صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پاکستان و سیر تسلط‌جویانه بر مذاکرات صلح

-

پاکستان  و  سیر تسلط‌جویانه بر مذاکرات صلح

این واقعیت غیر قابل انکار به همه مردم افغانستان آشکار است که پاکستان در ارتباط به سیاست خارجی شان در قبال افغانستان همواره هدفمند و استراتژیک عمل نموده است، استراتژی سیاست خارجی آنان در قبال افغانستان ضمن اینکه مبتنی بر کج فهمی و تقویت کننده متغییرهای نا امنی در افغانستان بوده است؛ اما در این راستا تا کنون موفقانه عمل نموده است، مسائل تراژیکی همچون « عمق استراتژیک » وارد کردن «هزار زخم» و « کابل باید در تاریکی باشد» از فراز و نشیبهای مداخلات غرض آلود آنان مبنی بر حاکمیت ضعیف و هسو با این کشور و نا امنیهای ممتد افغانستان است که دستکم طی چهل سال اخیر، همواره افغانستان را در معرض تهدید و نا امنی قرار داده اند، اکنون که پروسه صلح افغانستان به بار نشسته است و قرار است ثمرات آن به زودی در کشور رو نما گردد، پاکستان با چهار گروه از بازیگران صلح افغانستان در گفتوگو و تماس مستقیم قرار گرفته است. سه گروه آن شامل بازیگران داخلی افغانستان میشود. گروه چهارم شامل بازیگران جهانی است. این تماس وسیع، نشانه حساسیت پاکستان نسبت به مسأله صلح افغانستان است، سیاست اعلامی پاکستان، در حمایت از روند صلح افغانستان قرار دارد. طبق این سیاست، پاکستان به دنبال گفتوگو بین تمام طرفهای جنگ است. این کشور اعلام کرده است که گزینه نظامی راهحل نیست و باید طرفهای جنگ با هم گفتوگو کنند، این کشور در راستای همین سیاست تاکنون با سه گروه از بازیگران داخلی صلح افغانستان در تماس و رابطه مداوم بوده است. گروه اول، شامل نهادهای رسمی دولت افغانستان میشود که با آنها تماس مستقیم دارد. در این گروه، ارگ ریاست جمهوری، وزارت امور خارجه و پارلمان افغانستان شامل میشوند. دولت پاکستان در تماس با این نهادها روی توافقاتی کار کرده است که دو کشور را به رعایت اصل حسن همجواری و عدم مداخله در امور یکدیگر ملزم نگه میدارد، در همین ارتباط سفرهای دو جانبه در سطوح مختلف مقامات حکومتی صورت گرفت که عمران خان صدر اعظم این کشور نیز در کابل با مقامات افغان دیدار و قول همکاری فراتر از انتظار را وعده نمود.
گروه طالبان دومین دسته از بازیگران صلح افغانستان است که پاکستان با آن در تماس مستقیم است. این گروه از بدو تأسیس تاکنون مورد حمایت پاکستان بوده است. پاکستان از موسسان این گروه نیز تلقی میشود. روشن است که جایگاه آینده گروه طالبان در افغانستان، برای پاکستان مهم است. به همین دلیل، اسلامآباد بیشترین تماس را با طالبان در پیوند به صلح افغانستان داشته است، گروه سوم، شامل رهبران احزاب و چهرههای سیاسی بیرون از حکومت افغانستان است. در این سطح، مقامات پاکستان تاکنون با گلبدین حکمتیار، لطیف پدرام و محمدکریم خلیلی از نزدیک دیدهاند، از این میان آقای حکمتیار در گذشته روابط نزدیک با پاکستان داشته است و هم اکنون نیز این کشور از وی به عنوان یکی از چهرههای همسو با کشور پاکستان حمایت میکند، قرار است این تماسها با سایر چهرههای سیاسی افغانستان از جمله حامد کرزی نیز برقرار شود. مقدمات این کار فراهم شده است، پاکستان در کنار این گروهها با قدرتهای جهانی و بعضی از بازیگران منطقهای هم در پیوند به صلح افغانستان در تماس و گفتوگو است. از این میان، اسلامآباد بیشترین تماس را با امریکا داشته است. چین، ترکیه و ایران از بازیگران دیگری است که پاکستان با آنها وارد گفتوگو شده است، این تماسها و گفتوگوهای وسیع، بیش از هر چیزی نشانه حساسیت پاکستان در قبال صلح و آینده افغانستان است. در این تماسها عمدتاً نگرانیها و امیدهای پاکستان نسبت به روند صلح افغانستان مورد بحث بوده است. همچنان اقدامات مشترکی که بتواند این نگرانی‌‌ها را رفع و اسلامآباد را به امیدهایش برساند، پاکستان در گذشته توانسته بود بخش عمدهی از چهرههای جهادی افغان را تحت پوشش و حمایت قرار داده و از این مجرا عمق استراتژیک شان را تعقیب مینمود، زمینهی تعامل پاکستان با چهرههای جهادی آن زمان، ناشی از همکاریهای بعضی کشورهای حوزه خلیج و آمریکا بود که این کشور در نقش توزیع کننده امکانات جنگی به جنگجویان افغان، آنان را تحت تأثیر قرار داده بود، لذا پس زمینهی که کشور پاکستان از سیاسیون افغان دارد، تا کنون با همان دیدگاه در صدد انتفاع از تعامل با آنان است که بتوانند به اهداف حد اکثری شان دست یابند.
