صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

برابری اقوام از محورهای اصلی در مذاکرات صلح

-

برابری اقوام از محورهای اصلی در مذاکرات صلح

محور دوم: برابری اقوام

دومین محور از محورهای اصلی در مذاکرت و گفتگوهای صلح؛ حق برابری اقوام است که یکی از مهمترین موضوعات در افغانستان بوده و در تمام عرصه‌های اجتماعی خصوصا در ارتباط با ایجاد ثبات دائمی و صلح پایدرا از اهمیت خاصی برخوردار است. برابری اقوام امروزه یکی از اصول بنیادی و اساسی ارزش‌های حقوق بشری و انسانی افراد در کشورها تلقی گردیده و یکی از نشانه‌های حکومت‌ها و نظام‌های دموکراتیک و مردم سالاری شمرده می‌شود. برابری اقوام در اسناد بین‎المللی حقوق بشری و قوانین اساسی اکثر کشورها نیز انعکاس یافته و مورد تاکید قرار گرفته است. آموزه‌های دینی نیز همواره تاکید بر برابری اقوام داشته و تبعیض و نابرابری انسان‌ها و اقوام را به صورت جدی نفی و محکوم نموده است. تفاوت‌های بشری و ظاهری انسان‌ها را در رنگ، جنس، زبان، نژاد و مانند آن؛ صرفا بعنوان مبنای معرفت و معیار شناخت همدیگر و وسیله تکامل جامعه بشری محسوب نموده و مورد تحلیل و تبیین قرار داده است. در افغانستان چنانکه توقع و انتظار می‌رود هنوز هم اقوام از حقوق برابر شان بهره مند نبوده و برابری اقوام عینیت نیافته است. ولی با توجه به شرایط موجود؛ مایه امیدواری هست و این بستر مناسب فراهم شده است که در این مقطع حساس و سرنوشت تاریخ کشور؛ حقیقت به واقعیت تبدیل گردد. اگر چند که اقوام ساکن در این سرزمین در طول تاریخ در جهت سلب حقوق همدیگر از هیچ تلاشی دریغ نورزیده اند و مدام نزاع‌های مذهبي، نژادي، قومی و قبیله ای دامن زده شده و نسبت به همدیگر از هیچ ظلم و ستمی ابا نکرده اند و تمام انگیزه‌ها و نیت‌ها بر حذف دیگری بوده است. ولی با آنهم در سال‌های اخیر خصوصا در هجده سال گذشته تا جای بهره مندی از حقوق برابر اقوام مطرح شده و در قانون اساسی درج گردیده است. تلاش صورت گرفته است که اقوام ساكن در افغانستان، هويت، شخصيت و حقوق همديگر را احترام نموده و نفي نكنند و از ظلم و سیتم بر همدیگر سخت پرهیز نمایند. البته تاریخ این کشور پر است از واقعیت‌های ناگوار، درد ناک و تلخ که سال‌ها است دامنگیر این مردم بوده و باعث رنج و ألم بی شمار تمام اقوام ساکن در این کشور گردیده است و نجات از این معضل به یک رؤیا مبدل گردیده است. تمام جنجال‌ها و بیشتر درگيري‌ها بر سر امتياز طلبي و حذف همديگر بوده است. اين امتياز طلبي گاهی در چهرة مذهب و گاهی در چهرة نژاد و زبان و امثال آن، ظهور و نمود یافته است. وحدت ملی با مشکل مواجه بوده است. در حال که اهمیت موضوع ایجاب می نماید تا وحدت و اتحاد قومی و وحدت ملی در افغانستان به عنوان خط سرخ این مردم و همه اقوام باشد. بنا براین، کسانی‌که دانسته و ندانسته، خواسته و نخواسته روحیه تبعیض و امتیاز طلبی را به صورت غیر مشروع و غیر قانونی در کشور تقویت می‌نمایند و به خاطر منفعت شخصی و قومی خویش قدم برداشته و کشور را به سمت و سوی بی نظمی و فاجعه سوق می‌دهند. خائینین ملی بوده و در دام ذلت و تباهی گرفتار خواهند شد. آیندگان و تاریخ نیز در مورد آنها قضاوت خواهد کرد. لذا تأکید و باور همه ای ما باید بر این محور متمرکز گردد که بدون در نظرداشت حقوق برابر اقوام نمی‌توان به صلح واقعی و سرتاسری دست یافت. به همین جهت ترویج روحیه تحمل پذیری، جمع شدن بر محور منافع مشترک، درک و درد مشترک و احترام متقابل میان افوام، تنها راه نجات یافتن از مخاصمات و منازعات چندین ساله بوده و یگانه راه رهای از گرداب تبعیض و تعصب در همه عرصه‌ها می‌باشد. برابری میان اقوام در افغانستان به معنای مساوی‎ بودن افراد از نظر حقوق و تکالیف، بهره‌مند شدن آنان از امتیازات مساوی، یکسان و برخوردار شدن از فرصت‌های برابر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی. بر همین اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان نیز این اصل با ارزش را به رسمیت شناخته و در مقدمه آن تأکید شده است که به منظور ایجاد جامعه‎ی مدنی و عاری از ظلم و استبداد، تبعیض و خشونت و مبتنی بر قانونمندی و عدالت اجتماعی، حفظ کرامت و حقوق انسانی و تأمین آزادی‎ها و حقوق اساسی مردم؛ این قانون تصویب شده است. و همچنین در ماده‎ بیست و دوم این قانون اساسی به‎صورت واضح بیان گردیده است که: هرنوع تبعیض و امتیاز بین اتباع افغانستان ممنوع است، اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون دارای حقوق و وجایب مساوی می‎باشند.
