صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جنگجویانِ متواری تجدید نیرو می‌کنند؛ آیاداعش درافغانستان متلاشی شده بود؟

-

جنگجویانِ متواری تجدید نیرو می‌کنند؛ آیاداعش درافغانستان متلاشی شده بود؟

اچین، افغانستان- نیروهای امنیتی افغانستان و امریکا، به مدت تقریباً چهار سال، صدها حملهی درهمکوبندهی هوایی را در دوردستترین گوشههای کوهستاناتِ شرقی افغانستان راهاندازی کردند. در اثر این حملات تنبیهی، زراعت کمحاصل قریهجات تعطیل شد، در جادهها گودالهای عمیق خاکی حفر شد و در برخی مناطق از هر سه کلبهای کاهگلی یکی با خاک یکسان شد.
این حملات به هدف متلاشی کردن شعبهی خراسان گروه دولت اسلامی راهاندازی شد که شاخهی نورستهی آن در افغانستان یکی از بدنامترین و مرگبارترین شعبههای این گروه بود که بیرون از عراق و سوریه فعالیت میکرد.
در ماه نوامبر، این تهاجم به موفقیتهای چشمگیری دست یافت. حملات مرگبار داعش در پایتخت افغانستان فروکش کرد و صدها شهروند که از قریه جات متواری شده بودند دوباره به کار و زندگی شان برگشتند. اشرفغنی، رییس جمهور افغانستان، با اطمینان کامل اعلان کرد که داعش در افغانستان «نابود» شده است.
به نظر میرسد جنگجویانی که قرار بود متلاشی شوند، در واقع [نه نابود که] متفرق شده بودند: اعضای رهبری این گروه در هنگامهی فرار به سوی کوههای سپین غر یا وارد خاک پاکستان شدند و یا به شمال به سوی ولایت کنر که منطقهای به شدت صخرهای [و ناهموار] است عقبنشینی کردند. سایر جنگجویانِ شاخهی خراسان به سادگی در سایهها پنهان شدند. مقامات افغان پیشبینی میکنند که صدها جنگجوی داعش در سراسر کشور حضور دارند که با تجدید نیرو میتواند خطر بالقوه‌‌ای برای افغانستان باشد.
گفتوگوهای که با مقامات امریکایی و افغان و هفت عضو خود-خواندهی داعش در توقیفخانههای افغانستان صورت گرفته نشان میدهد که اعضای داعش به لطف سیستم پیچیدهی سربازگیری و استفاده از خشونت فراگیر در کنترل شهروندان، با از بین رفتن قلمرو و رهبری شان، هرگز متلاشی نمیشوند. 
احمدعلی حضرت، رییس شورای ولایتی ننگرهار، کسی که از گزارشهای استخباراتی نقل قول میکند که بر اساس آن جنگجویان داعش که قبلاً در قریههای ننگرهار مستقر بودند پس از درگیری با ارتش به مناطق شهری گسیل شدهاند، میگوید: «آنان نابود نشدند. بلکه شکست خوردند. حالا ببینیم که چه میشود.»
داعش که اساساً از دل آشفتگیِ جنگ داخلی سوریه سر بیرون آورد، در سال 2014 با رسیدن به عراق، خلافتاش را اعلان کرد که قلمرو این گروه به لحاظ اندازه در هر دو کشور به وسعت بریتانیای امروز میرسید. نیروهای پیادهی دولتهای عراق و سوریه با پشتیبانی هوایی ایالت متحده توانست در ظرف چهار سال به آرامی آن قلمرو را در سوریه و عراق از چنگ داعش بیرون آورند.
به اساس گزارش سازمان ملل، شاخهی خراسان داعش وحشیانهترین حملات را بر شهروندان ملکی راهاندازی کرده است که بین سالهای 2016 و 2018 بیش از 1200 نفر در اثر حملات شاخهی خراسان کشته شدهاند. با افزایش فشارهای نظامی بر داعش، سال گذشته تعداد شهروندان ملکیِ که در اثر عملیاتهای داعش کشته یا زخمی شدند، در نه ماه اول سال 2019 در مقایسه با 2018 قریب به نصف کاهش یافته است.
