صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

براورد نادرست امریکایی‌ها ازحضور القاعده در افغانستان

-

براورد نادرست امریکایی‌ها ازحضور القاعده در افغانستان

بیش از یک دهه است که دولت امریکا، نیروی نظامی و سرویسهای اطلاعاتی آن ارزیابی نادرستی از قوت و قدرت القاعده در افغانستان ارائه کرده اند.
وزیر امور خارجه امریکا، مایک پامپئو با تکرار اینکه القاعده بیش از 200 جنگجو در این کشور ندارد، بر ارزیابی نادرستی خویش بر قوت القاعده در افغانستان تآکید کرد،به این برآورد هم مانند تخمینهای قبلی نباید اعتماد کرد.
مقامات امریکایی قوت القاعده در افغانستان را به چندین دلیل کماهمیت جلوه دادهاند: یکی از دلایل اصلی آن استفاده از این تعدادِ ظاهراً غیرتهدیدآمیز، برای توجیه سیاست خروج از افغانستان است. دولت اوباما خواهان مذاکره با طالبان و عمل کردن به وعدهای انتخاباتی برای ترک افغانستان تا پایان دوره دوم ریاست جمهوری وی بود،بسیار دشوارمیبود که بتوان به این خواسته دست یافت.  در مورد حضور گسترده القاعده در افغانستان و جنگیدن آنها در کنار طالبان مشکلات زیادی در چگونگی تعریف القاعده و درک ارتباط آن با گروههای همپیمانش از سوی اطلاعات امریکا وجود دارد.
اشتباه «50 تا 100»
لئون پانتا، رئیس آژانس اطلاعات مرکزی امریکا در ماه جولای 2010 تعداد عاملین القاعده در افغانستان را صرفاً بین 50 تا 100برآورد کرد. این تخمین تقریباً برای شش سال ثابت ماند، تا زمانی که نیروهای نظامی امریکا و افغانستان به دو پایگاه آموزشی القاعده در قندهار یورش بردند و بیش از 150 جنگجوی القاعده را کشته و یا دستگیر کردند.
یک سال پیش از اینکه پانتا برآورد 50 تا 100 خود را ارائه کند، راه برای دستکمگرفتن نیروی القاعده هموار شده بود.
در ماه مِی 2009، جنرال دیوید پتریوس گفت که القاعده دیگر در افغانستان عملیات نمیکند و رهبری آن در مناطق قبایلی پاکستان مستقر است. در آن زمان ایالات متحده در حال هدایت عملیات هواپیماهای بدون سرنشین در پی شکار رهبران و عاملان القاعده مستقر در وزیرستان شمالی و جنوبی بود.
در اکتبر 2009، جنرال جیمز جونز ادعا کرد که کمتر از 100 عضو القاعده در افغانستان وجود دارند. در ماه می 2010، بعضی شروع کردند به پرسیدن درباره اینکه آیا اصلاً شبکه القاعده در افغانستان وجود دارد یا نه.
یک برآورد کوتهنظرانه
مجله لانگ وار (جنگ طولانی)، پروژهای از بنیاد حمایت از دموکراسی از نزدیک پیگیر عملیات انجام شده علیه شبکه القاعده در افغانستان در یک و نیم دهه پیش بوده است. براساس میزان عملیات علیه القاعده و تعداد عاملان کشته و یا دستگیر شده در یورشها، بدیهی است که ادعای 50 تا 100 پانتا نادرست و غیر واقعی است.