باتوجه به تأکیدات صورت گرفته در قانون اساسی، برابری اقوام به عنوان یک رویایی دست نیافتنی درجامعه افغانستان نیست و باید عینیت یابد. تحقق آن به صورت یک آرمان و آرزوی همیشگی برای شهروندان باقی می‌باشد. نباید هیچ گاهی از تطبیق ارزش‌های قانون اساسی خصوصا در ارتباط با برابری اقوام؛ غفلت ورزیده شود. نباید حق برابری و دیگر حقوق اساسی شهروندان را قربانی صلح مصلحتی نمود.
کشورکه تنوع دینی، مذهبی، قومی، نژادی، لسانی و با پیشینه ای دارای تبعیض و برتری طلبی‌های نژادی و قومی باشد در نظر گرفتن چنین ملاحظات در تمام ابعاد جامعه خصوصا در مورد صلح لازم و ضروری است. یکی از ریشه‌های اصلی بحران و منازعه نیز برتری طلبی‌های قومی و نژادی بوده است که حقوق برابر شهروندی را نادیده انگاشته و منابع و فرصت‌های ملی در اختیار یک عده خاص بوده است. در حال حاضر چنین احساس می‌شود که فضای جامعه آماده ی پذیرش حقوق برابر شهروندان گردیده و قانون‎گذاران کشور منزلت برابر، برای همه‎ی اقوام و قبایل را در قانون اساسی افغانستان گنجانده اند. قانون اساسی ضمن به رسمیت شناختن این اصل مهم در مورد معرفی اقوام در افغانستان چنین صراحت دارد که: “ملت افغانستان متشکل از اقوام پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، بلوچ، پشه‎ای، نورستانی، ایماق، عرب، قرغیز، قزلباش، گوجر براهوی و سایر اقوام می‎باشند و بر هرفرد ملت افغانستان کلمه‎ی افغان اطلاق می‎شود.”
بنابراین، با در نظر داشت مبانی قانونی، شرعی و دینی که نسبت به برابری نژادها، اقوام و قبایل وجود دارد مساله برابری از زاویه‌های گوناگون باید مورد توجه قرار گیرد از قبیل برابری در کرامت انساني، برابری در حقوق و تکالیف، برابری در تعیین سرنوشت، برابری دینی و مذهبی، برابری در استفاده از ثروت ملی، برابری در تعلیم و تحصیل، برابری در بهره‌ مند شدن از فرصت‌ها و تقرری‌ها و امثال آنها، تحقق و عنیت یافتن این مصادیق ارزشمند، نیازمند نگاه جمعی به صلح است نه نگاه گروهی و قومی. در روند صلح و ایجاد آن؛ همه‌ اقوام محترم بوده و با این ملاحظه همه اقوام باید در صلح دخیل باشند. حقوق همه آنها در نظر گرفته شود و صلح باید زمینه رسیدن به حقوق و ارزشهای حقوق بشر همه افراد را فراهم نماید. در غیر آن صورت؛ نزاع‌ها در کشور خاتمه نیافته و تاریخ سیاه گذشته تکرار خواهد شد.
بنا براین، برابری اقوام در گفتگوهای صلح در مذاکرات بین الافغانی به عنوان یک محور مهم بوده و از محورهای اصلی و از خطوط سرخ به شمار می‌رود. برابری اقوام و قبایل و حفظ حقوق آنان از حیاتی‌ترین مسئله اجتماعی، فرهنگی، دینی و سیاسی در این جامعه است. در کشور خسته از تعصب، تبعیض، منازعات و مخاصمات داخلی و بین المللی که از این جهت خسارات جبران ناپذیری را متحمل شده اند و گرفتار جنگ‌های خونین، نفاق‌های ویرانگر و نزاع‌های گوناگون و شکننده بوده اند و همچنان انواع جنایات بشری، نسل کشی و امثال آن را نسبت به همدیگر مرتکب شده اند. نباید صلح را قومی ساخت بلکه ضرورت صلح فراگیر و قابل قبول برای همگان بیشتر احساس می‌گردد. لذا صلح در افغانستان به عنوان یک پروسه ملی بوده و مربوط به یک قوم خاص نیست و هیچ قومی نمی‌تواند آن را در انحصار خویش بگیرد. دست یابی به صلح واقعی در صورت ممکن است که مذاکرات و گفتگوهای صلح مبتنی بر حفظ حقوق برابر اقوام بوده و متکی بر نقاط مشترک و منافع مشترک همه اقوام باشد. حفظ حقوق بشری و آزادی‌های عمومی همه اقوام در افغانستان تضمین کننده صلح واقعی، سرتاسری و پایدار است. در غیر آن، مذاکرات صلح قطعا نتیجه بخش نخواهد بود. “ ادامه دارد “

دیدگاه شما