صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

«من حاضرم بمیرم تا تو بتوانی باورهایت را ابراز کنی»

-

«من حاضرم بمیرم تا تو بتوانی باورهایت را ابراز کنی»

دولت افغانستان به تازگی برای بازسازی عبادتگاههای هندوباوران، 50 میلیون افغانی اختصاص داده است. هرچند این مقدار هزینه ممکن است ناچیز به نظر برسد اما با محدودیتهای حقوقی، سیاسی و فرهنگی که اقلیت هندوباور روبرویند، صرفا از باب توجه به آنها میتوان این برنامه را مفید معنا کرد.
در فصل سوم، ماده 62 قانون اساسی در مورد ویژگیهای رئیس جمهور افغانستان آمده است که رئیس جمهور باید «تبعه افغانستان، مسلمان و متولد از والدین افغان بوده و تابعیت کشور دیگری را نداشته باشد». کافی است برای دانستن حقوق مدنی و سیاسی هندوباوران افغانستان همین یک بند از قانون اساسی کشور را مرور کنیم. در آنجا که بر مسلمان بودن رئیس جمهور تاکید میشود، هندوباوران افغانستان که دیگرآیین اند و مسلمان نیستند، به صورت خودکار از رسیدن به بلندترین مقام کشوری، محروم میشوند. بدیهی است که افغانستان با جمعیت کنونی و بیشتر مسلمان، قوانین اسلامی دارد و به عنوان یک کشور اسلامی با نظام جمهوری اسلامی، رئیس جمهور آن مسلمان باشد اما میتوانست طوری دیگری هم باشد و آن این که چه در نظام حقوقی و سیاسی و چه در نظام اجتماعی، از فرهنگ تساهل و مدارا کار گرفته میشد و این محدودیت برای غیرمسلمانهای افغانستان برداشته میشد. معیار حکومتداری نه عقیده، بلکه وطندوستی و روحیه خدمتگذاری به مردم افغانستان میبود.
هندوباوران افغانستان، برعلاوه محدودیتهای قانونی که دارند، به لحاظ اجتماعی نیز در جامعه مسلمان و به شدت محافظهکار با محدودیتهای اجتماعی روبرویند. آنها که حداقل از یک قرن به این طرف در افغانستان زندگی میکنند، در گذشته به هردلیلی که بوده از محدودیتهای کمتری در جامعه افغانستان رنج میبردند اما با گذشت هر سال و اوج گیری اندیشههای افراطی در کشور، در ابراز عقیده و آزادی عقیده با محدودیتهای جدی روبر شدند. آنها بیشترین محدودیت عقیدتی را در دوران حاکمیت چندساله طالبان بر افغانستان، تحمل کردند. وزیر امر به معروف طالبان در مصاحبهای با رسانهها نیز تاکید کرده بود که در زمان آنها اقلیتهای مذهبی از آزادیهای کمتری برخوردار بودند و از جمله اقلیت هندوباور، برای شناسایی از دیگر افراد جامعه، مجبور بودند تا لباس مشخص بپوشند. آنان برعلاوه این که مجبور بودند تا در خفا و به دور از چشم جامعه رادیکال اسلامی مانند افغانستان عبادت کنند، وزارت امر به معروف طالبان برای آنها دستور داده بود تا لباس زردرنگ بپوشند تا از دیگران قابل شناسایی باشند. گشتهای امر به معروف طالبان در تمام شهر فعالیت داشتند، آنها برای این که هندوها را به زور وادار به روزه گرفتن و یا نماز خواندن نکنند، دستور دادند تا لباس زردرنگ بپوشند و در شهر با آن بگردند.
بعد از سرنگونی گروه طالبان و شکلگیری دولت جدید مبتنی بر قانون اساسی، انتظار میرفت که این اقلیت مذهبی نیز از آزادیهای بیشتر عقیدتی و فکری برخوردار شوند و در سایه دموکراسی و قانون اساسی، بتوانند راحت زندگی و کار کنند. همان قانون اساسی که از ویژگیهای رئیس جمهور شدن، مسلمان بودن را ملاک قرار داده است و برای دایمی، شهروندان هندوباور افغانستان را از دایره قدرت حذف کرده است. فضای جدید نه تنها برای اقلیتهای قومی و مذهبی افغانستان و مخصوصا هندوباوران آزادی نیاورد بلکه با گذشت هرروز بر محدودیتهای گذشته افزوده شد و همگی تقریبا تاوان پرداخت کردند. هندوها در سالهای اخیر آنقدر در تنگنا قرار گرفتند که در نهایت جایی برای سوزاندن جسد مردگان خود نیز نداشتند. آنان بارها در رسانههای ملی و بین المللی از محدودیتهای اجتماعی و عقیدتی که بر آنها به مرور زمان وضع شده، شکایت کردند و این شکایات به جزو همدردی گروههای اجتماعی، فایدهای دیگری برای آنها نداشت و گرهی از مشکلات آنان باز نکرد. این محدودیتها تقریبا تمام زندگی آنان را نشانه گرفت، از شکست کاروبارهای آنان گرفته تا پیدا کردن سرپناه و جایی برای زندگی برای آنها دشوار شد. این دشواریها تا جایی ادامه یافت که بیپناهان آنان به عبادتگاه سرازیر شدند تا از خود محافظت کرده باشند.
