«چهل سال میزبانی مهاجرین افغان درپاکستان:
مشارکت جدید برای همبستگی»

(پاکستان- اسلام آباد- دوشنبه-28 دلو 1398- 17 فبروری 2020) " /> «چهل سال میزبانی مهاجرین افغان درپاکستان:
مشارکت جدید برای همبستگی»

(پاکستان- اسلام آباد- دوشنبه-28 دلو 1398- 17 فبروری 2020) " />

صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بیانیه استاد سرور دانش معاون دوم رئیس جمهور در کنفرانس

-

بیانیه استاد سرور دانش معاون دوم رئیس جمهور در کنفرانس

﴿بسم الله الرحمن الرحيم﴾
برادر گرامی جلالتمآب عمرانخان صدراعظم جمهوری اسلامی پاکستان، جلالت مآب انتونیوگوترش سرمنشی سازمان ملل متحد، آقای فلیپوگرندی کمیشنر عالی ملل متحد در امور پناهندگان، جناب داکتر زلمی خلیل زاد نماینده خاص ایالات متحده آمریکا در صلح افغانستان، وزرا و سفرا و نمایندگان محترم دولت ها و سازمان های بین المللی، مهمانان عالیقدر، خانمها و آقایان! السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
در ابتدا از دولت جمهوری اسلامی پاکستان و مخصوصا جلالتمآب عمران خان صدر اعظم صمیمانه تشکر میکنم که به مناسبت چهل سالگی میزبانی پاکستان از مهاجرین افغان این کنفرانس مهم را دایر کردند و همچنین از نمایندگان همه  کشورها و سازمان های بین المللی و از مقامات سازمان ملل متحد مخصوصا جلالت مآب آقای گوترش سرمنشی سازمان ملل متحد و آقای گرندی کمیشنر عالی ملل متحد در امور پناهندگان تشکر میکنم که هم در برگزاری این کنفرانس همکاری کرده،  اشتراک کرده اند و هم همواره در طول این چهل سال از حامیان مهاجرین افغان بوده اند.
براستی لازم بود که بعد از سپری شدن 40 سال از آغاز مهاجرتها و تحمل درد و رنج آوارگی میلیونها انسان بی گناه سرزمین افغانستان، عوامل و دلایل این آوارگی ها و چالش های موجود و راه حل های آن یکبار دیگر مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. من در این رابطه سه موضوع درهم تنیده و مرتبط به هم و دیدگاه های دولت افغانستان در این رابطه را خدمت شما مطرح می کنم.

