صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افغانستان و تاریخ جنگ ؛ ازورود تا خروج نیروهای شوروی

-

افغانستان و تاریخ جنگ ؛ ازورود تا خروج نیروهای شوروی

آغاز جنگهای خونین و ویرانگر « کودتای هفت ثور 1357 « از سیاه ترین روزها در تاریخ این کشور ثبت شده است و خاطرات تلخ و فراموش نشدنی را در این سرزمین به یادگار گذاشته است. خصوصا در روزهای سیاه و تاریک که ارتش سرخ شوروی با تمام قوا و ساز و برگ نظامی و با تمام توان وارد افغانستان شد. در همان ساعات اولیه ای اشغال و تجاوز؛ باعث سقوط و سرنگونی حکومت ظالم حفیظ الله امین شده و حکومت دست نشانده و مزدور  دیگر شان را بنام ببرک کارمل به عنوان رئیس حکومت تعیین نمودند. آثار زیانبار فاجعهی تجاوز قشون سرخ شوروی در افغانستان چنان گسترده، فراگیر و خانمانسوز بود که بعد از سالهای سال در ذهن مردم این کشور همچنان به صورت وقایع تلخ، ناگوار و آزاردهنده باقی مانده و از خاطره های مردم این مرز و بوم محو نشده و نخواهد شد. اولین اثر منفی و زیانبار این تجاوز و تعرض ننگین در افغانستان؛ صدمه زدن به اعتبار بین المللی این کشور بوده و باعث از بین رفتن حیثیت و استقلال  این کشور گردید. از نظر حقوقی نیز با حاکم شدن نظام و حکومت غیر مشروع؛ حاکمیت ملی در این سرزمین از بین رفت و تمامیت ارضی افغانستان نقض شد. کنترل سیاسی و اداری این کشور به دست یک کشور بیگانه قرار گرفت. به بیان دیگر تجاوز ارتش سرخ در افغانستان و عملکردهای حکومت دست نشانده شان سبب گردید که تمام داشته های تاریخی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اداری کشور، در اختیار بیگانگان قرار گیرد و تمام ارزشها و باورهای دینی و مذهبی مردم بازیچه دست آنان قرار گرفته و اعتقادات و فرهنگ کهن اقوام ساکن در این کشور نادیده گرفته شده و نفی گردد.
به همین دلیل بود که مردم این دیار کاملا از حکومت فاصله گرفتند و با کمترین امکاناتی در دست داشته شان در برابر اشغالگران اقدام به مقاومت نمودند. این مقاومت تاریخی مردم در برابر حکومت های ظالمانه و دست نشانده ارتش سرخ؛ پیامدهای تلخ و ناگواری را بر مردم این سرزمین و زندگی آنان تحمیل نمود و با مشکلات و دشواری های سخت و طاقت فرسا مواجه ساخت. ارزشهای حقوق بشری و آزادیهای عمومی افراد کاملا  نادیده گرفته شده و بر باد گردید. مردم بیگناه و بیدفاع به صورت فردی و گروهی در بند و زنجیر کشیده شده  و در گورهای دسته جمعی دفن شدند. امنیت شخصی که یک حق مهم از حقوقی بشری انسانها است کاملا در این جامعه نادیده گرفته شد و چنان فضای اختناق و خفقان بر زندگی مردم حکمفرما شده بود که هیچ کسی به شخص دیگر و حتی اعضای یک فامیل یه همدیگر اطمنان و اعتماد نمی توانستند. دست رسی به اخبار و گوش دادن به رادیوهای کشورهای دیگر جرم تلقی شده و باعث گرفتاری فرد می گردید.
حکومت و نظام سیاسی حاکم در کشور از ثبات لازم برخوردار نبوده و مرتب دست به دست میشد و ملعبه جریانها و احزاب سیاسی قرار گرفته بود.  عضؤ حزب بودن و همراه داشتن نشانههای حزبی اجباری و تحمیلی بود. تعلقات حزبی معیار و ملاک حضور در حکومت و مصؤن بودن در تمام بخشهای زندگی افراد شمرده میشد. بینظمی مطلق در جامعه حاکم شد. همه داراییهای کشور به تاراج رفت. از پیشرفت و آبادانی کشور هیچ خبری نبود. برنامه های انکشافی تحت الشعاع جنگ و نبردهای خونین قرار گرفت.  ذخایر زیرزمینی و استفاده از آن در انحصار قشون سرخ قرار داشته و مدام غارت میشد. زمینه جنگهای داخلی و گروهی فراهم شد. اوضاع امنیتی وخیم گردیده و ناامنیها روز به روز پیچیدهتر گردید. مداخلات کشورها در افغانستان افزایش یافته و بیشتر گردید به گونه ای که کشورهای بیگانه و همسایه به خود حق می دادند تا در اتباط با سرنوشت مردم و حکومت افغانستان به جای افغانها تصمیم گرنده و تعیین کننده باشند. حدود دو میلیون کشته، پنج میلیون آواره و سه میلیون معلول و معیوب از نتایج مخرب این تجاوز و جنگ ضدانسانی و بشری بود. ارتش افغانستان کاملا از هم