صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

زنان افغانستان در میانه جنگ و صلح

-

زنان  افغانستان در میانه جنگ و صلح

یکی از مباحث مهم در تاریخ زندگی بشر، مساله صلح است. رسیدن به صلح فراگیر و عادلانه خواسته و آرزوی دیرینه ملت افغانستان است. افغانستان برای مدتهای مدیدی درگیر جنگ بوده و زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور قربانیهای بسیاری دادهاند و رنج جانکاه فقدان صلح و امنیت را با از دست دادن همسران و فرزندانشان و تحمل انواع خشونت تجربه کردهاند. پس از سقوط طالبان بر اساس توافقات کنفرانس بن، در قوس 1380 وزارت امور زنان افغانستان در چارچوب دولت تاسیس شد. همچنین با مبارزات فعالان حقوق زن بستری برای تامین حقوق آنان و فرصتهای مناسب برای زنان در چارچوب الزامات نظامهای مردم سالار ایجاد شد. پس از سالها جنگ و خشونت زنان افغانستان توانستند بخوانند و بنویسند و امیدهایشان را برای برابری اجتماعی به گونهای که در قانون اساسی وعده داده شده بود، بآرامی با وجود دست اندازهای بسیار تحقق بخشند. زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با تکیه بر توانایی و استعدادهای ذاتی خود، دوشادوش مردان حضور پررنگ دارند و موفق به استفاده از مزایای دموکراسی شدند. اما ناامنی و سنتهای دست و پاگیر هنوز تهدیدهایی به شمار میرود که زنان را احاطه کرده است؛ با وجود شرایطی که هنوز کارهای بسیاری برای تحکیم قانون اساسی و نهادینه شدن مردم سالاری و حقوق زنان باید صورت گیرد، در این روزها از ناحیه امضای توافقنامهی صلح میان امریکا به عنوان ابرقدرت جوامع لیبرال و متمدن با یک گروه تروریست که مخالفانش را بدون تاملی گردن میزند، خطراتی پیشبینی میشود که آرزوهای زنان و آحاد ملت را تیره و تار کرده است. ترس از به قدرت رسیدن طالبان و بازگشت به گذشته شدت گرفته است. زنان مظلوم و رنج کشیده افغانستان امسال هشتم مارچ روز جهانی زن را که نه تنها در کشورهای توسعه یافته که در جوامع در حال توسعه نیز به طور گسترده تجلیل میشود و  فرصتی برای بازتاب پیشرفتها و دستآوردها و مشکلات زنان میباشد، با نگرانی و اضطرابهای بسیار تجلیل میکنند.
وضعیت زنان در حکومت طالبان
افغانستان توسط طالبان در سال 1998 تصرف شد طالبان با تکیه بر باورهای افراطی منتسب به قوانین اسلام مخالف تحصیل زنان و کار بیرون از خانه بودند و حجاب را به صورت پوشیدن برقع الزامی کردند. طالبان قوانین سختگیرانهای را به نام شریعت و اسلام به مردم افغانستان تحمیل کردند. که آن دوره یکی از سیاه-ترین دورههای تاریخ کشور میباشد. در این زمان زنان در انزوای کامل و محروم از حقوق خود بودند. در این دوره از درگیریهای نظامی، تروریسم و خشونت، زنان بیشترین آسیب را دیدند.

دوره پس از طالبان
اما سرانجام با سقوط طالبان و حمایتهای جامعه جهانی تلاشهای گستردهای برای رفع محرومیت از زنان انجام شد. دولت جدید افغانستان اقدامات مهمی برای حذف خشونت و احیای حقوق زن انجام داد مانند: حقوق مساوی برای همه شهروندان، کنوانسیون محو تبعیض علیه زنان، دستیابی به فرصتهای آموزش تخصصی، مشارکت سیاسی، رشد سطح صحت و بهداشت. هجده سال گذشته پس از سقوط رژیم طالبان فرصتی ایجاد شده تا زنان علاوه بر ساخت خانه و خانواده، پر پروازی برای ورود به تصمیم گیریهای مهم کشوری داشته باشند.  امروزه زنان افغانستان در پارلمان، نهادهای دولتی و خصوصی، شوراهای ولایتی، احزاب و دانشگاهها در سطح ماستری و دکتری فعالیت میکنند. با این وجود هنوز هم ناامنیها رشد این دستاوردها را با مشکل مواجه میسازد. هنوز زنان بسیاری نیاز به زیرساختهای آموزشی و رفاهی دارند، زنان بسیاری در فقر و خشونتهای جسمی و روانی به سر میبرند، اما تلاش برای بهبود شرایط جریان دارد.