اول- موضوع مهاجرین:
ما در تاریخ و فرهنگ دینی خود دو تجربه بسیار ارزشمند مهاجرت از صدر اسلام یعنی 15 قرن پیش را داریم؛ یکی مهاجرت و پناه آوردن جمعی از مسلمانان به حبشه و دیگری به مدینه؛ این مهاجرت ها روابط دوستی و برادری بین ملت ها و اقوام و قبایل مخصوصا بین مسلمانان و مردم حبشه را مستحکم ساخت و در مدینه باعث برقراری صلح بین باشندگان آن گردید و مهم تر از همه این که در مدینه به دولت سازی و ملت سازی و ایجاد ثبات سیاسی و اجتماعی منجر شد.
مهاجرت مردم افغانستان در دوره جهاد ضد شوروی سابق، نمونه ای از همین مهاجرت ها بود. در دهه 1980 بیش از 6 میلیون افغان به پاکستان و ایران مهاجر شدند. ما از پاکستان و ایران از بابت این که در آن سال های جنگ و جهاد به مردم ما پناه و پناهگاه دادند، برای همیشه سپاسگزار هستیم. در آن سال ها پاکستان برای ما واقعا یک پناهگاه بود، پناهگاه به معنای واقعی کلمه که رشته های دوستی و برادری بین دو ملت را نیز برای همیشه محکم و استوار ساخت.
بدون شک حضور انبوهی از مهاجرین ما در کشورهای همسایه، مشکلاتی هم برای میزبان ها داشته است اما می خواهم تأکید کنم که در بسیاری از حالات، مهاجرین ما در اقتصاد این کشورها نقش مثبت هم داشته اند. مهاجرین ما معمولا باردوش میزبان های خود نبوده اند، بلکه با حفظ عزت و غرور خود، کار کرده اند و از آبله دست خود نان خورده اند و حتی با به عهده گرفتن کارهای شاقه و طاقت فرسا، سهم بزرگی در آبادانی کشورهای میزبان داشته اند.
اما از سال 2001 به بعد که در افغانستان یک نظام مبتنی بر قانون اساسی و انتخابات حاکم شد و پاکستان هم این دولت و مشروعیت آن را به رسمیت شناخت، متأسفانه گروه هایی از مخالفین دولت افغانستان در پاکستان از میان مهاجرین دست به سربازگیری زدند و در حقیقت از کمپ های مهاجرین برای خود پناهگاه و آموزشگاه ساختند و در همین کمپ ها علیه دولت مشروع افغانستان دست به تبلیغات زدند و جنگ های تخریبی و تروریستی را بر ضد دولت مشروع افغانستان آغاز کردند و این وضعیت باعث شد که خشونت ها و بی ثباتی ها و ناامنی ها در افغانستان همچنان تا کنون تداوم پیدا کند. در حقیقت در این مرحله، از پناهگاه، استفاده سیاسی صورت گرفته است. چون از نگاه تاریخی، پناهگاه به محلی اطلاق می شده است که مکان امنی را برای کسانی که از ظلم یک حاکم یا رژیم جابر فرار می کرده اند، فراهم می ساخته است. اما در وضعیت کنونی دنیا، در خیلی از کشورها، پناهگاه به یک مخفیگاه و به ابزاری برای تحت الشعاع قراردادن یا جلوگیری کردن از انسجام، نظم و امنیت در کشور مبدأ تبدیل شده است.
جلالت مآبان گرامی!
با همه آنچه گفته شد، چند نکته را در مورد عودت مهاجرین یادآوری می کنم:
