صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

‌َجو بایدن در مواجهه با بن‌بست افغانستان

-

‌َجو بایدن در مواجهه با بن‌بست افغانستان

نویسنده: کارتر مالکاسیان، مشاور غیرنظامی سابق در عراق و افغانستان، و نویسنده کتاب «جنگ در گرمسیر به راه میافتد: سی سال درگیری در مرز افغانستان»
مترجم: روح الله حسنی
منبع: واشنگتن پُست

در 29 فبروری، ایالات متحده توافقی را برای آوردن صلح با طالبان امضا کرد. این توافق، امید فراوانی برای رسیدن به مصالحه پس از 19 سال جنگ ایجاد کرد. اما اعلام اخیر کریستوفر میلر، سرپرست وزارت دفاع مبنی بر کاهش نیروهای نظامی امریکا به 2500 سرباز تا تاریخ 15 جنوری این امیدها را از بین برد. دولت جدید بایدن باید نسبت به آینده هوشیار باشد، زیرا احتمال به نتیجه رسیدن مذاکرات بسیار کم است و حضور تنها 2500 عسکر، امریکا را گرفتار تشدید جنگ، بدون حمایت واقعی از دولت و ملت محصور افغانستان خواهد کرد.
من در افغانستان دوشادوش سربازان و تفنگداران دریایی امریکا در قریهها و مناطق روستایی کار کردهام، با جنرالان در کابل همکار بودهام، شاهد سیاستگذاری سطوح بالا در واشنگتن بودهام، و در مذاکرات صلح با طالبان اشتراک داشتم. من به آسیبی که این جنگ بیپایان به مردم افغانستان رسانده کاملاً واقف هستم و شاهد دگرگونی جامعه و ارزشهای ناشی از این آسیبها بودهام.
پروسه صلح به هیچ وجه بیعیب و نقص نبوده است. توافق موفق مستلزم این است که طالبان از حمایت تروریستان دست بکشد، ایالات متحده نیروهایش را کاملاً از افغانستان خارج کند، و طالبان و دولت افغانستان باهم به مصالحه سیاسی برسند که کار دشواری به نظر میرسد. پای این پروسه از همان اول میلغزید، زمانی که متن این تفاهم، ایالات متحده را متعهد کرد که نیروهای نظامیاش را تا ماه مِه 2021 به طور کامل از افغانستان خارج کند – آن هم فقط در عوض معدود تعهداتی از سوی طالبان.
با این حال، توانایی امریکا در تعلیق خروج نظامی و جلوگیری از پیروزی طالبان در میدان جنگ این عقیده را موجب شد که میتوان طالبان را به مرور زمان مجبور به سازش کرد. به همین دلیل، مایک پامپئو، زلمی خلیلزاد و دیگر جنرالان بارها و بارها تکرار کردهاند که خروج امریکا از افغانستان "مبتنی بر شرایط" است.
در ماه فبروری، شواهد نشان میداد که مذاکرات صلح نسبت به جنگ گزینه بهتری برای طالبان است. رهبران طالب در دوحۀ قطر به امریکا اطمینان دادند که نیاز به مذاکره با دولت افغانستان برای رسیدن به توافق را درک میکنند، حتی اگر منظور این گروه از توافق، مصالحه بود یا انحصار قدرت برای خود. رشد طالبان در سه سال اخیر بطی بوده است. عواملی چون نیروهای زمینی افغانستان، مشاوران و قوای هوایی امریکا جلوی پیشرفت طالبان را گرفته است. به یاد دارم چگونه رهبران بلندپایه طالبان اثربخشی حملات هوایی امریکا را تصدیق میکردند و میکوشیدند تا بر سر توقف این حملات به توافق برسند.
بنبست به این دلیل ادامه یافت که جنرال استین اِسکات میلر، فرمانده امریکا در افغانستان در ماه جون تعداد عساکر را از 14000 به 8600 رساند. سپس تصمیم گرفته شد که این تعداد بیشتر کاهش یابد، گرچه طالبان در توافقشان تکانی به خود نداده بودند. تعداد نظامیان امریکایی در خزان نیز از 8600 به 5000 تَن رسید.