نیروهای امریکایی و افغان با راهاندازی عملیاتهای نظامی در کابل و مرزهای شرقی افغانستان، صدها جنگجوی شاخهی خراسان داعش را نابود کرد.
جنرال آستین اس. میلر، فرمانده عمومی نیروهای امریکایی در افغانستان در مصاحبهی که در ماه دسامبر انجام شده در مورد گام بعدیِ مبارزه با شاخهی خراسان گفته است: «مهمترین بخش این جنگ حصول اطمینان از گرفتاری کسانی است که قصد فرار را دارند. آیا با همهی این ها گپ زده خواهد شد، این ها چه کسانی هستند؟»
شبه نظامیانِ داعش که در بند امنیت ملی به سر میبرند از طرحریزیِ سیستمهای نیرومند [و ماهرانهی] سربازگیریِ این گروه که با ویژهگیهای جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی افغانستان همخوانی و سازگاری دارد، سخن میگویند. جنگجویانی که در ولایت ننگرهار زندانی هستند میگویند که در روستاهای دورافتاده اعضای گروه از فرماندهی نسبتاً دایمی برخوردارند، اما در حالتهای اضطراری میتوانند از سه تا شش ماه برای خود امیرهای محلی انتخاب کنند.
«خلافت واقعی»
شاخهی خراسان داعش در سال 2015 در افغانستان اعلام موجودیت کرد، جنگجویان پاکستانی را به عنوان رهبران محلی شان برگزیدند و به سایر جنگآوران فراخوان دادند که از «خراسان»، سرزمین تاریخی که شمال-غربی ایران، قسمتهای جنوبی ترکمنستان و شمال افغانستان را در بر میگیرد، به آنان بپیوندند.
در هنگامه ی که طالبان تلاش میکردند تا با جهان بیرون از تشکیلات شان در ارتباط شوند و نهایتاً وارد گفتوگوهای صلح با مقامات امریکایی شوند، گروه داعش، به نام جهاد واقعی سربازگیری را شروع کردند. ایدئولوژی داعش، تأسیس خلافت جهانی به واسطهی آغاز یک جنگ جهانی است که بنابراین، همهی کسانی را که به نسخهی افراطیِ اسلام وفادار نیستند را یا خواهند کشت و یا به بردگی خواهند کرد.
بیل روگیو، عضو ارشد بنیاد دفاع از دموکراسی میگوید: «داعش، وسیلهی تأثیرگزاری را برای سربازگیری در اختیار دارند، زیرا ایدئولوژی آنان خیلی ساده است.»
روگیو میگوید که پیام داعش، آنان را از «دیگر گروهها مجزا میکند،» برخلاف طالبان که ایدئولوژی شان مبهم است. «این پیامی است که [به داعش] اجازه میدهد رادیکالترین تفسیر را داشته باشند.»
از این پیام در جامعهی افغانستان به خوبی استقبال شد. مقامات در حکومت افغانستان، کارشناسان و زندانیان میگویند که جوانان فقیر که وضع نامساعد داشتند مورد هدف قرار گرفت تا وظیفه‍‌ی سربازان پیاده و بمبگذاران انتحاری را به عهده بگیرند. شهرنشینهای باسواد برای نقشهای ارتباطی، مالی و لوجستیکی انتخاب شدند.
مقامات امریکایی پیشبینی میکنند که تلفاتی که افراد شاخهی خراسان داعش تحمل کرده آنان را زمینگیر خواهد کرد، اما کارشناسان میگویند که فعالیتها و عملیاتهای سربازگیرانِ داعش همچنان ادامه خواهد داشت. 
عبدالوحید عبادی، عضو 25 سالهی یک خانوادهی متوسط در کابل به واسطه یکی از دوستانش در سال 2014 در یک مکتبخانهی مذهبی به ایلچیهای داعش معرفی شد.
