صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دو پادشاه در یک اقلیم نگنجد؛ نگاهی به موازی کاری دکترعبدالله

-

دو پادشاه در یک اقلیم نگنجد؛ نگاهی به موازی کاری دکترعبدالله

سخن فوق از لسانالغیب شاعر پارسیگوی حضرت حافظ هست که وضعیت نابسامان امروز افغانستان را بیان میکند. در تاریخ نوزدهم حوت مراسم سوگند ریاست جمهوری بود. اما آنچه که جلب توجه میکرد بحث دو قطبی شدن این مراسم بود. دکتر عبدالله به عنوان رقیب اصلی و جدی دکتر اشرف غنی قد علم کرد که او برنده است، او همچنان در برنده بودن خود در انتخابات اصرار ورزید و خود را رئیس جمهور حکومت همه شمول اعلام کرد. رقیب او دکتر اشرف غنی نیز از سوی کمسیونهای انتخاباتی به عنوان نهادهای قانونی و تصمیم گیرنده در بحث انتخابات، مستحق مقام ریاست جمهوری شناخته شد. کمسیون مستقل انتخابات پس از یک دورهای طولانی مدت (شش ماهه) بحث و رایزنی نهایتاَ دکتر اشرف غنی را برندهای رقابت نفسگیر انتخابات اعلام کرد.
جان سخن اینجاست که اختلافات سیاسی دو رقیب پیشتاز در انتخابات با هیچ میکانیزم حل نشد. نه مذاکرات فیمابین دو جانب توانست به یک توافق اصولی دست یابد و نه تذکر و هشدارهای مقامات ذیدخل بین المللی و خارجی از جمله آمریکا توانست مذاکرات را به یک سرانجام موفقیت آمیز برساند و اسطوره حلال مشکل بودن او هم فروپاشیده است. در آخرین گام که دکتر اشرف غنی برای حل معضل انتخاباتی گام مثبت و قابل توجهی را برداشت، پیشنهاد چهل در صد از امتیازات سیاسی حکومت را برای تیم ثبات و همگرایی ارائه کرد و این پیشنهاد نیز از سویی دکتر عبد الله رد و پذیرفته نشده است.
اوضاع سیاسی از آنچه تصور میشد بیشتر به وخامت گرائید. روند راه نامناسبی برای آیندگان و انتخاباتهای آینده نیز طراحی گردید شاید در انتخاباتهای فردا و فردای انتخابات با استفاده از فضای دموکراسی هرکسی در انتخابات بازنده بود به اعلام حکومت موازی اقدام کند. 
نهایتا رئیس جمهور غنی تصمیم گرفت تا مراسم تحلیف ریاست جمهوری را با حضور سفراء، وزراء، و مهمانان خارجی از جمله؛ آمریکاء، اتحادیهای اروپا، سازمان ملل که به نشانهای تأیید وی به عنوان برنده میدان رقابت در مراسم تحلیف او شرکت کردهاند، برگزارکند. هم زمان مراسم تحلیف از سوی داکتر عبدالله در قصر سپیدار نیز برگذار و تیر خلاص از سوی هر دو مدعی رها گردید. هرچند مدعیان پیروزی در سخنرانیهای خود باب مذاکره را مسدود ندانسته و همچنان بر حل چالشهای سیاسی از طریق  مذاکره و گفتگو  تأکید ورزیده است.
ولی از آنجا که دو پادشاه در یک اقلیم نگنجد و دو خسرو در یک ملک امکان بقاء ندارد، ادامهای حیات دو حاکم در یک سرزمین ازمحالات است. در نهایت باید یکی با حیات سیاسی خود خداحافظی و دیگری درتنظیم امور ملک و مملکت چاره اندیشی کند. آنچه که از دید یک کارشناس امور سیاسی باید تحلیل شود و با توجه به واقعیتهای عینی و فاکتورهای موجود رمز بقاء و حیات سیاسی یک نظام محسوب می‌‌‌گردد. به نظر میرسد که فاکتورهای بقاء و حیات سیاسی یک نظام سیاسی در اختیار اشرف غنی قرار دارد. او میتواند با استفاده از عوامل قدرت و پایههای استواری نظام سیاسی که دراختیار دارد بر ملک و مملکت خویش حکمرانی کند اما داکتر عبدالله به دلیل فقدان هرگونه اهرم فشار علیه نظام حاکم دستش خالی است که اگر از باب مذاکره مفید واقع شود بهترین راه حل ممکن سیاسی همان است ورنه توان هرنوع اقدام غیر متعارف بر علیه حکومت، منتفی به نظر میرسد. رئیس جمهور غنی این فاکتور برندگی را در اختیاردارد. حضور سفراء و مهمانان خارجی در مراسم تحلیف رئیس جمهور غنی به معنای به رسمیت شناختن و تأیید آن نیز است، علاوه برحمایتهای خارجی در بخش داخلی نیز از حمایت نهادهای قانونی داخلی برخوردار است که میتوان به نکات ذیل اشاره کرد:
