صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مذاکرات دوحه؛ حمایت جهان از ساختار جمهوری اسلامی در افغانستان

-

مذاکرات دوحه؛  حمایت جهان از ساختار جمهوری اسلامی در افغانستان

به تاریخ بیست و دوم سنبله 1399 اولین نشست میان نمایندگان دولت افغانستان و گروه طالبان در دوحه قطر برگزار شد. در مراسم افتتاحیه این نشست نمایندگان کشورهای مختلف بهصورت حضوری یا از طریق ویدئوکنفرانس صحبت کردند. در این نشست آنچه برجستهتر از همه به نظر میرسید حمایت جهان از نظام جمهوری اسلامی در افغانستان است. در این نشست نماینده طالبان از دیدگاه این گروه در قبال آینده نظام سیاسی سخن به میان آورد و بهصورت مبهم بیان داشت که ما خواهان نظام اسلامی در افغانستان هستیم؛ اما معلوم نبود که کدام نظام اسلامی و با کدام کار شیوه که بتواند پاسخگوی نیازمندی و جامعه چند هویتی افغانستان باشد. پرسش اینجا است که چرا جهان از نظام جمهوری و برقراری دموکراسی در افغانستان طرفداری میکنند؟
برای یافتن پاسخ به این پرسش نیاز است که ابتدا به اساسیترین مزایای این نوع نظام اشاره شود تا آنگاه دلیل طرفداری جهانیان از نظام دموکراتیک در افغانستان بهوضوح قابلتفهیم باشد؛
الف- گردش نخبگان از طریق انتخابات: با توجه به اینکه انسانها ماهیتاً قدرتطلب و خواهان سود بیشتر هستند، لازم به نظر میرسد که مکانیسمی روی دست گرفته شود که این رقابت برای تصرف قدرت کمتر به خشونت متوسل شود و بتواند با حداقل هزینه، گردش نخبگان را در جامعه تسهیل نماید. ازاینرو امروزه نظام سیاسی جمهوری در بسیاری از کشورهای جهان حاکم است اما با تفاوتهای شکلی و ساختاری. با توجه به اینکه انتخابات جوهر نظام جمهوری در یک کشور به شمار میرود، نبود آن به معنای کشیده شدن جامعه بهسوی اقتدارگرایی و فساد است. از آنجایی که انسانها تمایل به فساد و کسب قدرت بیشتر دارند، انتخابات شفاف میتواند بهعنوان کنترلکننده رفتار نخبگان سیاسی در یک جامعه عمل نماید. وقتی مردم از دستگاه حاکم ناراضی باشند میتوانند در انتخابات افراد دیگری را از طریق غیر خشونتآمیز به قدرت برسانند. وقتی جابجایی نخبگان بهصورت مسالمتآمیز صورت بگیرد، آسیبی به کشور و مردم وارد نمیشود زیرا مردم مانند دوران پادشاه گردشی (جابجایی خشونتبار نخبگان) مجبور نمیشوند که دست به مهاجرت یا آوارگی داخلی بزنند.
ب- تعهد در قبال حقوق و نظم بینالملل: با توجه به اینکه نظام جمهوری بر اساس خواسته اکثریت مردم جامعه شکل میگیرد، نخبگان حاکم مجبور هستند که به مطالبات مردم و اقتضاات جهانی توجه داشته باشند. از مهمترین ویژگی جامعه دموکراتیک این است که با سایر کشورهای جهان مخصوصاً نظامهای دموکراتیک وارد جنگ نمیشوند چونکه بار اصلی جنگ به دوش مردم هستند. وقتی مردم، اشخاصی را برای حکومت کردن انتخاب میکنند انتظار دارند که این افراد بر اساس خواست و تمایل آنها حکومت کنند. لازمه در نظر داشتن اراده مردم این است که حکومت در تمامی مسائل کشوری با مردم (نمایندگان آنها) مشورت نمایند. جنگ و صلح از خصلتهای اساسی جامعه بینالملل است و دولتهای دموکراتیک همیشه کوشش میکنند در امر مبادرت به جنگ یا خاتمه دادن به آن دیدگاه شهروندان خود را بگیرند. از سوی دیگر جامعه دموکراتیک در قبال نظم بینالملل و حقوق دولتها متعهد هستند و نمیگذارند که گروه تروریستی از خاک آن کشورها علیه امنیت و منافع کشورهای دیگر اقدام نمایند. یکی از عیبهای افغانستان در دهه 1990 این بود که از حکومت دموکراتیک برخوردار نبود. در آن هنگام طالبان خود را در برابر مردم پاسخگو نمیدانستند چون از طریق اراده مردم به قدرت نرسیده بودند. درنتیجه این وضعیت، طالبان به خود اجازه دادند بدون در نظر داشت خواست مردم و اقتضاات بینالمللی به گروه تروریستی القاعده در افغانستان پناه بدهند. طالبان در آن زمان فکر میکردند که القاعده به وعده خود وفادار هستند اما درنهایت دیدند که این گروه به خاک آمریکا حمله کرد و طالبان بازهم فرصت داشتند که از شر بنلادن خلاص میشدند اما ماهیت تروریستی طالبان به آنها اجازه نداد که از القاعده فاصله بگیرند. درنهایت با تهاجم آمریکا روبرو شدند.