جنگ در ماههای اکتوبر و نوامبر دستاوردهای جدیدی برای طالبان داشت. رسانههای افغان به تفصیل از پیشرویهای گسترده طالبان در هلمند، قندهار و دیگر نقاطی که زمانی محل امن دولت بود، خبر میدادند. بخشی از موفقیت طالبان مربوط به مشکلات دیرینه فساد در رهبری ارتش و پولیس افغانستان بوده است، اما میتوان این موفقیت را به کاهش حضور و حملات هوایی امریکا نیز ارتباط داد.
اوضاع نظامی پس از کاهش نیروهای نظامی امریکا به 2500 سرباز فقط بدتر خواهد شد. طالبان با پیشروی امسالش انتظار خواهد داشت که بتواند بخش زیادی از کشور را تصرف کند. به گفته مردمان ولایات مختلف افغانستان، مردان جوانی که زندگی در سایه حکومت دولت را پذیرفته بودند پس از شنیدن خبر تَرک امریکا به طالبان ملحق میشوند و مشتاقند طرف برنده را بگیرند. از طرفی هم طالبان نیازی به راهحلِ مورد توافقی که آنها را مجبور به سازش کند ندارد. چه تعداد عساکر امریکایی 2500 باشد و چه صفر، انتخاب جنگ به نفع طالبان است، و ادامه مذاکرات دیگر گزینه سیاسی مناسب برای دولت بایدن نیست.
قبلاً چاره ساده و روشن بود. دولت بایدن میتوانست خسارات وارده را با بازگرداندن تعداد عساکر به 8600 جبران کند که احتمالاً موجب میشد طالبان مذاکرات را جدیتر بگیرند. متأسفانه، اکنون فرستادن نیرو به افغانستان پیشنهاد سیاسی دشواری محسوب میشود. دولت جدید امریکا با این کار مورد اتهام منتقدین هر دو طرف به دلیل سرمایهگذاری مجدد در جنگ قرار خواهد گرفت. مهمتر اینکه تروریستم دیگر تهدید اصلی استراتژیک برای ایالات متحده به شمار نمیرود. اکنون، بیماری کووید-19 شمار بیشتری امریکایی نسبت به تعدادی که در 11 سپتامبر جان سپردند، در هفته میکُشد. 
در چنین حالتی، بایدن و تیم او با تصمیم سختی روبرو هستند: خروج کامل تا ماه مِه یا نگهداشتن 2500 سرباز در افغانستان برای مدتی طولانی و به منظور اجرای عملیات ضدتروریستی و تلاش برای جلوگیری از سقوط دولت افغانستان . بدون شک، خروج نظامیان دولت افغانستان را با نابودی مواجه میکند، دولتی که ایالات متحده برای 19 سال از آن حمایت کرده است.
از طرفی، نگهداشتن 2500 نیروی امریکایی در افغانستان تضمینی در برابر تهدیدات تروریستی ارائه میکند، اما امریکا مسبب گسترش جنگ داخلی خواهد شد. در این صورت، دولت افغانستان برای بقایش به حملات هوایی سنگین امریکا با ریسک بالا برای غیرنظامیان، نیاز پیدا خواهد کرد. حتی اگر امریکا دولت افغانستان را به حال خودش رها کند (که نتیجهای معکوسِ مبارزه با تروریسم به بار خواهد آورد) و صرفاً بر عملیات ضدتروریستی یکجانبه متمرکز شود، بههرحال مورد حمله طالبان قرار خواهد گرفت. زیرا طالبان مخالف حضور نظامی امریکا در خاک افغانستان هستند. شش ماه قبل زمانی که 8600 سرباز در میدان وجود داشتند، امریکا در موقعیت بهتری برای جنگافروزی قرار داشت. اکنون با 2500 نیرو، امریکا باید با حداقل منابع و بیوقفه ضمن دفاع در برابر طالبان به جستجوی تروریستان بپردازد. همچنان، در تمام این مدت، مردم افغانستان رنج سالها ویرانی را متحمل خواهند شد. تحت چنین شرایطی موضوع ترک افغانستان هرگز تا این اندازه الزامآور نبوده است.

 

دیدگاه شما