تعقیب میکند تا منافع سیاسی- امنیتی خویش را در لایههای منازعه و ناامنی این کشور جستجو کند؛ منافع راهبردی پاکستان عمق استراتژیکش در افغانستان، است که به شمول بحث خط دیورند، نگاه استراتژیک به استفاده از تروریسم در کشمیر بر علیه هند، میباشد. البته که اسلامآباد از استقرار حکومت مطیع خویش در کابل حمایت میکند، روندی که استخبارات نظامی این کشور سالها در افغانستان از حضور مستقیم تا شعلهور کردن جنگهای نیابتی تعقیب کرد. در نگاه استراتژیک پاکستان به افغانستان عدم مدیریت آبهای شرق افغانستان جای دارد، چنانچه دنباله ترورهای انجنیران و مسئولین پروژههای زراعتی در شرق افغانستان به آنطرف مرز میرسد. چالش و نگرانی پاکستان در افغانستان نگاه تودهای متنفر از اسلامآباد و (آی اس ای)- طالباناند که حکومت مخالف پاکستان همه روزه در تلاش برجسته کردن حضور و نقش سازنده هندوستان در افغانستان است. از جانبی حضور و موقف آمریکا، ناتو و ائتلاف مبارزه با تروریسم بر نگرانیهای پاکستان افزوده که جلو رسیدن به اهدافش در افغانستان را سد می کند، ولی نه همسطح نگرانی از حضور هند در افغانستان. پاکستانیها در روند صلح همکاری صادقانه نخواهد کرد، مگر اینکه تدابیر تشویقی و تنبیهی جدی از جانب آمریکا و ملل متحد به شمول تحریم بر این کشور وضع شود.
3. جمهوری اسلامی ایران: ایرانیها بابت رقابت منطقهای که با پاکستان دارند، نمیخواهند در قضیهی افغانستان دست کمِ از آنها داشته باشند. مبتنی بر این رقابت آنها افغانستان را شریک بندر چابهار کرد تا بتواند با حضور و حمایت هندوستان که شریک استراتژیک تجاری ایران است، بدیل بندر گوادر را  احیاء کنند، بخشی از رقابت را نیمنگاه تهران بر روابط نزدیک آسلامآباد- آمریکا، عربستان و... نیز تشکیل میدهد. تهران دو نوع رویکرد سیاسی در قبال افغانستان اتخاذ کرده است، در سیاست اعلامی‌‌اش از خواست مردم افغانستان و استقرار حکومت متشکل از تمام جوانب افغانی حمایت کرده، اما  در این اواخر ایران با گروه طالبان ارتباط بر قرار کرده و هیئتی از طالبان د راین اواخر به تهران سفر کرد و با مقامات ایرانی گفتکو کرده است، از این رو برخی از تحلیل گران بر این باور است که  ایران از طالبان حمایت می کند. هرچند طالبان از بعد ایدئولوژیک طبق میل ایران نیست و متحدین خوبی برای تامین منافع تهران نخواهد بود، اما مسئله حضور نیروهای آمریکا در افغانستان، معضل مدیریت آبهای غربی افغانستان که کابل عملاً در حال کار برای مهار آن است، تهران را واداشته است که از طالبان به عنوان ابزار تاکتیکی استفاده کنند، تا منافع خویش را بدست آورد؛ با آنکه میدانند که در نبود دولت افغانستان قاچاق مواد مخدر، تندرویی و قاچاق انسان برای ایران تهدید خواهد بود.