این مجله اطلاعات منتشرشده از سوی نیروی نظامی امریکا را در بیانیههای مطبوعاتی شان در باره حملات علیه القاعده، طالبان و گروههای جهادی همپیمان در افغانستان را جمعآوری کرده است. صدور این بیانیههای مطبوعاتی از سال 2007 شروع و تا ماه جوئن 2013 ادامه داشتند. به گفته مقامات اطلاعاتی و نظامی امریکا، این بیانیهها تنها بخشی از حملات علیه القاعده را در بردارد. بنابراین تنها دیدی اجمالی از قله کوهِ یخیِ شبکه القاعده در افغانستان را ارائه میکند. اگر اطلاعات دیگری مانند گزارشهای مطبوعاتی، بیانیههای القاعده، و اطلاعات از سوی اردو و امنیت ملی افغانستان در دست بود،  بخش بیشتری از این کوه یخی را می توانست نشان بدهد.
با این همه، میتوان از اطلاعاتی که در باره مهمات مورد نیاز که توسط خود نیروی نظامی امریکا ارائه شده، برای تکذیب برآورد 50 تا 100 عضو القاعده استفاده کرد. در اکتبر 2010، بیانیه مطبوعاتی ارتش نشان داد که القاعده در 62 ولسوالی مختلف 19 ولایت افغانستان عملیات دارد. تنها 50 تا 100 عامل القاعده قادر به مدیریت چنین شبکه وسیعی نخواهند بود.
در سپتامبر 2011، ارتش از مرگ یک تن وابسته به گروه القاعده به نام صبرلعل ملمه خبر داد که قبلاً زندانی گوانتانامو بوده و به افغانستان برای به راه انداختن جهاد بازگشته بود. ارتش افشا کرد که بین جنوری و سپتامبر 2011 نیروهای ائتلاف امنیتی بیش از 40 شورشی القاعده در شرق افغانستان را دستگیر کرده یا کشتهاند.
علیرغم اطلاعات موجود در بیانیههای مطبوعاتی، هیچ تلاشی برای تجدیدنظر یا مخفی کردن برآورد قوت القاعده در افغانستان از سوی سازمانهای نظامی و اطلاعاتی صورت نگرفته است. تعداد 50 تا 100 به عنوان واقعیتی برای پنج سال تکرار شد.
در ماه جوئن 2013، ارتش امریکا ارائه گزارش درباره عملیات نظامی علیه طالبان، القاعده و دیگر همپیمانان آنها را متوقف کرد. دلیل ارائه شده این بود که دیگر مسئولیت امنیت به دست اردوی افغانستان افتاده است، و به این مجله گفته شد که تحلیلش درباره حملات انجامشده به ادعای دولت اوباما در پیوند با فرسایش القاعده صدمه میزند.
در ماه می 2014، مجله لانگ وار اطلاعات مربوط به هفت سال حملات علیه القاعده و همپیمانانش را نمایش داد که نشان میداد بین اوایل سال 2007 و جوئن 2013، شبکه القاعده و متحدانش 338 بار در 25 ولایت از 34 ولایت افغانستان مورد هدف قرار گرفته بودند. این حملات در 110 ولسوالی از بیش از 400 ولسوالی کشور انجام شدهاند. این شمار از حملات باز هم تنها از سوی ارتش امریکا گزارش شدند و بسیاری از حملات گزارش نشدهاند.
پایانِ برآورد «50 تا 100»
سپس در اکتوبر 2015، مغالطه تخمین 50 تا 100 برملا شد. نیروهای امریکایی و افغان به دو پایگاه القاعده در ولسوالی شورابک ولایت قندهار یورش بردند. یکی از این اردوگاهها در محیطی به بزرگی 30 مایل مربع موقعیت داشت و به عنوان بزرگترین پایگاه القاعده در افغانستان از زمان حضور ایالات متحده در سال 2001 تا آن زمان توصیف شد. تنها بیش از 150 عامل القاعده در این حمله کشته و دستگیر شدند. پس از حمله شورابک، ارتش امریکا برآورد خود را از 50 تا 100 به 100 تا 300 عضو القاعده اصلاح کرد.
برآورد «200» جدید و چسبنده
تخمینِ کمتر از 200 پامپئو نیز جدید نیست. این عدد برای اولین بار در گزارش فصلی اداره تفتیش وزارت دفاع امریکا درباره افغانستان (همین گزارش قوت نسبی طالبان را تخمین میزند) در نوامبر 2018 ظاهر شد. بنابراین از این برآورد دو سال میگذرد.