عبادی به گونهی منظم ویدیوهای مربوط به داعش را تماشا کرد و همراه با گروه دیگری از مردان جوان، مجلهها و بروشورهای داعش را دانلود کرد و خواند.  یک سال بعد عبادی روانهی ولایت ننگرهار میشود تا به داعش بیعت کند.
او میگوید: «فکر نمیکردیم که خلافت واقعی این گونه باشد.»
عبادی از داخل زندان ریاست امنیت ملی در کابل با واشنگتن پُست مصاحبه کرد. او در حالی که متهم به شرکت در اعمال تروریستی است و تحقیقات در موردش جریان دارد، به جرماش اعتراف کرد. مصاحبه در حضور دو مقام امنیتی افغانستان صورت گرفته است.
عبادی میگوید که به مدت دو ماه در ننگرهار به سر برده است، در جریان روز آموزش میدیده و در جریان شب در کنار سربازان تازهوارد که هم سن و سال خودش بوده، در داخل چادُری میخوابیده است. 
او میگوید که وقتی به کابل بازگشت یک سرباز عملیاتی سطح-متوسط بود که با کار در یک اتاق کوچک زیرزمینی در راهاندازی دهها حمله علیه غیرنظامیان و نیروهای امنیتی دست داشت، به شمول بمبگذاری سال 2018 در کابل که سبب کشته شدن نه ژورنالیست شد؛ مرگبارترین حملهی که برای مدت بیش از یک دهه بیپیشینه بوده است.
وقتی عبادی برای کدام حملهای برنامهریزی نمیکرد، در یک دانشگاه خصوصی در رشتهی حقوق اسلامی تحصیل میکرد و یک فروشگاه کوچک خوار و بار فروشی را پیش میبرد تا خانوادهاش را حمایت کند. 
در سال 2015، جنگجویان شاخهی خراسان از پاکستان و دیگر مناطق به ننگرهار سرازیر شدند تا صاحب قلمروی شوند که عبادی و افراد همانند او را در آن مکان آموزش بدهند.
عبدالمتین 45 ساله به عنوان نخستین عضو گروه داعش در این منطقهی دورافتاده، ناظر بیشتر شدن اعضای گروه شاخهی خراسان بوده است. او که اصالتاً از پاکستان است در سال  2015 در افغانستان وقتی که فرماندهاش با شاخهی خراسان داعش بیعت کرد، به عضویت این گروه درآمد. او میگوید که سالانه صدها سرباز شاخهی خراسان در ولایت ننگرهار گردهم میآمد. 
متین از داخل زندان امنیت ملی در جلال آباد با واشنگتن پُست صحبت کرد. در جریان مصاحبه سه مقام استخباراتی افغانستان حضور داشتند. 
او میگوید که به عنوان پولیس مذهبیِ شدیداً رسوای داعش، به زورگویی با نمازگزاران، تسویهی دعواها و تخریب چرس که بسیاری از دهقانان از کاشتن آن امرار معاش میکردند، مصروف بودم. افراطیها، چرس را گناهآمیز میپندارند.
او به یاد میآورد که از همان اوایل، حتا زمانی که تعداد شاخهی خراسان داعش فقط به دهها نفر میرسید، آنان دستورالعملهای را برای حفظ دستورات رهبران از عراق و سویه دریافت میکردند.
او میگوید: «کتابها به زبان عربی نوشته شده بود. باید آن ها را ترجمه میکردیم.»
متین میگوید که در سال 2015، وقتی که حملات هوایی به هدف نابودی فرماندهان شاخهی خراسان افزایش یافت، مشکلی برای عملیاتهای ما پیش نیامد. او نهایتاً در ماه نوامبر زمانی که نیروهای دولتی منطقه را پاکسازی کردند دستگیر شد. 
مقامات ایالات متحده میگویند که آنان انتظار دارند که شاخهی خراسان داعش با از دست دادن قلمرو شان در ننگرهار دیگر سربازگیری نکنند، اما به این معنا نیز است که جنگ ارتش باییست به جاهای کشانده شود که جنگجویان این گروه تجمع میکنند.
