صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

عاملان جنگ و جنایت

-

عاملان جنگ و جنایت

در حالیکه مذاکرات صلح ـ هرچند هم به کندیـ در قطر دنبال میشود؛ اما طالبان در افغانستان سرگرم انجام حملات مرگبار، ظالمانه و ددمنشانه بر مواضع دولتی و مردمیاند، از پارههای جگر مردم افغانستان قربانی میگیرند و افراد ملکی و نظامی این خاک را به خاک و خون میکشانند. خانوادهها را به سوگ مینشانند و سروهای رسایی را از سروستان این خطۀ باستانی به خاک میاندازند. در هفتههای گذشته حملاتی را در حومههای شهر کابل و بامیان و سایر ولایتهای افغانستان بر مواضع دولتی و مردمی انجام دادند. کمی بعدتر، در ادامۀ همین حملاتشان، حملۀ وحشتناکتری را بر ولسوالی غنیخیل ولایت ننگرهار انجام دادند که در نتیجۀ آن سیزده تن جان باختند و سی تن دیگر مجروح شدند. با در نظرداشت چنین حملههای ددمنشانهای، رهبری دولت، شهروندان افغانستان به چه نتیجهای میتوانند دست یابند؟ طالبان با انجام چنین حملههایی، چه چیزی را به مردم افغانستان و جامعۀ جهانی میخواهند ثابت کنند؟ همچنین، رهبری حکومت جمهوری اسلامی افغانستان از این حملهها چه درسی میتوانند بگیرند و چه پلی میتوانند به سوی فردا بزنند که برای دوام نظام جمهوری و آیندۀ افغانستان تأثیرگذار و راهگشا باشد؟ نوشتۀ حاضر در پی پاسخ دادن به این پرسشها است.
جنگ و ناامنی، انتحار و انفجار، فقر و بدبختی، بیکاری و بیخانمانی، مهاجرت و دربهدری سالهاست که بخشی از زندگی مردم افغانستان را تشکیل میدهند. این وضعیت خوابها را کابوسآلود، رؤیاها را خونین، روزها و هفتهها را اندوهناک کرده است. اینها واقعیتهای تلخیاند که مدتهاست مردم افغانستان تجربهاش کردهاند و در حال تجربه کردنند، رنج میکشند و در سوگ عزیزانشان اشک میریزند. آنها به خاطر شعلهور بودن آتش جنگ و نزاعهای بیمفهوم و کور جاری به نام جهاد، قربانی میدهند، آواره میشوند، فقر میکشند و جنایت میبینند. برای مردمی که هیچ روزی بدون جنگ و جنایت طالبان نداشتهاند، اکنون، یک چشم خواب عمیق بدون هراس، یک گردهم نشستنِ بدون ترس از انفجار و انتحار، رؤیایی است دستنیافتنی و آرزویی است دور و دراز. در این میان آنچه برای اینها (شهروندان افغانستان) دانستنی است این است که بدانند عاملان اینهمه جنایت نابخشودنی و ستمهای فراموشناشدنی چه کسانیاند؟ وضعیت کنونی معلول کنشهای نابخردانه و ناانسانی کدام گروه یا دستهایاند؟
پاسخ این پرسش ساده و بدیهی است: طالبان. همۀ تلخکامیها و بدروزیهایی که سنگسنگ این ملک و فردفرد این سرزمین دیدهاند، به همین واژۀ ششحرفی ختم میشوند و عامل همۀ آنچه گفته شد، مدلول یا مدلولهای همین واژهاند. مدلولهایی که سیهروزی را نصیب زن و مرد افغانستان و سهم کودک و جوان آن کردهاند و در واقع نانشان را به خون عزیزانشان تر کردهاند. آرامش را از وجودشان و نان و آب را از دسترخوانشان و عزت و شکوه را از زندگیشان ربودهاند. روشنایی را از خانههایشان گرفته و شب تاریک و وهمناک جنایت را برایشان هدیه کردهاند. مسافری نیست که بدون هراس از ماین جاسازیشده به دست طالبان از شاهراهی بگذرند و خانوادهای نیست که آسیبی از سوی آنها ندیده باشند. هر فرد این خاک به خوبی میداند که طالبان به دریچۀ آرامش و آسایش افغانستان با چهرۀ عبوس و اندام سیاه ایستادهاند و مانع تابیدن خورشید امنیت و آرامش به رخسار غمزده و دردمند افغانستاناند. این طالباناند که مزدوران بیگانگاناند و بازیگران چیرهدست نمایشنامۀ ویرانگری و وحشت و انتحار و انفجار که براساس نقشه و پلان بدخواهان این سرزمین نوشته شده و کارگردانی میشود. کارگردانان اصلی جنایتهای جاری افغانستان در بیرون از مرزهای افغانستان بر کرسیهای سروری‌‌شان تکیه زدهاند، به عمالانشان دستور میدهند، نانوآب و تفنگ و باروت میفرستند تا نقشۀ شوم آنها را موبهمو پیاده کنند، افغانستان را ویران کنند، مردم را سیهروز و عزیزانشان را به خون بنشانند. اینهایند که پول و امکاناتشان را از کشورهای بیرونی میگیرند؛ اما خرابکاری، ویرانگری، جنایت، قتل و کشتارشان را در افغانستان. این طالباناند که در برابر نیروهای امنیتی کشور صف بستهاند و سعی میکنند خرد و بزرگشان را دانهدانه بچینند. این سنگر طالباناند که در برابر امنیت و رفاه و خوشبختی و آسایش و آرامش مردم افغانستان محکم و استوارند و ریختن خون باشندگان این سرزمین بخشی از تلاشهایشان است و بدینسان تر و خشک وطن را در آتش جنگ میسوزانند.