1. در طول پنج سال اخیر برخلاف تصور جامعه بین المللی، عودت مهاجرین به عنوان یک موج دوامدار، از پاکستان و ایران به صورت پیوسته جریان داشته است. از سال 2002 بیش از پنج میلیون و هشت صد هزار نفر و از سال 2016 در حدود سه میلیون و دوصدهزار نفر از پاکستان و ایران بازگشته اند و در سال 2018 بالغ بر هشت صد و بیست هزار نفر و در سال 2019 هم پنجصد و سی هزار نفر عودت کرده اند. ما همیشه از عودت مهاجرین استقبال کرده ایم و همچنان استقبال می کنیم.
2. اما واضح است که موضوع مهاجرین افغان در پاکستان یا ایران و هرجای دیگر نباید به یک مسأله سیاسی و به یک عامل فشار بر حکومت افغانستان تبدیل شود و مهاجرین ما نباید به خاطر مسایل سیاسی مورد بی مهری و فشارهای بی جا قرار گیرند و حقوق بشری آنان تلف شود. ما بر این باوریم که باید به کمک و مشوره همدیگر و با نظارت سازمان ملل متحد، برنامه و میکانیزم مشترکی را تنظیم کنیم که عودت به عنوان یک پروسه عادی و منظم و با آگاهی و آمادگی و همکاری دو طرف تطبیق شود. ما در دولت افغانستان در آگوست 2019 پالیسی جامعی را برای مهاجرت به تصویب رسانده ایم که چهار هدف عمده را تعقیب می کند: عودت و ادغام مجدد، حمایت از مهاجرت منظم، جلوگیری از مهاجرت های غیر قانونی و بالاخره تنظیم نقش مهاجرت در توسعه و رشد اقتصادی و همچنین در طول سال های گذشته به صورت منظم نشست های سه جانبه و چهارجانبه بین ما برگزار شده و فیصله هایی داشته ایم که برای تطبیق آن ها کاملا آمادگی داریم.
3. در میکانیزم عودت باید گفت که در پرتو معاهدات و اسناد بین المللی اولا عودت باید داوطلبانه باشد و نه اجباری و به صورت اخراج کتلوی از مرزها چون اخراج اجباری، به پایداری پروسه عودت آسیب می زند و ثانیا عودت باید تدریجی بوده و تقسیم اوقات منظم داشته باشد و ثالثا در میان مهاجرین ما یک گروه بزرگی از افرادی هستند که صاحب دانش و تخصص و سرمایه هستند، باید به آنان اجازه داده شود که به صورت قانونی، دانش و سرمایه و کسب و کار خود را به افغانستان انتقال دهند.
4. نقطه مهم این است که جامعه بین المللی باید یک نقش روشن و شفاف و مؤثر را به عهده بگیرد. ما در عودت مهاجرین از کمک های نقدی و جنسی به مهاجرین استقبال می کنیم ولی این بسنده و مفید نیست. باید همکاری و کمک جامعه بین المللی رشد محور باشد و به ایجاد شغل و اقتصاد پایدار کمک کند. کمک چند بوجی آرد و گندم و روغن هیچ مشکلی را حل نمی کند و بلکه بر فقر و بی کاری می افزاید. امروز پدیده مهاجرت نه تنها از جانب افغانستان بلکه از سوی کشورهای زیادی در آسیا و آفریقا روند رو به افزایش پیدا کرده که بیشتر معلول دو عامل است یکی جنگ و ناامنی و دیگری فقر و وضعیت نابهنجار اقتصادی. جامعه بین المللی اگر بخواهد از این سیل مهاجرت جلوگیری شود، باید برای رفع این دو عامل به طور صادقانه همکاری کند و گرنه هم این روند رو به افزایش خواهد بود و هم باعث فاجعه های بشری بیشتر خواهد شد.   

