صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نتایج وپیامدهای امضای توافق‌نامه صلح طالبان باآمریکا

-

نتایج وپیامدهای امضای توافق‌نامه صلح طالبان باآمریکا

بعد از یکونیم سال مذاکرات پرفراز و نشیب سر انجام در دهم حوت سال جاری، موافقتنامهای طالبان با امریکاییها در محور صلح افغانستان، با حضور تعدادی از کشورها و رسانهها به امضا دوجانب رسیدند. با توجه به شرایط سیاسی و زمینههای اجتماعی آن، مهمترین فرایند و اساسیترین پیامدهای این تحول تاریخی برای پایان بخشیدن به جنگ چهل سالهای افغانستان و تامین صلح فراگیر و پایدار، به صورت خلاصه به تحلیل و بررسی گرفته شده است.
الف – پیامدهای کوتاه مدت، امضای موافقتنامه:
فرایند صلح طالبان با امریکا به نظر میرسد در کوتاه مدت بیشتر به نفع طالبان و امریکاییها و کمتر به نفع دولت و ملت افغانستان باشد اما در بلند مدت و با دیدگاه استراتژیکی میتواند بیشتر به نفع آمریکا هم باشد، اسراتژیستهای ایالات متحده حتما دیدگاهها و تحلیلهای خود را بر اساس منافع بلند آمریکا دارند. طالبان در سندی که با امریکا امضا کردهاند، امتیاز اعلام جدول خروج نیروهای خارجی و آزادی زندانیانشان را بادی امر به دست آورده است. ایالات متحده هم در این سند به اهدافش نسبیاش رسیده است. طالبان قبول کردهاند که با القاعده مبارزه کنند و همچنان گروه طالبان پذیرفتهاند که خروج نیروهای امریکایی مشروط باشد، این دو هدف با منافع امنیتی ایالات متحده سازگار است. اما جمهوری اسلامی افغانستان در ابتدای امر چیزی به دست نیاورده است.
اولین، پیامد این توافقنامه خروج امریکاییها میباشد. خروج تدریجی نیروهای خارجی به رهبری آمریکا. بر اساس سیاستهای دفاعی و امنیتی داخلی و خارجی ایالات متحده، رهایی از جنگ نافرجام، امتیازی برای آمریکایی هم محسوب میگردد و هم پیروزی برای طالبان. مهمترین نتیجه آن اما پیروزی طالبان بر امریکایی میباشد که سرانجام باید به بهانهای صلح صحنه را برای طالبان خالی کند. رهبری طالبان هم این پیروزی را به نیروهایش تبریک گفته و یادآور شده است که بعد از شکست انگلیسیها و روسها در افغانستان پیروزی دیگری را در تاریخ کشور به نفع خودشان رقم زده است.
دومین پیامد موافقتنامه، آزادی زندانیان طالبان از زندانهای دولت افغانستان است. آزادی پنج هزار نیروی رزمی و خطرناک که با اندیشههای بنیادگرایانه و ایدولوژیهای سختگیرانه سالهای سال را در زندان دولت مهمان بودهاند. آزادی آنان بدون شناسایی، طبقهبندی و نظارت، بزرگترین و خطرناکترین اقدام علیه امنیت ملی خواهد بود که طالبان زندانی نیروهای مخوف و خطرناکی محسوب میگردند که درصورت رهایی بدون قیدوشرط میتواند خطر بالقوه برای امنیت و صلح باشند.
سومین و مهمترین فرایند مذاکرات صلح بین ایالات متحده و طالبان، تشدید جنگ بعد از خروج نیروهای خارجی به رهبری آمریکاییها و ناتو با نیروهای امنیتی و دفاعی و ملی باشد. پرواضح است که طالبان که جنگ را در طول بیست سال با نیروهای داخلی و خارجی رهبری و ادامه داده باشد، با توجه با تجربیات جنگی، حمایتهای نامحدود برخی از کشورهای همسایه، به طالبان در جنگ با نیروهای دفاعی داخلی نیز میتواند دهها سال جنگ را کماکان ادامه دهد.
چهارمین فرایند، برداشتن تحریمها علیه طالبان: با آغاز مذاکرات بینالافغانی، آمریکا بررسی تحریمها علیه اعضای گروه طالبان را آغاز میکند با این هدف که در صورت پیشرفت در مذاکرات بینالافغانی تحریمها علیه این گروه تا ۲۷ اگست ۲۰۲۰ برداشته شود. امتیاز بیرون شدن نام رهبران این گروه از فهرستهای سیاه و امتیاز رهایی قریبالوقوع زندانیانشان را دریافت کردهاند. این امتیازات به نفع طالبان میباشد.
ب - پیامدهای بلند مدت موافقتنامه بر امنیت، دموکراسی و حکومت داری در افغانستان:
در بلند مدت، نیز توافقنامهای صلح طالبان با امریکا پیامدهای دیگری خواهد داشت که مهمترینشان به صورت زیر خلاصه میگردد:
یک – به چالش کشیدن ساختار نظام:
با پیشرفت مذاکرات بین الافغانی، طالبان یکی از طرفهای اصلی مذاکره و تعیین کننده ساختار نظام آینده خواهد بود. قانون اساسی و نوع نظام در خطر تغییر وتحول قرار میگیرد. بر اساس نظام اماراتی، نظام جمهوری و دموکراتیک مشروعیت ندارد. اساس امارت اسلامی انتخابی و دموکراتیک نمیباشد. سیستیم حکومتی بر اساس رهبری و شورای تصمیم گیرنده با نظارت هیات رهبری همراه خواهد بود و در اینجا حکومت نه تنها از آن مردم و دموکراتیک و یا انتخابی نیست بلکه نوع نظام که طالبان دنبال آن هستند، نظام الهی است و مجریان آن به مردم و بندگان خدا پاسخگو نیستند.
دو - محدودیت زنان:
طالبان در طول دوران حکومت خود در افغانستان از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، زنان را از کار و تحصیل محروم و قوانین اسلام را به روش سختگیرانه خودشان به اجرا در آوردند. سنگسار و شلاق از جمله این قوانین بود. با همه تغییرات احتمالی در اندیشه و رفتار آنان زنان دیگر آزادیهای لازم و فرصت مشارکت در لایههای اداره، تجارت و سیاست را نخواهند داشت. زنان دیگر فرصت رقابت مثبت با مردان در عرصههای مختلف و حضور فعال در روند دموکراسی را از دست خواهند داد.

