صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ادامه گفت‌وگوهای صلح مبتنی بر منافع ملی

-

ادامه گفت‌وگوهای صلح مبتنی بر منافع ملی

افغانستان کشوریست که نام و تاریخ آن بیشتر با جنگ همنشین است تا صلح  اگر بگذریم از فرازو و فرود چند صد سالهای تاریخ پر فرازونشیب همراه با تحولات بسیار که بیشتر صفحات آن را جنگ پرکرده است تا آرامش. حداقل چهار دهه آخر آن جزو خاطرات تلخ دودوباروت و قتل و جنگ چیزی دیگری از زندگی و آرامش و امنیت را در صفحه تاریخ پر تحولات خود ثبت نکرده است. در عصر دو قطبی بودن جهان و تقسیم آن به دو بخش شرق و غرب،  افغانستان مورد تهاجم قدرت زمانه شرق واقع گردید و با آن مبارزه کرد، نهایتا شوری از جنگ ویرانگر فرسایشی خسته شده به خانهای خود برگشت. پس از  یک دوران خلاء قدرت که شاید یکی از منحصر به فردترین مقاطع تاریخ کشور باشد به این دلیل که حاکمیت مرکزی وجود نداشت، حکومتهای ملوکالطوائفی به صورت قارچگونه در گوشه و کنار کشور رشد کرد. هرکسی برای خود قانون بیقانونی تراشید. بهترین قانون همان بود که بیشترین بینظمی را در پی داشته باشد. شاید سخن گزاف نباشد اگر بگوییم عصر خلاء قدرتی پس از فروپاشی حکومت نجیب یکی از بدترین شرایطی حاکم بر کشور در طول صفحات تاریخی آن بوده است که ذهن و ضمیر مریض با اعمال توحش در گوشه گوشه ای کشور حکم می راند. یک وضعیت آنارشیک تمام عیار، یک بینظمی مطلق و یک فقدان قدرت فائقه ای که تنظیم کننده نظم و ثبات در جامعه باشد. 
در پی آن به وجود آمدن حکومت جهل و جور امارت اسلامی که هرچند مدعی حاکمیت دین و آئین و قوانین مبتنی بر آن بود اما در حقیقت، مردم به جزو حاکمیت جهل و جنون بیش  در آن مطقع از تاریخ را تجربه نکرد. با دهشت افگنی در سطح کشور قانع نشد، خشونت و ویرانگری را در سطح بین المللی به نمایش گذاشت. مهمترین اقدام از این نوع، حمله بر برجهای دوقلو بود که با این عملکرد خشونتآمیز، خشم قدرت آمریکا را برانگیخت. رئیس جمهور بوش نیز تصمیم به حمله ای تلافیجویانه گرفت و  با حمله بر خاک افغانستان، حاکمیت طالبانی نیز فروپاشید.
نظام دموکراسی نوین باحمایت جامعهای جهانی جایگزین گردید و انتظار آن می رفت که اراده ای ملت افغانستان را تمثیل کند، بعد از مقطعی کوتاهی مبارزه جدی با تروریستهای طالب و القاعده، تحولات به سمتوسوی جهت داده شد که بیش از آن که یک مبارزه تمام عیار با تروریست طالب عنوان شود یک بازی سیاسی دارای زوایای پنهان را به نمایش گذاشت، بیشتر تأمین منافع سیاسی جوانب بازی سیاسی مدنظر قرار گرفت، و تنها حلقه ای مفقوده در این بازی چند سویه خواست ملت افغانستان بود. تجربه مبارزه دو دهه ای نیروهای بین المللی در قالب ناتو با تروریست های بین المللی (القاعده و طالبان) و سرانجام مطرح شدن طالبان به عنوان یک طرف سیاسی در مذاکرات صلح  با آمریکا نشان از آن دارد که آمریکائیها در مبارزه با تروریست صادقانه عمل نکرده است. اکنون که به نظر می رسد زمزمه ای رؤیای صلح دارد بیشتر و بیشتر به حقیقت نزدیک می شود، و صدای طبل صلح به گوش می رسد، بدون تردید ملت خسته از جنگ فرسایشی بر محور منافع کشورهای ذینفع، از آن استقبال می کند. ویرانی و ویرانگری زیرساختهای کشور و به عقب انداختن دهها سال دیگر از پیشرفت و آبانی افغانستان را کسی آرزو نمی کند، اما نکات حایز اهمیت است که باید به آن توجه شود:
