صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دور دوم مذاکرات صلح در افغانستان برگزار شود

-

دور دوم مذاکرات صلح در افغانستان برگزار شود

بعد از توقف مذاکرات صلح بین هیئت جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان، حمدالله محب مشاور شورای امنیت ملی کشور از گروه طالبان خواست تا از این به بعد، ادامه مذاکرات را در خاک افغانستان دنبال نمایند، به تعقیب آن، محمد اشرف غنی رئیس جمهور کشور از آن حمایت نمود و گفت «افغانها در خیمه و هوای سرد هم میتوانند مذاکره کنند و وقت آن نیست که هتلها محل پیش شرط برای مذاکرات باشند. ما میخواهیم که مذاکرات صلح در داخل افغانستان صورت گیرد تا همه مردم ببینند مذاکرات چگونه انجام مییابد و روی کدام موضوعات تمرکز میشود و چرا؟» اما پاسخ طالبان به این خواستهی مقامات حکومت، تاکنون سکوت بوده است. بعید به نظر میرسد که این گروه به انتقال میز مذاکره در داخل افغانستان تن دهند، زیرا دست آورد دفتر سیاسی طالبان در خارج از کشور به مراتب پر ثمر تر از داخل کشور است، دفتر این گروه در خاک افغانستان نمیتواند دید و بازدیدهای پنهانی آنان را با نمایندگان دول خارجی از دید عموم پنهان نگهدارد، لابیهای شان در جغرافیای افغانستان محدود گردیده و فرصت تعامل در سطح بین الملل را از دست میدهند، دوربین رسانهها و نظارت مردم افغانستان از کنشهای آنان محدودیت قابل توجه را بر این گروه تحمیل مینماید.
حدود ده سال پیش نیز حامد کرزی رئیس جمهور وقت، از طالبان خواسته بود که در داخل افغانستان مذاکرات صلح را دنبال نمایند، این پیشنهاد از جانب آنان مورد قبول واقع نشد؛ اما آنان بر ایجاد دفتر رسمی « امارت اسلامی » در دوحه پا فشاری نمودند، در سال 1392 دفتر این گروه در دوحه رسما به فعالیت آغاز نمود، البته قبل از آن، مذاکرات پنهانی میان آمریکا و طالبان بر سر ایجاد این دفتر به مرحله توافق رسیده بود. بازگشایی دفتر سیاسی این گروه با پرچم « امارت اسلامی » اعتراضات دولت وقت را در پی داشت، مقامات حکومت افغانستان در سلسله اعتراضهای شان، آن را به مثابه رسمیت بخشیدن به این گروه عنوان نمودند و مراتب اعتراضهای شدید شان را در بیانیههای رسمی اعلان نمودند، نصب پرچم رسمی طالبان بر فراز دفتر سیاسی این گروه، تداعی کننده ایجاد دولت در درون دولت بود که چندی بعد بر اثر اعتراضات مکرر دولت افغانستان پائین کشیده شد، عملکردهای طالبان در مسئله جنگ و صلح افغانستان تاکتیکی و هدفمند به نظر میرسد، پس از حدود هشت سال ایجاد دفتر رسمی برای طالبان، این گروه توانسته است سیر صعودی اش را بپیماید، فرایند زمان تأمین کننده بستر مناسب به خواستههای آنان بوده است، طوری که از عملکرد و رفتار آنان بر میآید، جغرافیای افغانستان را صرفا به جهت تداوم جنگ و خشونت برگزیده اند؛ اما تعاملات سیاسی و پیگیری امور مربوط به مذاکره را در خارج از کشور در خور شأن میدانند.
طالبان در سیاستهای اعلامی شان گاهی خواستار ایجاد دفتر سیاسی در داخل کشور نیز گردیده اند، در دلو 1397 که نشست این گروه با نمایندگان سیاسی کشور بدون حضور دولت در مسکو برگزار گردید، شیر محمد عباس استانکزی رئیس هیأت اعزامی طالبان در مصاحبه با رسانهها گفت که طالبان به منظور پیشبرد بهتر امور مربوط به مذاکرات صلح، خواهان ایجاد دفتر سیاسی این گروه در کابل میباشد، شرطی که از سوی او در جهت بازگشایی این دفتر مطرح گردید، مواردی همچون به رسمیت شناختن سازمان ملل متحد، دسترسی بدون سانسور به رسانهها جهت نشر و پخش دیدگاههای شان، ارتباط با اقشار مختلف سیاسی و جامعه مدنی و در عموم آزادی فعالیت دفتر سیاسی آنان به منظور پیشبرد امور مطرح گردیده بود، در همان ماه که رئیس جمهور غنی در ولایت ننگرهار سفر نمود به طالبان پیشنهاد کرد که آماده است برای این گروه در کابل یا ننگرهار و قندهار دفتر ایجاد کند. این پیشنهاد از جانب طالبان قبول نشد. سهیل شاهین، سخنگوی سابق دفتر طالبان در قطر، اعلام کرد که غنی قصد دارد روند صلح را به انحراف ببرد. او گفت که خواست طالبان این است که دفتر سیاسی این گروه در قطر از سوی جامعه جهانی و سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شود، اختلاف در نگرشهای سیاسی درون سازمانی طالبان پیرامون ایجاد دفتر رسمی آنان مشاهده میگردد، طوری که تناقض در گفتار و عملکرد شان هویدا است، محاسباتی که این گروه در فرایند حضور سه دههی شان در افغانستان دارند از رو در رو شدن با مردم،نگرانند، دولت افغانستان با درک از این واقعیت، میخواهد در اولین مرحله مذاکرات رهبران طالبان را در مواجهه با مردم قرار دهد، طالبان از این جهت نمیخواهد چنین امری به تحقق یابند؛ زیرا به خوبی میدانند وزنه پذیرش اجتماعی شان قریب به صفر است و در پی آن، شکست شان را در فرایند مذاکرات تصور مینمایند.
آنچنان که از اظهارات رسمی حمدالله محب بر میآید، دولت افغانستان با مطرح نمودن انتقال میز مذاکره به داخل کشور، علاوه بر مواجهه ساختن طالبان در معرض افکار و دیدگاههای عموم مردم، دو هدف دیگر را نیز تعقیب مینماید که عبارت از کاهش هزینهی مذاکرات بیرون مرزی و کوتاه نمودن مداخلات کشورهای بیرونی در فرایند صلح افغانستان است، هر چند تا کنون هزینهی مذاکرات را کشور قطر پرداخت نموده است؛ اما مداخلات کشورهای مختلف در فرایند صلح یک واقعیت نگران کننده برای مردم و دولت افغانستان است که به مثابه سنگ اندازی در این روند به حساب میآید.
برعکس طالبان از مداخلات کشورهای بیرونی منفعت داشته اند، در نتیجهی آن، گروه طالبان به امتیازات و پیشرفتهایی دست یافته است که حاضر نیستند به این راحتی، آن را از دست بدهند؛ بنا بر این به احتمال زیاد طالبان حاضر نخواهد شد تا مطابق به پیشنهاد دولت، نتایج و دستاوردهایی را که تا کنون از ثمرات خارج مرزی حاصل نموده اند به قمار بزنند. در یک نگاه کلی از ابتدای مذاکرات دوحه تا مذاکرات بین الافغانی روند به گونهی پییشرفته است که همه چیز مطابق به میل و خواستههای طالبان نتیجه داده است، آزادی زندانیان، کسب وجهه بین المللی، خارج شدن از لیست سیاه و دسترسی به محل آسایش مجلل تحت عنوان دفتر سیاسی دستاوردهایی است که از فعالیتهای بیرون مرزی شان کسب نموده اند. با این حال، طالبان با درک از این واقعیت که تاکتیک وارد کردن هزار زخم و دیپلماسی فعال، همزمان میتواند آنان را به هدف نزدیک نماید به انتقال میز مذاکرات به داخل خاک افغانستان موافقت نخواهند کرد، بر اساس ترتیب لیستی که اولویتهای این گروه را در مذاکرات صلح اعلان مینمایند، آتش بس آخرین گزینهی است که در آن مطرح گردیده است، طالبان از ابتدا خواهان رهایی هفت هزار زندانی شان میباشند؛ سپس رفع تعزیرات حکومتی را خواهانند، توافق بر سر نظام سیاسی آینده آنگونه که این گروه آن را میخواهند، بعد از دسترسی به نتایج در موارد یاد شده، آنگاه بحث آتشبس به میان خواهد آمد، واضح است که این گروه با انتقال مذاکرات در داخل افغانستان نمیتوانند این همه امتیازات را مطالبه نمایند.
با توجه به اینکه طالبان تاکتیکهای خام را روی دست گرفته اند تا با استفاده از آن بتوانند یکبار دیگر خود را بیشتر از وزنی که دارند بر جامعه تحمیل نمایند، به دولتمردان و نمایندگان حوزه جمهوریت در مذاکرات صلح پیشنهاد میگردد تاکتیک قوی تر را که همانا مواجهه نمودن این گروه با مردم افغانستان میباشد پا فشاری نماید، طالبان در مدت سه دهه همواره با مردمی درگیر بوده اند که اکنون خواهان حاکمیت بالای آنان هستند، بعید به نظر میرسد که فرد و خانوادهی در افغانستان یافت شود که طی سه دهه از عملکردهای این گروه متضرر نگردیده باشند، ابعاد ضررهای طالبان به مردم، از قتل و کشتار گرفته تا ضررهای مالی و روحی، تحمیل دردهای مهاجرت به مردم افغانستان و ازدیاد روز افزون فقر، همه و همه متأثر از روحیه جنگ طلبی آنان است، با این حال میطلبد که به مردم افغانستان پاسخگو باشند و قناعت اشخاص و خانوادههای قربانی را به هر نحو ممکن حاصل نمایند، در واقع دولت با استفاده از این تاکتیک خدمت بزرگی به مردم افغانستان نموده است که هر قشر و طیف اجتماعی باید علل و چرایی قربانی شدن شان را از آنان بپرسند و تصامیم مقتضی را با حضور داشت جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری در واکنش به عملکردهای این گروه اتخاذ نمایند.

دیدگاه شما