طالبان از چه کسانی قربانی میگیرند؟
وقتی آن است که مردم افغانستان از خود بپرسند: طالبان از چه کسانی قربانی میگیرند؟ از خارجیان یا نیروهای خودی و مردم افغانستان؟ بدیهی است که از حافظان و نگهدارندگان این خاک (نیروهای امنیتی افغانستان) و شهروندان افغانستان قربانی میگیرند. همه میدانند که اکنون جنگ طالبان با مردم افغانستان و دولت منتخبشان است نه با خاجیان و نیروهای بینالمللی؛ جنگ آنها علیه نیروهای امنیتی کشور، که فرزندان همین مردماند و حافظان همین خاک، قانون اساسی و نظامی است که ما در سایۀ آنها همه چیز میتوانیم داشته باشیم. جنگ آنها علیه خارجیان نیست؛ زیرا در حملاتی که در افغانستان انجام میدهند، هیچ خارجیای به خاک و خون کشیده نمیشود، بلکه همه باشندگان این سرزمین پرپر میشوند. پارههای تن مادران و پدران همین ملک قربانی میشوند، معلول و معیوب میشوند. طالبانی که ادعا دارند جهاد میکنند، باید بپرسیم علیه چه کسانی جهاد میکنند؟ مردم و نیروهای امنیتی افغانستان؟ طالبانی که ادعا میکنند به خاطر کشور میجنگند، باید بپرسیم با ویران کردن افغانستان و آتش زدن مکتب و قلبه کردن سرکهای افغانستان؟ سرکهایی را که تراکتور میکنند، کلینیکهایی را که آتش میزنند و مکتبهایی را که میسوزانند کارهاییاند در راستای حفظ کشور و جهادی است برای دین، مذهب، قرآن و سنت؟
طالبان چه چیزی را میخواهند ثابت کنند؟
طالبان با انجام حملههای ددمنشانه و انفجارهای مرگبار و بیرحم و ستمهای نابخشودنی بر زن و مرد و کودک و نوجوان این خاک، میخواهند این را ثابت کنند که خشونت در ذاتشان است و بخشی از کنشهایشان. تلویجاً این را میخواهند بگویند: خشونت از طالب و طالب و از خشنونت جداناپذیر است. برای آنها جان و مال و خون سرخ مردم افغانستان هیچ ارزشی ندارند؛ زیرا در این بیست سال دیدهایم چهقدر راحت و چقدر فراوان خون باشندگان افغانستان را ریختهاند و با چه اشتیاقی این کارشان را استمرار بخشیدهاند و هنوز هم استمرار میبخشند. تنها چیزی که برای آنها اصالت دارد، دستور و فرمایش بادارانشان است و قدرتی که بتوانند تاریکی و سیهروزی بیشتری بر مردم افغانستان تحمیل کنند. آنان برای رسیدن به این جایگاه، پای روی استخوانهای و پارههای تکهتکهشدۀ شهروندان افغانستان میگذارند؛ چنانکه به کرارت دیدیم. از قتل و کشتار زنان و مردان و کودکان و جوانان مردم افغانستان ابایی ندارند. در طول این سالها این را ثابت کردند. مردم هم این همه ستیزهگری را به یاد دارند.
دوران سیاهشان هنوز هم کابوسهای وحشتناک خوابهایی آنهایی است که در آن فضا نفس کشیدند و رنج کشیدند. در آن دوران، این را روشن کرد که آنها نهتنها با فرهنگ و تاریخ و ارزشهای تاریخی بیگانهاند، بلکه به دستور بیگانگان تمام تلاششان از بین بردن آنها و نیز بود. تاریخ به یاد دارد که موزیمها تاراج شدند، کتابخانهها برباد رفتند، بناهای تاریخی و تمدنی از بین رفتند، بت کوهپیکر بودا در بامیان منفجر شدند و ... این همه در دوران آنها به انجام رسیدند. تکتک مردم این سرزمین این جنایت را به خاطر دارند و بههیچوجه دیگر به آن رژیم کور تن نخواهند داد.
در این برههای از تاریخ، که عدهای تلاش دارند با آوردن طالبان همۀ ارزشهای انسانی و حقوق اساسی و انسانی مردم افغانستان را به باد فنا بدهند، میطلبد چشمها و گوشهامان را بازتر کنیم و به فرصتطلبانی که آب در آسیاب دشمنان این سرزمین میریزند اجازۀ بازی با سرنوشتمان را ندهیم. در این میان، تنها کسانی که در برابر ویرانی، تباهی و از دست رفتن ارزشهای بهدستآمده در دو دهۀ اخیر، ایستادهاند هیئت رهبری دولت جمهوری اسلامی افغانستان است. اینها به هیچ گروهی اجازه نمیدهند که دستاوردهای بیستسال گذشته از جامعۀ افغانستان رخت بربندند و کشور به قهقرا برود. رئیس جمهور افغانستان در رأس دولت، مانند سال گذشته، که در برابر مخالفان برگزاری انتخابات مصمم و استوار ایستاد، بار دیگر چنان دژ مستحکمی در برابر طوفان ویرانگر طالبان ایستادهاند و به هیچ کشوری اجازۀ درهم ریختن مزرعۀ سبز افغانستان را نمیدهد. لذا بر مردم افغانستان است که در کنار وی بایستند و این صف را محکمتر و این اراده را استوارتر کنند. دشمنان افغانستان را مأیوس و آروزهایشان را با خاک یکسان کنند.

دیدگاه شما