1. مراسم تحلیف ارگ درحالی برگزار گردید که روئسای دو نهاد مهم قانونگذاری کشور (مجلس نمایندگان و مجلس سنا) در مراسم تحلیف حضور داشتند اما در مراسم تحلیف عبدالله در قصر سپیدار آنها غائب بودند. حال این سوال خلق می گردد که دکتر عبدالله به عنوان رئیس جمهور کابینه را به کدام مجلس معرفی میکند؟ 
2. جایگاه قضات کشور در مراسم تحلیف عبدالله خالی بود، جایگاه این نهاد مهم در مراسم تحلیف رئیس جمهور کشور به هیچ عنوان قابل اغماض  نیست، هرچند دکتر عبدالله با امامت یک شخص روحانی سوگند یاد کرده است که میتواند صرفا به عنوان یک شخصیت حقیقی نقش ایفاء نماید نه شخصیت حقوقی در مراسم تحلیف رئیس جمهور.
3. تمام اهرم فشار نظامی و اقتصادی در اختیار رئیس جمهور غنی است که اگر مذاکره و تفاهم سیاسی بین دو کاندید رقیب دیروز و دو رئیس جمهور امروز، پاسخگو نباشد لامحاله گزینههای بعدی روی دست گرفته خواهد شد. در این میدان هم دست عبدالله خالی و به هیچ عنوان از این گزینه درحد نیست که بتواند اقدام براندازی و اعمال نفوذ موثر نماید. شاهرگهای اقتصادی نیز در اختیار حکومت است و حکومت غنی از این گزینه به خوبی میتواند بر علیه هرگونه تهدید بهره برداری نماید.
4. مهمتر از همهای نکات فوق بحث ترکیب جمعیتی هست ما چه بخواهیم و یا نخواهیم سرنوشت سیاسی افغانستان را اقوام مختلف باید تعیین کند. افغانستان یک جامعهای با ساختار موزائکی است که همهای اقوام باید در آن سهم خود را داشته باشد. در ساختار اصلی حکومت عبدالله مهرهای مهمی از قوم پشتون مشاهده نمیشود، هرچند انور الحق احدی در تشکیلات سیاسی دکتر عبدالله حضور دارد اما این پرسشها نیز باید جواب داده شود که آقای احدی تا کجا بین پشتونها نفوذ دارد؟ چند درصد پشتونها وی را به عنوان نمایندهای خود در حکومت پذیرفته است؟ با حضوررئیس جمهور اشرف غنی در رأس هرم قدرت و مدعی گروه خشونت گرای نمایندگی از پشتونهای چون طالبان مسلما محل از اعراب برای افراد مثل آقای انور الحق احدی نمیماند. با توجه به این خلاء مهم در بافت جمعیتی ارکان اصلی حکومت داکتر عبدالله سخنی اقناع بخش برای جامعه پشتون ندارد و همین نکته به عنوان مهمترین نقطهای ضعف و پاشنه آشیل حکومت موازی داکتر عبدالله تلقی میگردد.
به باور نگارنده با توجه به اینکه دو پادشاه و دو رئیس جمهور در یک واحد سیاسی به نام افغانستان نه قابل جمع است و نه معمول، ضرورت عقل و قانون حذف یکی را ایجاب میکند و ضرورت بقاء دیگری را میطلبد. حال اگر قرار باشد یکی از دو رئیس جمهور بساطی را که پهن کرده باید جمع کند. اگر با صلح و آشتی سیاسی که امکان دستیابی به آن هم  دشوارتر از گذشته شده است نباشد یک پادشاه باید اقلیم را ترک کند،  با نگاه سنتی حاکم بر سیاست افغانستان آن پادشاه داکتر عبدالله است نه کسی دیگری. زیرا داکتر عبدالله هیچ یک از اهرمهای فشار برعلیه نظم موجود را ندارد، خود نیز دچار کاستیهای فراوان ساختاری و سیاسی است.

دیدگاه شما