در سالهای اخیر با بالا گرفتن سطح خشونتها در کشور و سر برآوردن گروههای تروریستی افراطی و از جمله گروه داعش، برعلاوه این که برای دیگر اقلیتهای قومی و مذهبی از جمله شیعیان افغانستان و قوم هزاره، هندوباوران نیز در تنگناهای امنیتی قرار گرفتند. تنها در یک حمله در یکی از مناطق شهر جلال آباد در شرق کشور، 17 تن از هندوباوران افغانستان کشته شدند. در میان کشته شدگان کسی به نام اوتارسنگ خالصه نیز بود که تصمیم داشت تا برای حقوق سیاسی و مدنی هندوهای افغانستان کار کند و برای وارد شدن به پارلمان افغانستان آمادگی میگرفت. این حمله با واکنشهای جدی در سطح ملی و بین المللی روبرو شد. گروه اسلامی داعش مسئولیت این حمله را به عهده گرفت. در واکنش به این حمله و محدودیتهای که بر هندوباوران افغانستان وضع شده بود، توجه ملتها و کشورهای دیگر را به این اقلیت جلب کرد از جمله کشور کانادا اعلام کرد که از هندوباوران افغانستان را به کانادا انتقال میدهد. در پی این تصمیم آنها نیز تصمیم گرفتند که به صورت گروهی از افغانستان کوچ کنند و به کشوری پناهنده شوند که بتوانند از آزادی عقیده و باور و با هیچ محدودیتی دیگر روبرو نشوند. تصمیم به کوچ دسته جمعی آنان از افغانستان نیز با واکنشهای زیادی مواجه شد. این واکنشها بیشتر به این دلیل بود که با کوچ دسته جمعی آنان، افغانستان یک رنگ از تابلوی رنگارنگ قومی خود را از دست میدهد. افغانستان کشوریست که برعلاوه تنوع قومی، از تنوع فرهنگی نیز برخوردار است. برعلاوه اقوام متنوع، مذاهب و باورهای متنوع نیز بخشی از آن است. با رفتن هندو باوران از کشور، افغانستان تقریبا یکدست میشد، جامعه با اکثریت مسلمان و این تبعات جدی داشت.
اولین اثر منفی کوچ دسته جمعی دامن دولت افغانستان را میگرفت. دولت افغانستان که به لحاظ درآمدهای ملی و مالی هنوز نمیتواند مخارج سربازان و کارمندانش را تامین کند، نیاز دارد تا از دولتهای دیگر مدد بجوید. این مددجویی سبب میشود تا دولت افغانستان با توجه به ارزشهای کشورهای کمک کننده، در بحث تامین شفافیت و عدالت، آزادی باور و عقیده و بیان، جدی عمل کند و خطوط سرخ دولتهای کمک کننده را در نظر گیرد. در صورت کوچ هندوباوران از افغانستان دولت افغانستان نمیتوانست هیچ توجیه خاصی برای کشورهای کمک کننده داشته باشد. دولتی که با کمک نیروهای خارجی و کشورهای خارجی نیازمند است و در حضور آنها نمیتواند در حق یک اقلیت قومی و مذهبی عدالت را به اجرا بگذارد و تامین کند، چکونه میتواند از دیگر ارزشهای مردم افغانستان حمایت کند.
چطور میتواند از انتخابات و آزادی رسانهها، آزادی فکر و عقیده و حقوق بشر حمایت کند؟ کوچ آنها میتوانست یا میتواند برای دولت افغانستان یک بدنامی بزرگ در سطح بین المللی به وجود دارد. هرچند اشرف غنی به عنوان رییس دولت با صدور حکم، یک کرسی پارلمان را به هندوباوران اختصاص داده است و به تازگی دولت افغانستان بازسازی عبادتگاهای آنان را روی دست گرفته است اما این این به هیچ وجه کافی نیست و نمیتواند از رنج و مصیبتها و محدودیتهای اجتماعی آنان کاهش دهد. به هر حال میتواند به عنوان یک حسننیت برای این اقلیت در حال فرار از کشور در نظر گرفته شود.
با این وجود پرداختن به مسایل اقلیتهای قومی و مذهبی در افغانستان و از جمله هندوباوران این کشور، نیاز به اراده جدی دولت برای محافظت از آنها دارد. محافظت از آنها در واقع محافظت از آبروی دولت و مردم افغانستان است که توانایی برخورداری از تنوع فکری و فرهنگی را دارد. در دموکراسی و آموزشهای آن نیز وقتی از تساهل و مدارا صحبت میشود، برعلاوه درسها و عباراتی که وجود دارد، یکی از آموزشهای دموکراسی همین شعار است که «من حاضرم بمیرم تا تو بتوانی عقیده ات را بیان کنی».  این برای اهمیت دادن به فکر و عقیده رقیب است. مرز تساهل و مدارا و رواداری اجتماعی تا به همین نقطه است که تو بتوانی جانت را به خطر بیاندازی تا کسی یا رقیبی بتواند، ابراز عقیده و فکر کند. این همان چکیده آموزش دموکراسی است. در دموکراسی باور رقیب و باور هر عضوی از جامعه برای ما محترم است.
ما اگر به دموکراسی باور داریم و آن را تمرین میکنیم، در صورتیکه اگر بیعدالتی در حق شهروندی یا گروهی رخ میدهد، باید بتوانی زمینه ابراز عقیده و باور آنان را پیدا کنی و اگر لازم شده حتا جانت را برای آن به خطر بیاندازی. حالا احساس میشود که پرداختن به مسایل اقلیت هندوباور در کشور، نیاز است تا از گلوی هرشهروند افغانستان و دولتمردان افغانستان صدای رسای حمایت از اقلیتهای کشور و از جمله هندوباوران سر داده شود.

دیدگاه شما