یک مقام امریکایی با اشاره به دستاوردهای اخیر میگوید: «برای مقابله با شرایط نابهنجار، فعلاً زمان خریدهایم.» او میگوید که اعضای شاخهی خراسان داعش بر جاهای که تجمع کردهاند اشراف کامل دارند، بر جاهایی مثل نزدیکیهای ولایت کنر.
او میگوید: «ظرفیت آنان برای راهاندازی حملات وسیع فروکش کرده است. اما به این معنا نیست که کاملاً این ظرفیت را از دست دادهاند.» مقامات به شرط محفوظ ماندن هویت شان با واشنگتن پُست مصاحبه کردهاند.
او اضافه میکند که از دست دادن قلمرو، شاخهی خراسان داعش را ناامید کرده است، انان نمیتوانند به راحتی با هم دیگر ارتباط برقرار کنند، به امکانات دسترسی ندارند و تجمع نمیتوانند. اما میگوید که «ما میدانیم که آنان به شدت به دنبال این چیزها هستند.»
میلر، فرماندهی عمومی نیروهای امریکایی در افغانستان میگوید که «به هر صورت، این خوب است» که شاخهی خراسان داعش قلمرو اصلیاش از دست داده است.
او میگوید: «سوال این است که آیا ما و نیروهای امنیتی افغانستان میتوانیم مکانهایی را هدف قرار بدهیم که میزبان داعش است؟»

«چنین مصیبت را هرگز ندیده بودیم»
با سرازیر شدن شهروندان به مناطقی که تازه از چنگ شاخهی خراسان داعش خارج شده، میشود درک کرد که این گروه به هدف اعمال کنترل بر قریههایی که به پایگاههای آموزشی و لوجستگی آنان مبدل شده بود، دست به چه خشونت مستبدانهی زدند. شاخهی خراسان داعش، اکنون با استفاده از همان خشونت، در 50 مایلی به سمت شمال، در ولایت کنر، تجدید نیرو میکند.
ملیک [اسم مستعار]، ریشسفید قریهی یارمینه میگوید: «آنان به همراه خانوادههای شان این جا آمدند. در اوایل میگفتند که آنان مهاجر هستند.»
ملیک میگوید که مردم محل با زندگی در ولایتی که گروههای مسلح در آن بیشمار است –در بسیاری موارد میشود آزادانه در مرز پاکستان گشت و گذار کرد- ابتدا به تازهواردهای که برای اولین بار در سال 2013 وارد این منطقه شدند توجهی نکردند. مردم اول به شاخهی خراسان داعش اهمیت ندادند، اما سپس به آنان بیعت کردند.
ملیک میگوید: «سپس فعالیتهای شاخهی خراسان شروع شد.» جنگجویان این گروه تمام مردانی را که با حکومت افغانستان در ارتباط بودند را گردهم آوردند؛ بعداً ریش سفیدها را دستگیر کردند. او میگوید که تنها در این قریهی صدنفر را گرفتند.
بعد از مدت کوتاهی، اعدامهای خونبار مردمی آغاز شد. ملیک میگوید: «آنان به ما اعتماد نمیکردند. آنان فکر میکردند که تمام مردم جاسوس هستند.»
ملیک از ترس این که مبادا خانوادهاش به شمول دوپسرش که عضو ارتش افغانستان بودند در این گیرودار کشته شوند، به همراه سه زن، 20 فرزند و دهها نواسهاش به ساختمان نیمکارهای در حواشی شهر جلال آباد  پناه بردند.
در آن خانه بود که ملیک شنید پسر عمویش یکی از ده مردی بود که در کشتار ماه آگست سال 2015 توسط جنگجویان شاخهی خراسان داعش اعدام شد. زندانیها، در یک ردیف منظم روی ماینهای زیرزمینی قرار داده شدند و وادار شان ساختند که روی مواد منفجره زانو بزنند. زندانیان، در یک چشم به هم زدن تکه تکه شدند. سپس ویدیوی این جنایت هولناک در رسانههای اجتماعی دست به دست شد.
ملیک میگوید: «چنین بلا را هرگز ندیده بودیم.»