پاکستان نگران است که دولت پسا صلح، تهدیدی در راستای منافع آنان نباشد، این کشور تصور میکند که به این هدف نخواهد رسید، مگر آنکه تمام بازیگران صلح افغانستان یا دستکم اکثریت آنها را با خود همسو کند. با همسویی این بازیگران، هدف دیگر پاکستان که تسلط بر روند صلح افغانستان است نیز به دست خواهد آمد، پاکستان میخواهد که افغانستان پساصلح، مامن گروههای جداییطلب پاکستانی نباشد و در سیاست خارجی خود با هند اگر دشمن نیست، دوست هم نباشد. همچنان به ادعای مرزی خود پایان بدهد و مسیر عبور پاکستان به آسیای میانه را نیز رایگان به روی پاکستان باز بگذارد. از همینرو، پاکستان در سطوح مختلف با این بازیگران در تماس است و برای هر کدام مطابق ترجیحات آنها وعده همکاری میدهد، واقعیت اما این است که پاکستان سالهای متمادی است به این هدف نرسیده است. کوشش این کشور برای ایجاد حکومت مطیع و دستنشانده در افغانستان نیز تاکنون ناکام بوده است. بعید است که اینبار نیز پاکستان به این هدف برسد، بارها گفته شده است که بیثباتی و نا امنی در افغانستان به نفع پاکستان نیست. این یک واقعیت است. بخشی از ناامنیها و بیثباتی سیاسی در پاکستان از نا امنیها و وضعیت سیاسی در افغانستان متأثر بوده است. این وضعیت ضمن آنکه برای پاکستان، تلفات انسانی به همراه داشته، باعث خسارت اقتصادی نیز شده است، دو کشوری که در جوار هم قرار دارند و اکثرا نفوس مرزی آنان متشکل از دو تابعیتههایی است که در دو سوی مرز به هرج و مرج و نا امنی شهره اند، در صورت امکان امنیت هر دو کشور را با خطر مواجه خواهد ساخت، بیشترین ساکنان دو سوی مرز، اشخاصی مسلح و سازمانیافته گان جرمی هستند که به صورت شبکهی در فعالیت انواع اقدامات مسلحانه معروف اند، بر اثر همین فعالیتهاست که اگر افغانستان با خطرات انفجار و نا امنی مواجه گردیده است، پاکستان نیز شاهد انفجار در بخشهایی از خاک خود بوده است؛ بنا بر این واضح است که افغانستان امن و با ثبات نه تنها که ضرری به پاکستان ندارد؛ بلکه در موجودیت دولت قوی در افغانستان دو کشور میتوانند با ایجاد پیمان امنیتی دو جانبه به این نگرانیها خاتمه بخشند.
با این حال، وعده پاکستان برای سران احزاب و چهرههای سیاسی افغانستان مبنی بر ایجاد حکومت موقت، سازنده نیست. همچنان حمایت این کشور از طالبان برای برقراری نظم سیاسی تهی از جمهوریت نیز سودمند نیست. تضعیف دولت مرکزی با استفاده از این بازیگران نیز نمیتواند باعث توافق مطلوب صلح در افغانستان شود. بهترین راهکار آن است که همه بازیگران برای توافق روی نظم سیاسی جمهوری ترغیب شوند و از حوزه جمهوریخواهان افغانستان حمایت همهجانبه صورت گیرد. در افغانستان توافق صلحی پایدار خواهد ماند که ارزشهای جمهوریت در آن متبلور شود. بدیهی است که اولین کشوری که از این صلح نفع خواهد برد، پاکستان است؛ کشوری که تا این دم به دنبال منافع خود با استفاده از بیثباتی افغانستان بوده است، شهامت تغییر رویه، پاکستان را از باتلاق نگرانیهای نا امنی نجات خواهد بخشید، افغانستان کشوری است که تجربهی جنگ و نا امنی چهل ساله را در کارنامه اش دارد، حتی عدم دولت و آنارشیسم به گونهی واقعی اش در افغانستان عملی گردیده است، با این حال، افغانستانی که زخم خوردهی چهل ساله نا امنی و بی ثباتی است هیچگاه به بی ثباتی پاکستان متمرکز نخواهد شد؛ بنا بر این انتظار میرود که پاکستان فرصت به وجود آمده را شانس طلایی در انقطاع خشونتهای دو سوی مرز پنداشته و از پروسه صلح افغانستان با محوریت جمهوریت و نظم حاکم حمایت همه جانبه نموده و خواهان تغییر به مسیری غیر از آن در افغانستان نباشند؛ ورنه نه تنها که نمیتوانند به ایدهی دولت دست نشانده موفق شوند؛ بلکه منفذ رسوخ نا امنیها را در دو سوی مرز بیش از قبل گشوده و خود نیز در این آتش بیش از قبل خواهد سوخت.

دیدگاه شما