چرا؟
به منظور توجیه خروج از این کشور، بر علاوه جنبه سیاسی کماهمیت جلوه دادن قوت القاعده در افغانستان، دلایل دیگری نیز برای به طول انجامیدن این مشکل برای یک دهه وجود دارند. وقتی برآوردی صورت میگیرد و به گردش میافتد، تلاش اندکی برای اصلاح ارقام انجام میشود. سپس این تخمین علیرغم شواهد خلاف آن تکرار میشود.
همچنان، سوءتفاهم قابلتوجهی درباره القاعده در میان نظامیان، سازمان اطلاعاتی و رسانهها وجود دارد. این گروه به طور پنهانی زیر پرچم طالبان در افغانستان عملیات میکند، و همین باعث دشوار شدن ارزیابی دقیق عملیات آن میشود. القاعده رد پای خود را در افغانستان به منظور عدم کارشکنی در تلاشهای سیاسی طالبان مخفی میکند.
اگر القاعده آزادانه از تلاشهای طالبان حمایت کند، طالبان نمیتواند امریکا را متقاعد به ترک افغانستان کند.
دیدگاه معمول درباره القاعده این است که سازمانی تحت تسلط اعراب است، و در نتیجه افغانها و پاکستانیها در آن نقشی ندارند. با این حال، القاعده کادر چشمگیری از افغانها و پاکستانیها در سطح رهبری و جنگی را داراست. عملیات هواپیماهای بدون سرنشین امریکا در پاکستان در سال 2005 تا 2018 و عملیات نظامی امریکا علیه القاعده در افغانستان خود این واقعیت را برجسته میکنند. به عنوان مثال، الیاس کشمیری، یک جهادی پاکستانی قبل از کشته شدن در یک حمله هواپیمای بدون سرنشین به رهبری نظامی القاعده رسیده بود. مثالهای بسیار دیگری نیز موجودند.
شکلگیری القاعده در شبهقاره هند در سپتامبر 2014 به طور وسیعی غلط فهمیده شده است. این شاخه از القاعده که به تنهایی صدها تن جنگجو دارد، متشکل از عاملین حلقه گروههای جهادی منطقه است که شامل طالبان افغان، جنبش طالبان در پاکستان و دیگر گروههای طالبان سازمان نیافته پاکستان، لشکر طیبه، جَیش محمد، حرکتالمجاهدین، و حرکتالجهاد اسلامی میشود.  این حلقه از گروههای جهادی منطقه که به عنوان القاعده و جنبشهای متحدش شناخته میشد، هم در کنار القاعده میجنگید، عملیات انجام میداد و در نتیجه افزایش قدرت جنگی این شبکه میشد. این امر همچنان به القاعده فرصت میداد تا رهبران و اعضای گروههای همپیمانش را در صورت لزوم به عضویت خود درآورد.
برعلاوه یک عضو در واقع میتواند عضویت بیش از یک گروه را داشته باشد (ارتش امریکا این رهبران را "عضو دوجانبه" میخواند). افرادی چون امینالله پشاوری و قاری ضیا رحمان نمونههای بارز این نوع رهبرانند.
در پایان، وضعیت مرزی میان افغانستان و پاکستان ارزیابی قوت القاعده در هر دو کشور را ناممکن میسازد. القاعده و گروههای متحد، با توجه به وضعیت امنیتی، مکرراً از مرز برای اجرای حملات، تأسیس پایگاههای عملیاتی و پناه گرفتن، عبور و مرور میکنند.
ممکن است هرگز به قوت دقیق القاعده در افغانستان پیبردهنشود. با توجه به تاریخچه دستکمگرفتن این آمارِ بسیار مهم از سوی مقامات امریکا، باید به تلاشها برای کمرنگجلوهدادن حضور القاعده در افغانستان تردید داشت.

دیدگاه شما