ج- حمایت از ارزشهای بشری؛ یکی از اساسیترین ویژگیهای نظام جمهوری احترام به حقوق و کرامت بشری شهروندان آن است. نظام جمهوری که مبتنی بر اراده مردم باشد، تلاش میکنند که حقوق بشر را به بهترین وجه رعایت کند. نظامهای توتالیتر اعم از دینی و غیردینی برای پیش برد مقاصد خود همیشه از جبر و استبداد استفاده مینمایند حتی اگر به مرگ میلیونها نفر منجر شود. بهعنوانمثال اگر طالبان از آدرس جمهوریت به قدرت میرسیدند، هرگز به خاطر تعصبات شخصی، هزاران نفر را در مزار شریف به قتل نمیرسانیدند. علاوه بر اینها طالبان طی دو دهه گذشته وقتی کارمندان دولتی را به گروگان گرفتند، با خشونت تمام رفتار کردهاند. در برخی مواقع ناخنهای آنها را قطع کردند، زنده به آتش کشیدند، پوست از تنشان جدا کردند، روی ماین ها نشاندند، گردن زدند. کیبل زدن و دم برق دادن از معمولترین مجازاتی است که طالبان علیه مخالفان خود استفاده میکنند. بر اساس ارزشهای جامعه بینالمللی این اعمال برخلاف کرامت انسانی و ارزشهای بشری تعریفشده است اما طالبان به این ارزشها احترام قائل نیستند و صرفاً روی شعار شریعت اسلامی تأکیددارند اما در عمل بدترین اعمال ضد انسانی را مرتکب شدهاند و میشوند.
از سوی دیگر نظام اسلامی (امارت) مورد نظر طالبان از ویژگیهای برخوردار است که مورد انزجار جامعه بینالمللی قرار دارد که به مهمترین ویژگی این نظام در ذیل اشاره میشود؛
1- خشونت بهعنوان مبنای مشروعیت؛ طالبان در قبال نظام اسلامی خود هیچ مبنا و اساس انسانی نمیآورند بلکه صرفاً بهکارگیری خشونت حداکثر را بهعنوان مبنا و پایه مشروعیت این نظام کافی میدانند. برای طالبان دیدگاه مردم و حکومت شوندگان اصلاً مهم نیست بلکه صرفاً خشونت و اعمال ترسناک است که جغرافیا و قلمرو بیشتری را در اختیار این گروه میگذارد. آنها با اساسات جهان مدرن سازش ندارند و برای کسب قدرت، سازوکار قرون وسطایی را کافی میپندارند اما این رویکرد طالبان موردقبول جوامع متمدن قرار ندارد و از همین رو هیچ کشور بهصورت صریح از دیدگاه این گروه حمایت نمیکند. حتی کشورهایی که به نحوی از طالبان حمایت میکنند دلایلی دیگری دارند. بهعنوانمثال یا با آمریکا دشمنی دارند و یا به قدرت رسیدن طالبان به معنای تحقق اهداف راهبردی آنها است.
2- عدم پذیرش تنوع؛ طالبان صرفاً گروه مذهبی نیستند بلکه بهشدت ملی گرای-قومی نیز هستند. ازآنجاییکه افغانستان کشور چند هویتی است دیگر امکان به وجود آوردن کشور یکرنگ و یکزبان وجود ندارد بلکه تنها راهحل ممکن و انسانی این است که به تنوع هویتی و قومی این کشور تمکین شود. امروزه اکثر کشورهای جهان جوامع قومی-هویتی هستند و هیچ کشوری در دنیا تلاش نمیکنند که این تنوع را یکرنگ بسازند. البته در جهان غرب نیز گروههای راستگرا تلاش میکنند که کشورشان را از وجود تنوع پاکسازی نمایند اما اکثریت مردم همان کشورها با قاطعیت علیه چنین گروههای میایستند. طالبان بهعنوان گروهی که طرفدار یکرنگی کشور است، میخواهند که افغانستان را به لحاظ زبانی، فرهنگی، مذهبی و قومی یکرنگ بسازند چیزی که هرگز امکان ندارد مگر اینکه پاکسازی قومی و نسلکشی به راه انداخته شود چیزی که طالبان در دهه 1990 میلادی در بعضی مناطق کشور مرتکب شدند.
3- تجربه سیاه طالبان در یاد جهانیان است؛ طالبان گروهی نیست که برای اولین بار در انظار جهانیان خودنمایی کنند بلکه همه دنیا میدانند که این گروه در 1990 میلادی چه تعداد افراد غیرنظامی را قتلعام کردند، میدانند که تاکستانهای شمالی را به آتش کشیدند و بهخوبی میدانند که بزرگترین تندیسهای جهان (بتهای بامیان) توسط این گروه از روی زمین محو شدند.
حال میتوان گفت مهمترین دلیل حمایت جهان از نظام جمهوری در افغانستان، ویژگیهای مثبت و جهان پسند آن نوع نظام و مهمترین دلیل که طالبان مورد نفرت قرار دارند این است که آنها میخواهند از طریق زور نظام سیاسی را روی کار بیاورند که هیچ جامعه متمدن پذیرای آن نیستند. البته ناگفته نماند که حمایت جامعه بینالمللی از نظام جمهوری به معنای حمایت تام از کارگزاران آن نیست زیرا نخبگان حاکم طی سالهای گذشته اشتباهات عظیمی را مرتکب شدند که خود باعث دلسردی مردم از حکومت و تا حدودی بیتوجهی کشورهای عمده جهان در قبال افغانستان شد.

دیدگاه شما