4. جمهوری خلق چین: چینیها از جهت اولویت خاصی که به اهداف توسعه پایدار اقتصادیشان قایل هستند، نیازمند داشتن محیط امن منطقهای و جهانیاند تا بتوانند به موعد پلان شدهیشان به اقتصاد اول دنیا تبدیل شوند؛ لذا سیاست "حرکت با چراغهای خاموش" را در صدر اولویتهایشان قرار داده و دستگاه عظیم دیپلماسی این کشور به عنوان بزرگترین دستگاه دیپلماسی جهان به شدت فعال است. تهدید تروریسم برای چین به شدت جدی و مایه نگرانی است. اویغورهای جداییطلب و ارتباط نزدیکشان با گروههای تندرو اسلامی هراس مدام چین را در پی داشته، حتی پکن با متحد آهنین خویش(پاکستان) نیز گاهی بابت این هراس دچار مشکل شده است، چنانجه در حادثه مشهور لعل مسجد در سال 2007 روابط پکن-اسلامآباد تنشآلود شد. منافع چین در محیط امن منطقهای که تهدید تروریسم صفر و یا اندک باشد، تامین میشود؛ پکن از ناچاری رویکرد مبارزه و ارتباط با گروههای تندرو از جمله طالبان را در پیش گرفته، تا بتواند در سطح داخلی حرکتهای تروریستی را سرکوب کرده و در خارج از مرزهایش آنها را سرگرم کنند توجه آنها به مسایل داخلی چین جلب نشوند تا زمینههای حضور آنها در ایالت "سین کیانگ" را به حداقل برسانند.  اما در مسئله افغانستان، چین برخلاف آمریکا منافعشان در افغانستان را سیاسی، امنیتی و اقتصادی تعریف کرده، و این منافع را در محیط عاری از تنش و خشونت تامین شدنی میدانند، لذا روند صلح افغانستان برای منافع و روابط در حال گسترش پکن-کابل حاتی است. چالش و نگرانی چین از فعالیتهای تروریستی در افغانستان که با رقابت این کشور با آمریکا بر سر هژمونی جهانی پیوند خورده و هر آن به خطر میافتد، است. این نگرانیها پکن را واداشت که تلاش کند از مجرای تظاهر به تروریست بودن جاسوسانش در افغانستان اویغورهای عضو شبکهی حقانی و طالبان را به دام اندازند( سایت بیبیسی فارسی، 17 جدی 1399)؛ این مسئله را ریاست امنیت ملی افغانستان هم تایید کرد. به صورت کلی چین از تهدیدات گروههای تروریستی پیوند خورده با رقابتهای منطقهای و جهانیاش نگران است و در عین حال سیاست ارتباط و ترغیب به صلح را برای طالبان در پیش گرفته است.
5. هند: دهلینو در تحولات افغانستان دستباز و نفوذ فراوان دارد، با افتادن ابتکار روند صلح طالبان– آمریکا به دست اسلامآباد؛ هندیها به شدت خشمگین و نگران شده بودند، آنها تلاش کردند از موقف دولت افغانستان حمایت کنند. هندیها در اعتراض اعلام ناشده به آمریکا، به نحوی محور دهلی-کابل-تهران را در آستانه امضای توافقنامه صلح آمریکا-طالبان دوحه برجسته کردند تا به آمریکاییها نشان دهند در صورتیکه ابتکار عمل صلح برمحوریت پاکستان بچرخد، موانع فراروی صلح بوجود خواهد آمد. منافع هند در افغانستان با توجه به اهداف اقتصادی، سیاسی و امنیتیشان، استقرار و دوام دولت مرکزی متحد با دهلی است. رویکرد هندیها کمک به توسعه اقتصادی-تجارتی و تمویل پروژههای توسعوی است که سالانه مبالغ هنگفت به افغانستان میدهند. پروژههای بند سلما در هرات، ساختمان پارلمان افغانستان و بند للندر که با تازهگی قرارداد ساخت آن با حضورداشت ندریندرا مودی نخست وزیر هند و محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان امضا شد، نمونههای برجسته رویکرد توسعهای هند در افغانستان است. تروریسم برای هند خصوصاً در قضیه کشمیر و حملات تروریستی در داخل هند و تهدید منافع این کشور در افغانستان به عنوان چالش دانسته شده و آنها از گسترش حضور پاکستانیها و سیاست حمایت از تروریسم اسلامآباد نگرانی دارند و نمیخواهند افغانستان باردیگر به میدان جنگ داخلی سقوط کند که بیشترین منافع را از جنگ پاکستان بدست میآورد.

دیدگاه شما