صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پیامدهای جنگ و خشونت درافغانستان

-

 پیامدهای جنگ و خشونت درافغانستان

مردم و شهروندان افغانستان سال‌های سال درگیرجنگ‌های ویرانگر بوده اند. چهاردهه منازعه خونین و فاجعه باری را تجربه کرده اند. صدمات روحی و روانی سخت و طاقت فرسایی را متحمل شده اند. خصوصا کودکان، زنان و سال‌خوردگان سخت آسیب دیده اند. ملیون‌ها انسان به خاک و خون کشیده شده و آواره دیار غربت و مهاجرت شده اند و بدون میل باطنی شان ترک وطن خویش نموده اند. کشور از پیشرفت و ترقی بازمانده است و امید به زندگی برای شهروندان در این سرزمین در حال کاهش یافتن است.
نتیجه مخاصمات و منازعات جز یأس و نا امیدی برای شهروندان کدام ارمغانی دیگر نداشته است. بر این اساس مردم این سرزمین به این تحلیل رسیده اند که نتیجه پدیده شوم جنگ فقط نابودی و بربادی است و دیگر هیچ دست آورد سازنده ای در آن وجود نداشته و هیچ گونه آبادی و آبادانی در آن نخواهد بود. لذا همه‌ای شهروندان و مردم این سرزمین خسته از جنگ‌ها و نبردهای چندین ساله است و از هر نوع بی‌نظمی که باعث برخوردهای خونین در کشور گردد؛ بیزار هستند و دوری می‌جویند. ضرورت ختم جنگ و صلح پایدار را با تمام وجود شان احساس می‌نمایند. هیچ هم‌وطنی نیست که بر ادامه نبردهای خونین در این وطن خسته از جنگ؛ راضی باشد و هیچ شهروندی نیست که بر خاموش شدن آتش جنگ و قطع آن تاکید نورزد. صلح دائمی و پایدار از نیازهای اصلی و مهم هر فرد در این جامعه شمرده می‌شود. هیچ تردیدی در ضرورت صلح وجود ندارد.
کشوری که به طور مداوم گرفتار نفاق‌ها و نزاع های گوناگون بوده اند؛ طبیعی است که ضرورت صلح را بیشتر احساس می نمایند. اما چه نوع صلح؟ صلح که مغایر با ارزش‌ها و آزادی‌های عمومی افراد در جامعه باشد،صلح که نظام جمهوریت را از بین ببرد و یا باعث نابودی اردوی ملی و نیروهای امنیتی و دفاعی کشور شود،صلح که مغایر با قانون اساسی کشور باشد. و یا صلح که منازعات قومی و مذهبی را دوباره تجدید نموده ودامن بزند. به هیچ وجه مشروعیت نداشته و یقینا که قابل قبول و مورد پذیرش شهروندان نخواهد بود. بلکه باور مردم این است که صلح باید ختم حتمی جنگ و جدال را به همراه داشته باشد. صلح باید افراطیت دینی، مذهبی و فکری را مهار نماید. صلح باید انواع گوناگون بی‌عدالتی‌ها و تبعیض های ناروا را که همیشه سبب بروز منازعات در این کشور شده است؛ نفی نماید. صلح باید سرتاسری و فراگیر باشد. صلح تضمین کننده ارزش‌های حقوق بشری افراد در این جامعه باشد. صلح باید در نتیجه تلاش‌های مشترک، همگانی و همدلی همه اقوام با توجه به منافع مشترک ملی به وجود آید. صلح که در اثر اغراض سیاسی، سلیقه های شخصی و منافع گروهی و سمتی ایجاد شده باشد هرگز پایدار نخواهد بود. صلح دوامدار و پایدار نیازمند نگاه انسانی است. صلح باید مشتمل باشد بر ارزش‌های مندرج در قانون اساسی و کرامت ذاتی همه انسان‌ها که وجه مشترک همه اقوام و افراد در این جامعه است. صلح باید نقطه اتصال تمام اقوام ساکن در این کشور باشد و باعث شود تا همگان بر محور آن گردهم آمده و از انواع گوناگون خشونت‌ها دست بردارند و از تبعیض و بی عدالتی‌ها اجتناب نمایند. برقراری چنین صلحی مدیریت قوی در گفتگوهای صلح را می‌طلبد. محورهای صلح باید به صورت جدی در مذاکرات صلح مورد توجه قرارگیرد. صلح بر محوریت حکومت و جمهوریت می‌تواند توقعات شهروندان را برآورده سازد. صلح که فاقد معیارهای انسانی و قانونی باشد هیچ جایگاهی در افکار عمومی و جامعه نداشته و برای مردم این سرزمین قابل قبول نخواهد بود. تمام انتظارات و توقعات مردم از آوردن صلح این است که بتوانند در یک فضایی صلح آمیز و آرام و توام بااحترام متقابل زندگی نمایند. فقدان صلح فراگیر گسترش نفاق، نا امنی و خشونت‌های بیشتر را به همراه خواهد شد. اقوام در جریان صلح باید بر محوریت دولت و جمهوریت بر مشترکات خویش تاکید ورزند تا زود تر به صلح و ثبات دست یابند. ترک افراط گرایی و تندروی های مذهبی، قومی وسیاسی و روی آوردن در مسیر اعتدال برای رسیدن به صلح پایدار لازم و ضروری است. احزاب سیاسی نیز در ایجاد صلح فراگیر با محورت دولت و جمهوریت مسؤلیت دارند. چونکه احزاب به عنوان مهمترین رابط میان مردم و حاکمیت سیاسی می‌توانند نقش موثر در تحقق صلح دائمی داشته باشند. احزاب سازمان‌های سياسی و اجتماعی هستند که آگاه ترين افراد جامعه را گردهم آورده اند و مردم را در مبارزات اجتماعی رهبری می نمايند. مردم از طریق احزاب در نهادها و نظام های سیاسی مشارکت فعال داشته باشند و قدرت را کنترل نمایند. لذا می توانند همراه با اقوام در آوردن صلح و ثبات دائمی در کشور نیز نقش مؤثر داشته باشند. احزاب در نزدیک کردن و تلفیق نمودن گرایش های فردی و اجتماعی رول اصلی را بازی می نمایند و می توانند افکار عمومی را جهت داده و پروسه صلح را از چوکات سلیقه های شخصی و منافع گروهی و قومی خارج سازند و به صورت هماهنگ و سازمان یافته تر در جهت تحقق صلح واقعی قدم بر دارند.