ننگرهار، اولین پایگاه شاخهی خراسان داعش بود: علفزار وسیع با منابع طبیعی سرشار که فقط چندساعت راه با موتر از کابل دور است و قانون در آن جا حاکمیت نمیکند. شاخهی خراسان داعش با تعداد محدود نفرات توانست عملیاتهای وسیعی را در این ولایت راهاندازی کند؛ به اساس گفتههای یک مقام امریکایی، شاخهی خراسان در میانهی سال 2018 حداکثر دارای 5000 جنگجو بود.
جنگجویان و سربازان شهادتطلبِ شاخهی خراسان داعش، با وجود امکانات مورد نیاز به خاطر محافظت از جادههای که برای انتقال سلاح و تجهیزات استفاده میشد، با ایجاد وحشت فراگیر ساحهی زیر کنترل شان را وسیعتر کردند.
خدی گل که به باور خودش 30 ساله است، روزی که شنید سه سرباز دستگیرشده در نزدیکی یک پاسگاه به واسطه جنگجویان شاخهی خراسان سربریده شدهاند، تصمیم گرفت که قریهاش را در ولایت ننگرهار در شرق افغانستان ترک کند.
گل میگوید که شاخهی خراسان داعش پس از سربریدن مردان، سرهای شان را در وسیلههای نقلیهی شان بالا کشیدند، در قریه رژه رفتند و به باشندگان دستور دادند که از خانههای شان بیرون شوند و نمایش را تماشا کنند.
گل با استفاده از اسم بدیل برای شاخهی خراسان داعش میگوید: «به زنان دستور دادند: «سرهای این کفار را در دیگ بجوشانید.» بعد از آن اعضای داعش با مردم محل فوتبال بازی کردند.» چند روز بعد گل با خانوادهاش فرار کرد.
دو سال پیش، وقتی که شاخهی خراسان داعش از دره اخراج شد، گل، دوباره به خانهاش برگشت. در بازگشت متوجه شد که داراییاش بر باد رفته و چرسهایش سوزانده شده است، اما بعد از این که دید کلبهاش سر جایش است و مثل خانههای همسایه در اثر حملهی هوایی آوار نشده، خدا را شکر کرد.
زنان دوباره در باغها مشغول شدند، دروازههای برخی از مکاتب دوباره باز شد و بوتههای چرس آن قدر بلند و پربار شد که جادهی اصلی قریه را پوشاند. نیروهای دولتی امنیت قسمتهای پس گرفته شدهی اچین را تأمین کرده، اما ممنوعیتی بر کشت رایج مواد مخدر وضع نکردهاند. 
به اساس گفتههای نمایندگان ننگرهار در مجلس، بسیاری از جنگجویانی که این دره را رها کردهاند، در سمت شمال اچین، در کنر، مشغول سربازگیری هستند و پایگاههای لوجستیکی شان را محکمتر میکنند.
دینمحمد ساپی، عضو شورای ولایتی ننگرهار میگوید: «اگر شاخهی خراسان داعش در کنر پایگاه شان را محکم کنند، این گروه در کنر به آسانی شکست نخواهند خورد. ساپی میگوید که ولایت کنر با جنگلات انبوه و غارهای عمیق نفوذناپذیر، یکی از بدنامترین ولایتهای افغانستان است. او به حکومت میگوید که نیروهای بیشتر ارتش را به این ولایت گسیل کند.
گل، پیروزیِ ارتش را در ننگرهار با راهاندازی عملیات وسیع مخاطرهآمیز میخواند. در اوایل یک بعد از ظهر، او با اشاره به بالای سرش میخواهد نشان بدهد که صدای وزوز جنگندههای امریکایی که از روی مزرعهاش در آسمان پرواز می‌‎کند را میشود شنید.
او میگوید: «آن صدا را میشنوی؟»
میگوید: «آنان من، شما و داعش را میبینند. واقعیت دارد که میگویند آنان بعضی از جنگجویان داعش را کشتهاند، اما نه همهی شان را و اگر امریکاییها این جا را ترک کنند، مطمیین هستم که داعش بر میگردد.»

منبع: واشنگتن پُست

دیدگاه شما