سه – کنترل و محدودیت بر رسانهها و آزادی بیان:
نزدیک به دو دهه است که دموکراسی را تجربه میکنیم. با وجود چالشها، دستآوردهای مهم در موارد زیر نیز کسب شده است. شبکههای تلویزیونی، رادیو، روزنامهها، مجلات و صفحات اجتماعی چون فسبوک و توییتر انقلاب رسانهای را در افغانستان رقم زده است. انتقاد رسانهها از حکومت و مسایل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی محدودیت و قیودات سختگیرانه ندارد. در افغانستان وسعت چنین آزادی بیان و فعالیت چشمگیر رسانهها بیسابقه بوده است. دانشگاههای خصوصی و دولتی و فعالیت موسسآت بینالمللی بیانگر آنست که انحصار سیاسی و وضعیت تک صدایی در جامعه پایان یافته است. رشد این گونه نهادها دموکراسی را تقویت نموده، دوام و ثبات آن را تضمین میکند. قانون اساسی افغانستان یکی از بهترین قوانین منطقه است و یک دستآورد مهم به شمار میرود. طالبان اما با قرائت که از فرهنگ و قانون در پرتوی شریعت دارند، آزادی در این حد، سبک و سیاق را تحمل نخواهد کرد.
چهار – بینظمی و انارشیسم اجتماعی و شکست صلح:
با آمدن نیروهای نظامی طالبان در بدنه قدرت و تغییرات در نیروهای امنیتی از جانبی و تنشها و افراطیت قومی و مذهبی، فقر و بیکاری که در لایههای پنهان جامعه خوابیده است، اگر شیرازه نظام سیاسی از هم پاشیده شود، یا تضعیف گردد، تا ساختن نظام سیاسی جدید، ناامنی، افراطیت و تنشهای مذهبی جامعه را به طرف وضعیت غیرقابل کنترول سوق خواهد داد. اگر نظم و مدیریت شریعتمدار طالبانی حاکم گردد، ممکن است امنیت نسبی در محدودههای کوچک شهری مثل کاهش وکنترل سرقتها، حاکم گردد، در عوض مشارکت ملی درساختار نیروهای امنیتی تغییر خواهد کرد. دختران و زنان دیگر اجازه فعالیت در نیروهای امنیتی را نخواهد داشت. اردوی ملی منظم و ساختارمند دوام نخواهد کرد. نگرانی از شکست صلح، تسلط مطلق طالبان با کیش و شخصیت امارتی و قرائت افراطی از دین و حکومتداری، نگرانی نیروهای داخلی و خارجی و در نهایت از عدم پایبندی طالبان به ارزشهای صلح و حاکمیت ملی میباشد. تعریف طالبان از ملیگرایی دینی و قومی خواهد بود. ملیگرایی دینی و قومی پر از تناقضات است، چون ملیگرایی قومی و دینی مانع روشن فکری و عقلانیت بوده وگروههای سیاسی را وادار بر رفتاریهای ناشناخته و غیرعقلانی میکند و بستر را برای جدایی و نفرت انسانها مهیا میکند. گرچند رییس جمهور امریکا در نخستین واکنش به امضای «موافقتنامهی آوردن صلح به افغانستان» ضمن استقبال از آن، هشدار داده است در صورتی که طالبان به تعهداتشان عمل نکنند، سربازان امریکایی با «چنان ضربی» به افغانستان بر خواهند گشت که نظیرش را کس ندیده باشد.
امادگیهای لازم برای مذاکره با طرف طالبان درقالب هیات با صلاحیت از مهمترین ابزارهای است که هنوز در دست دولت افغانستان است. با همه بیحرمتیها و تحقیرهای را که دولت از جانب دو طرف مذاکره کننده تحمل میکند، ناگزیر است که در ترکیب هیات از هوشیاری و ظرافت سیاسی نهایت بهرهبرداری نماید تا در برابر چالشهای موجود در مسیر مذاکرات بین الافغانی کم نیاورد. موافقتنامهای را که ایالات متحده با طالبان به امضا رسانید، قبل از امضا در اختیار دولت افغانستان نگذاشته بود. به همین دلیل است که کابل از بسیاری مطالب در موافقتنامه از جمله تعهد رهایی زندانیان طالب اطلاعی نداشت. هیات باید صلابت لازم را برای توضیح مبانی مشروعیت نظام جمهوری و روندی که پس از بن شروع شد، داشته باشد. در میان اعضای هیات باید کسانی از روی مصلحت جا داده نشوند. همهی اعضای هیات مذاکرهکننده باید توانایی لازم مذاکره و چانهزنی را داشته باشند. ترکیب هیات براساس تخصص که افراد متخصص برای هر بخش در نظر گرفته شود. افراد متخصص از بخشهای مختلف برای مذاکره فرستاده شوند. اما کل این بخشها شامل یک هیأت جامع میشود که ریس جمهور غنی از آن به نام «بدنه» هیأت یاد کرد. بدنه هیأت باید از تمامی بخشها و سلیقهها نمایندگی کند.

دیدگاه شما