 حضور فعال و تلاش‌های همگانی شهروندان؛ زمینه صلح را به آسانی فراهم خواهد کرد. به همین جهت در پروسه صلح با محوریت جمهوریت نباید شهروندان دچار پراکندگی گردند حکومت نیز بدون همکاری و فعالیت‌های سازنده همه اقوام و احزاب در ارتباط با دست یابی به صلح مطلوب راه به جای نخواهند برد. بدون تردید حکومت در پروسه صلح باید مشارکت سیاسی تو ده‌ها را جدی گرفته و با خود داشته باشد. در همه عرصه‌ها خصوصا در مورد صلح با جامعه مشوره و ارتباط نزدیک داشته باشد. در همین ارتباط موانع فعالیت های احزاب نیز شناسایی گردیده و زمینه مشارکت آنها مهیا شود. و حضور مؤثر آنان در ارتباط با صلح بیشتر فراهم گردد. احزاب نیز باید احساس مسؤلیت بیشتر نموده و ناگزیرند همديگر را تحمل بكنند و در جهت به وجود آوردن اجماع ملی نسبت به صلح تلاش جدی و مضاعف داشته باشند. بنا براین تا زمان که سیاسیون، شهروندان، اقوام و احزاب سیاسی در این کشور از اغراض گروهی، سمتی و قومی خویش عبور نکنند ومنافع مشرک ملی برای شان اهمیت نیابد دست یابی به صلح واقعی ناممکن خواهد بود.

دیدگاه شما