دوم- موضوع جنگ و صلح در افغانستان:
در این رابطه چند نکته را قابل تذکر می دانم:
1. از آنجا که عودت مهاجرین پیوند وثیق به مسأله صلح دارد، ما از مذاکرات بین طالبان و ایالات متحده آمریکا به منظور امضای یک  موافقتنامه به تمام معنا استقبال می کنیم. اما باید گفت که بخش اصلی صلح مربوط به صلح بین طالبان و دولت افغانستان می شود که هنوز حتی آغاز نشده است و تنها امضای موافقتنامه بین آمریکا و گروه طالبان هیچ مشکلی را حل نمی کند و ما انتظار داریم که امضای موافقتنامه بین آمریکا و طالبان زمینه را برای گفتگوهای مستقیم فراهم سازد.
2. دولت جمهوری اسلامی پاکستان باید در ایجاد صلح با ما شریک باشد. می خواهم صادقانه بگویم ما بدون مشارکت پاکستان و سهم گیری و همکاری دولت پاکستان نمی توانیم به صلح دست پیدا کنیم.
3. اگر طالبان پایگاه ها و پناهگاه های خود و رابطه خود با سایر گروه های افراطی و تروریستی را همچنان حفظ کند، هرچند آتش بس هم شود صلح پایدار به دست نخواهد آمد. مردم ما خواستار ختم بنیادی خشونت هستند و صلح تنها یک وسیله برای ختم خشونت است. صلح واقعی آن است که همه مردم در کشور آزادانه از حقوق شهروندی خود استفاده کنند و از حقوق تعلیم و صحت و کار و سفر و آزادی بیان و فعالیت آزاد سیاسی برخوردار باشند و حق شرکت در انتخابات را داشته باشند و طالبان هم مانند سایر شهروندان ما باید از این حقوق خود برخوردار شوند و در حاکمیت سهیم گردند.
4. صلح به معنای بازگشت به گذشته نیست. افغانستان در شرایط 2001 نیست که در یک خلاء و فروپاشیدگی سیاسی قرار داشت و گروه های مختلف از چهار گوشه دنیا برای خود حق تصمیم گیری قایل بودند. اکنون در افغانستان یک نظام مشروع مبتنی بر یک وثیقه ملی یعنی قانون اساسی حاکم است و نسل نوی با یک جامعه مدنی قدرتمند و با شبکه وسیعی از زنان و جوانان در محورهای حقوق بشر و حقوق زنان و آزادی بیان و رسانه های آزاد شکل گرفته است و هیچ گروهی به شمول حکومت افغانستان نمی تواند در غیاب مردم  افغانستان و شبکه های سیاسی و فرهنگی و مدنی آن تصمیم بگیرد.
5. پروسه صلح و مذاکره باید در مالکیت افغان ها باشد. تیم مذاکره باید به رهبری و محوریت دولت جمهوری اسلامی افغانستان به طور همه شمول و فراگیر از همه مردم کشور نمایندگی کند.
6. از شرایط و مقدمات اساسی و اصلی برقراری صلح این است که خشونت ها به گونه ای کاهش یابد که همزمان با تداوم مذاکرات صلح، به یک آتش بس دایمی و همه جانبه منجر شود.
7. تصویب نهایی صلح از صلاحیت ملت افغانستان است که از طریق پارلمان یا لویه جرگه و یا از طریق رفراندوم باید تصمیم بگیرند. جامعه ما یک جامعه ای است مشارکتی و متشکل از اقوام و اقشار و احزاب مختلف و زبان های گوناگون و این جزء هویت ملی ما و از شاخصه های نظام سیاسی کثرتگرای ما است. صلح هم باید همه شمول باشد و نتایج آن مورد قبول تمام مردم افغانستان قرار گیرد. صلح در انحصار و در اختیار یک گروه سیاسی خاص و یا یک قوم خاص و حتی در انحصار تنها حکومت افغانستان نیست.