دشواریهای صلح پایدار با طالبان
آنچه رسیدن به صلح پایدار را در افغانستان دشوار میکند، ایدئولوژی دینی- سیاسی و رفتارهای متعارضی است که در گروه طالبان وجود دارد. از یک سو دم از صلح میزنند و در قطر توافقنامهی صلح امضا میکنند اما در داخل کشور نیروهای امنیتی و مردم ملکی را به رگبار میبندند. همچنین نوپابودن دموکراسی و چند وجهی بودن جامعه و پیچیدگیهای سیاسی از سوی دیگر باعث شده است، در سطح ملی رسیدن به تعریف و اندیشه واحد از مطالبات در مناسبات بینالافغانی با طالبان بسیار سخت باشد.
در حوزهی مسائل زنان نیز، متفکرین و رهبران طالبان در نوشتهها و گفتههای خود از گسترش حضور اجتماعی زنان اضطراب دارند و هنوز تعاریف سنتی و بنیادگرایانهی دینی در مناسبات دارند و سابقه تاریخی گواه این مساله است؛ در هر جامعه ای که رهبران و نیروهای بنیادگرای دینی حاکم بودهاند تلاش کرده اند عقبگرد بزرگی را در زمینهی نقش زنان به جامعه تحمیل کنند. بنابراین بحرانی شدن وضعیت زنان بعد از صلح با تقویت گفتمان اسلام بنیادگرا دور از واقعیت نیست و زمینه حذف و به حاشیه راندن چهرهها و تشکلهای مدنی فراهم خواهد شد. شکاف میان بخشهای مدرن شده و سنتی گسست بیشتری خواهد کرد زیرا بعید نیست، طالبان علاوه بر شبکه ملاها اینبار با سواستفاده از قدرت تبلیغات افراطی گستردهتری را به راه بیاندازند. استقلال طالبانی به تخلیه افغانستان از نیروهای خارجی تاکید دارد، در صورتی که استقلال تنها به معنی خروج نیروهای بیگانه نیست بلکه استقلال به آن معنا است که ملت بتواند سرنوشت خود را تعیین کند و تعیین سرنوشت ملی جز با وجود دموکراسی و پذیرفتن حقوق بشر ممکن نبوده و نیست. بهترین معیار سطح توسعه و سنجش دموکراسی و آزادی در یک جامعه نیز، همانا وضعیت و مشارکت زنان آن جامعه است. اما رژیم طالبان همواره بر مواضع ضد مدرنیته تاکید دارند. تحولات در جایگاه زنان و جنبشهای حقخواهی زنان و حقوق بشر و حفظ میراثهای باستانی و فرهنگی از دید این گروه افراطی مفاهیمی غربی و ضد ارزشهای اسلام بنیادگرا میباشد و تعریف و درک نمیشود و به همین دلایل سرکوب و انزوای زنان در دوره سیاه این رژیم رخ داد. بدون شک دموکراسی با حضور طالبان دموکراسی تهی از حقوق بشر و تهی از زنان متفکر خواهد بود. تا عیار شدن این دیوهای دهشت افکن با نظام معیار جهانی راه پر پیچ و خم زیادی باقی است. و این صلح چندان به مزاج روشنفکران، حقوقدانان، فعالان مدنی و طبقهای که به زندگی آزاد و مدرن علاقه دارند، مناسب و راهگشا نیست.
زیستن در آرامش به معنای صلح پایهایترین حق بشری ست. و از این زاویه در مقولهی حقوق بشر باید به آن پرداخت. بنابراین حق تمام افراد جامعه از جمله زنان است که در این رویداد سهم داشته باشند. زنان نخستین گروهی هستند که با فروپاشی زیرساختهای اجتماعی و سیاسی زیان میبینند. صلح پایدار و امنیت ملی هنگامی دستیافتنی است که افراد جامعه از جمله زنان بتوانند در اجتماع فعال باشند. دولت و تیم مذاکره کننده باید در گفتمان صلح از حقوق زنان دفاع و به نقش زنان برای نگهداشت صلح عینیت ببخشند. و با مشاوره و ارتباط با گروهها و شبکههای فعال زنان در خصوص نحوهی مشارکت همکاری نمایند و نگرانیهای اصلی زنان در میز مذاکره مطرح شود. زنان میتوانند با مشارکت و به دست گرفتن پستهای اجرایی نقش محوری در پروسه صلح و برقراری امنیت بازی کنند. یادمان باشد اگر قرار است اتفاق مهم در سطح کشور رخ دهد که تاثیر آن بر زندگی مردم بسیار اهمیت دارد، زنان باید دوشادوش مردان در این رویداد مهم و مانا، نقش داشته باشند. چشم انداز صلح بدون حضور عادلانهی زنان در نهادهای نمایندگی و دموکراسی وجود نخواهد داشت. در روند صلح ایدهال تلاش و نقش تمام ملت علی الخصوص دولت، احزاب، نمایندگان ملت و روشنفکران و نهادهای مدنی به عنوان نیروی پیش برنده صلح مهم است تا هماهنگ و متحد از حقوق مردم که برای احقاق آن قربانی بسیاری داده اند، با جدیت دفاع نمایند.

دیدگاه شما