1.                    تاکنون حکومت افغانستان بدون تردید از صلح استقبال کرده است اما همانطوری که صلح را قبول دارد و با طرف های درگیر بر میز مذاکر ه می نشیند چگونگی آن نیز مهم بوده و همواره چهارچوب مشخصی برای صلح تعریف کرده است که در آن منافع ملی و کلان  کشور لحاظ شود. نظام نوین سیاسی برمبنای دموکراسی باید با قانون اساسی تعریف شده  و مدون که برای کل ملت افغانستان پذیرفته شده است، به عنوان محور و وثیقهای ملی محفوظ بماند. حکومت افغانستان همواره بر این نکته اصرار ورزیده است که صلح از موضع عجز و التماس خواسته های مردم افغانستان را تأمین نمی کند. صلح باید بر مبنای تعریف خاص و تأمین مصالح عموم باشد. حکومت افغانستان بر معاهدههای پیشنهادی و مطروحه از سوی طالبان و خلیلزاد به عنوان نماینده ای آمریکا نظارت جدی داشته و سعی برآن کرده است، ارادهای سیاسی مردم در فرایند صلح نادیده گرفته نشود.
2.                    کسانی که به هر دلیلی با خوشبینی بیش از حد تا دروازههای مسکو نیز به دنبال گمشده ای به نام صلح رفت، و صلح را نه در تصمیم قدرتمند در سطح جامعه بلکه با خوشبینی و امتیازدهی به طالبان جستجو می کند. اکنون که مذاکرات صلح به سرانجام موفقیت نزدیک شده است مصلحت و منافع کلان ملی ایجاب می کند تا با همسویی از موضع حکومت در قبال طالبان حمایت کند و حکومت افغانستان بتواند از یک دیپلماسی قوی در برابر طالبان به صلح که تأمین کننده منافع کلان و مصلحت کشور و ملت افغانستان است، نمایندگی کند. متنفذین سیاسی جامعه وسران جهادی می داند که صلح با طالب با اعتذار و التماس دست یافتنی نیست. البته این را خود نیز اشعار دارد اما تلاش ویرانگر این طیف از سیاسیون تنها و تنها دلیلش همان است که با محوریت حکومت رئیس جمهور غنی و طرحهای قانونمدارانه ای سرور دانش معاون رئیس جمهور، دیگر خواب حکومت خودمختار در هر کوه و برزن این مرزوبوم برای شان تفسیر نمی-شود. لذا مصلحت ملی و عمومی ایجاب می کند که باید شخصیتهای متنفذ سیاسی در کنار حکومت افغانستان برای دستیابی به منافع ملی تلاش کند و آن را برمنافع شخصی مقدم بدارد و در راستای دست یابی به آن موضع قریب به حکومت را اتخاذ کند تا آنچه را که طالب مطالبه می کند.
3.                    صلح خوب است، اما مهمتر از آن خوبی صلح است. ملتی که سالهای سال رنج کشیده است و فرزندان دلیر خود را برای صیانت از مرزهای این خاک فدا کرده است بدون تردید حفظ ارزشهای که در پای آن خونهای بسیاری ریخته شده است، را آرزو می کند نه اینکه بعد از این همه هزینهای کلان ملی تروریستهای که امروزه به عنوان آلت دست همسایگان، دست به ویرانگری کشور و خانه خود می زند تا خانه بیگانگان و همسایگان این مرزو بوم را آباد کند، بر سرنوشت ملت افغانستان حاکم شود. خواست ملت افغانستان، حفظ دستآوردهای هیجده ساله-ای نظام سیاسی افغانستان، مانند آزادی بیان، مشارکت زنان در امور سیاسی اجتماعی، حفظ قانون اساسی، توسعه جامعه مدنی و مطبوعات، است که باید در ضمن دستیابی به صلح مورد نظر قرار گیرد تا هم دستیابی به صلح صورت گیرد و هم صلح خوب به وجود آید. نه اینکه ملت افغانستان با دستیابی به صلح تمام ارزشهای مدنی و توسعه سیاسی دو دهه ای دموکراسی را قربانی صلح نماید که نتیجه ای جز بازندگی برای کشور چیزی دیگری را به ارمغان نداشته باشد.

دیدگاه شما