سوم- موضوع روابط دو کشور:
جناب صدر اعظم عمران خان!
امروز افتخار دارم که در کنار شما از روابط دوستانه دو کشور سخن می گویم. شما یک سیاستمدار مسلمان و صادق و یک فعال حقوق بشر و یک مبارز ضد فقر و فساد بوده اید و علاوه بر رهبری حکومت، چندین نهاد سیاسی و علمی و صحی و ورزشی را رهبری می کنید. شما بهتر از من دردهای دو ملت و هم مشکلات دو حکومت و هم راه حل ها را درک می کنید و من به نمایندگی از هیأت رهبری دولت افغانستان از شما تشکر می کنم که در هر مناسبتی از افغانستان به نیکی یاد کرده و بر روابط دوستانه دو کشور تأکید کرده اید. من هم چند نکته کوتاه را در این رابطه به عرض می رسانم:
1. ما دولت های افغانستان و پاکستان هیچ چاره ای نداریم جز این که باهم روابط دوستانه داشته باشیم. مشترکات تاریخی، فرهنگی، دینی و  پیوستگی جغرافیایی و انسانی ما به حدی این دو کشور را به هم پیوند داده است که هیچ کدام نمی تواند بدون همکاری با یکدیگر به موجودیت خود ادامه دهد. بدون ایجاد ثبات در افغانستان، پاکستان هرگز نمی تواند یک ثبات پایدار را برای خود تضمین کند و هر گز نمی تواند به رفاه و اهداف اقتصادی خود دست پیدا کند.
جناب صدر اعظم! شما از کسانی هستید که علامه اقبال را الگوی فکری خود می دانید و ما هم احترام فوق العاده به این فیلسوف و متفکر و شاعر پاکستانی قایل هستیم. علامه اقبال عاشق افغانستان بود. از نظر علامه اقبال، افغانستان قلب تپنده پیکر آسیا است: «از فساد دل، بدن هیچ است هیچ- دیده بر دل بند و جز بر دل مپیچ- آسیا یک پیکر آب و گل است- ملت افغان در آن پیکر دل است- از فساد او فساد آسیا- در گشاد او گشاد آسیا- تا دل آزاد است آزاد است تن- ورنه کاهی در ره باد است تن».
2. بنا بر این بیایید همه ما روایت خود را تغییر بدهیم. روایت امنیت محور و روایت تهدید پنداری باعث بدبختی همه ما شده است. در حقیقت ما نه پاکستان را تهدید برای منافع ملی خود می دانیم و نه افغانستان تهدیدی برای پاکستان است. اما بدون شک امنیت ملی و منافع ملی هر کدام ما به یکدیگر گره خورده است و باید تصمیم بگیریم که این پیوند متقابل را با یک میکانیزم روشن به یک همکاری پایدار تبدیل کنیم.
3. افراطیت، تروریزم و فقر دشمنان خطرناک و مشترک هر دو کشور است و از سوی دیگر رفاه اقتصادی و ثبات سیاسی هم دو آرزوی مشترک مردمان کشورهای ما است. ما نباید بیش از این فرصت سوزی کنیم. باید همکاری های دو کشور با استفاده از تمام ظرفیت ها آغاز شود؛ ظرفیت های استخباراتی و امنیتی، ظرفیت های انسانی و فرهنگی و ظرفیت های اقتصادی و سیاسی.
4. ما نمی خواهیم افغانستان برای ابد صحنه جنگ نیابتی باشد. ما اهمیت ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک کشور خود را به خوبی درک می کنیم. افغانستان برای قرن ها در مسیر راه ابریشم و در چهارراه تجارت و دادوستد منطقه ای و بین المللی قرار داشته و چهار منطقه آسیا یعنی کشورهای آسیای شرقی، آسیای غربی، آسیای مرکزی و آسیای جنوبی را به هم وصل می کند و برای بیش از دو هزار سال نقطه تلاقی مسیرهای تجاری به چین و هند و شرق میانه و اروپا بوده است. ما اکنون هم می خواهیم که  نقطه اتصال منطقوی و نقطه وصل همکاری های اقتصادی و فرهنگی باشیم. طبق مطالعات بانک انکشاف آسیایی در 2005 در صورتی که 13586 کیلومتر کریدورهای جاده ای برای تجارت بین آسیای مرکزی و آسیای جنوبی به شمول 3657 کیلومتر آن در خاک افغانستان تکمیل گردد، تجارت منطقه ای به میزان 160 در صد و تجارت ترانزیتی در منطقه به میزان 111 در صد افزایش خواهد یافت. افغانستان کوتاه ترین کریدور برای انتقال گاز ترکمنستان به پاکستان و هند است که پروژه «تاپی» هم اکنون تحت کار است و همچنین صدور برق از قیرغیزستان و تاجیکستان به پاکستان از طریق افغانستان یا «کاسا یک هزار» نیز هم اکنون تحت کار است. ما برای این همکاری های منطقوی هم اکنون سازوکارهای مناسبی داریم همچون کنفرانس همکاری های منطقوی راجع به افغانستان
(ریکا) و پروسه استانبول یا قلب آسیا و همچنین سازمان همکاری اقتصادی (ایکو) و سازمان همکاری اقتصادی منطقه ای آسیای جنوبی (سارک) که خوشبختانه در همه این ها افغانستان و پاکستان هر دو عضو هستیم.
5. در کنار آنچه گفتیم چند مسأله عاجل هم وجود دارد که دولت پاکستان باید برای حل آن ها با ما همکاری کند: همکاری ها در زمینه تسهیلات تجارتی و ترانزیتی، حل مشکلات امنیتی، مبارزه با پولشویی و قاچاق مواد مخدر و استرداد مجرمین. در مورد استرداد مجرمین و تبادله محبوسین، ما نیاز به یک توافقنامه استرداد مجرمین و همکاری های قضایی داریم که باید از طریق نهادهای مربوطه طرفین، تهیه شده و هر چه زودتر به امضا برسد تا مشکلات موجود عدلی و قضایی بین ما حل شود.
به امید توسعه هر چه بیشتر روابط دوستانه بین دو کشور ما.
و به امید عودت باعزت، منظم و داوطلبانه مهاجرین افغانستان.
تشکر از توجه شما.
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

دیدگاه شما