پاشید و تمام زیربناهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی افغانستان نابود شد. شهرها و خانههای مردم در اثر جنگهای خونین به ویرانه تبدیل شد و تمام مکانهای عامالمنفعه تخریب و اموال آن  تاراج گردید. کینه، نفرت و دشمنیهای میان حزبی، گروهی، سمتی و قومی تشدید شد. آتش نفاق و فتنه در سرتاسر کشور شعله ورگردیده و جنگهای خانگی، خونین و ویرانگر در تمام ساحات و به قول و قریه کشیده شد. هزاران نفر قربانی شدند. بد بینی و بهم ریختن ذهن و روان مردم نیز یکی دیگر از مخریب ترین پیامدهای این جنگ بی حاصل در افغانستان بوده است. تاسف بارتر اینکه بعد از گذشت این همه سال هنوز که هنوز است مردم این کشور در فضای جنگی تنفس نموده و هیچ افقی روشنی را نظاره گر نمی باشند و همچنان با نگاه به آینده مبهم و توام با یأس و نا امیدی به زندگی خویش ادامه می دهند.
با توجه به اتفاقات تلخ و ناگوار گذشته در تاریخ افغانستان؛ سوال مهم این است که  در این مقطع تاریخی چه باید کرد و مسؤلیت فوری و مهم  این نسل در این عصر چیست؟؟ متاسفانه شهروندان این کشور بعد از این همه فجایع و تراژیدی غم انگیز؛ هنوز با بدبینی و در گذشته و با افکار سیاه گذشته خویش به سر برده و زندگی مینمایند و حال اینکه وضعیت فعلی و حساس کشور ایجاب مینماید تا از گذشته سیاه و تاریک عبرت گرفته و عبور نمائیم. ناچارا باید اختلافات خانمانسوز را کنار بگذاریم و نگاههای خویش را به آینده روشن معطوف سازیم و بر جمع شدن بر محور واحد و گیردهم آمدن بر دور منافع مشترک ملی تاکید کنیم. تا بتوانیم آثار مخرب گذشته را جبران نمائیم.  باید بپذیریم که وحدت ملی تنها عامل جمع شدن گروههای اجتماعی و اقوام ساکن در افغانستان بوده و گیردهم آمدن آنان را در تمام عرصه های اجتماعی تضمین و ممکن می سازد. همفکری، و اجماع سیاسی میان شهروندان را به همراه داشته و زمینه زندگی مسالمت آمیز مبتنی بر احترام متقابل اقوام ساکن در این سرزمین را هموار می نماید. باید قبول کنیم که ادامه مخاصمات و منازعات حلال مشکل نبوده و به نفع هیچ گروه و جریانی نخواهد بود و تنها ممکن است افراد سودجو و فرصت طلب از آن بهره ببرند. فراهم نمودن زمینه ثبات پایدار و صلح دائمی در کشور و رشد اقتصادی، توسعه انسانی و فرهنگی، مشارکت سیاسی مؤثر نیازمندی اتحاد، همپذیری، همبستگی، احترام به اعتقادات و باورهای همدیگر است. لذا همه ما در جهت فراهم سازی و به وجود آوردن شرایط مطلوب در این کشور؛ مسؤلیت همگانی داشته و ناگزیر هستیم که در راستای تحقق و حفظ وحدت ملی تلاش مسؤلانه داشته باشیم.
جمع شدن بر محور منافع مشترک ملی، باورمندی شهروندان به وحدت ملی، برخورداری از امتیازات برابر شهروندی، بهره مندی از حقوق و تکالیف قانونی، حفظ ارزشهای حقوق بشری و آزادیهای عمومی، اطاعت از قوانین و حاکمیت قانون در این کشور تنها راه رهای از گذشته تلخ است. تا از گذشته سیاه نگذریم و تا  احترام به قانون اساسی کشور را در رفتارها و عملکردهای خود تحقق و عینیت نبخشیم؛ جامعه عاری از ظلم و استبداد، تبعیض و خشونت و مبتنی بر قانونمندی نخواهیم داشت. لذا لازم است که تلاش همگانی صورت گیرد تا شرایط زندگی مناسب در این کشور فراهم گردد و همه شهروندان خود را متعلق به این آب و خاک دانسته و در برابر افغانستان واحد و یک پارچه؛ احساس تکلیف و وظیفه نمایند و برای ترقی، پشرفت، رشد، توسعه، آبادانی در این کشور تلاش کنند. در برابر هرنوع تجاوز و تعرض نسبت به این سرزمین؛ استادگی و از جان شان مایه بگذارند.  از انحصار طلبی، تبعیض و برتری طلبیهای نژادی و قومی که همیشه عوامل اصلی بحران و منازعه بوده است پرهیز کنند. در این صور است که مطمئینا این جامعه بستر مناسب خواهد شد برای تنفس و زندگی همه افراد و اقوام ساکن در این کشور؛ کشور که در آن به کرامت انسانی و حرمت ذاتی افراد احترام گذاشته شود. برخوردهاي مغاير با عزت و حيثيت انساني افراد صورت نگیرد. همه افراد از همه حقوق و آزادیهای عمومی به صورت يکسان برخوردار شوند.

دیدگاه شما