صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نابرابری؛ یکی از بزرگترین رنج‌های تاریخ بشریت

-

نابرابری؛ یکی از بزرگترین رنج‌های تاریخ بشریت

در درازنای تاریخ بشریت، همیشه ثروتمندان از امتیازهای اجتماعی و سیاسی فراوانی بهره بردهاند و میبرند ولی هرگز شکاف طبقاتی بزرگی درکار نبود که بین ثروتمندان و فقرا جدایی به این حدی که امروز است پدیدار گردد. بر اساس آمارهای منتشر شده هم اکنون یک میلیارد انسان روزانه درآمدی کمتر از یک دالر دارند و یک¬ونیم میلیارد تن دیگر بین یک الی دو دالر روزانه درآمد دارند.
بر اساس گزارش آکسفام ثروت و دارایی تنها 26 تن از ثروتمندترین افراد دنیا برابر با دارایی ۳.۸ میلیارد تن از فقیرترین افراد است. براساس گزارش این نهاد بالاترین میزان درآمد یک درصد نفر (ثروتمندان) در جهان بیشتر از دو برابر درآمد 6.9 میلیارد نفر در جهان است. معنایش این است که با توجه به جمعیت هشت میلیارد نفری انسان در جهان اما تنها 26 میلیاردر! به صورت مجموعی به اندازه نیمی از جمعیت انسان های فقیر دنیا ثروت دارند و سالانه ثروت این میلیاردر ها ۱۲ درصد رو به افزایش می باشد و برعکس نیمه فقیر جمعیت جهان باگذشت هرسال ۱۱درصد فقیرتر میشوند. در حدود 10هزار نفر روزانه به دلیل فقر و عدم دسترسی به امکانات بهداشتی میمیرند.
این روبرداشت مختصری از گزارش منتشر شده (جنوری-2019) نهاد آکسفام بود. البته عمق این فاجعه نابرابری زمانی بیشتر ملموس میگردد که باتوجه به پیشرفت تکنالوژی و در اختیار داشتن این تکنالوژی به دست این 26 تن احتمالی؛ آیندهای را متصور شویم که شاهد شکلگیری طبقه بزرگ و جدیدی خواهیم بود. انسانهایی فاقد هرگونه ارزش اقتصادی و سیاسی و حتی هنری که در رفاه و قدرت و زیبایی جامعه هیچ نقشی نخواهند داشت. به این دلیل که تکنالوژی آینده این امکان را تنها به ثروتمندان میسر خواهد ساخت و مختص اهداف ثروتمندان خواهد بود تا با پیشرفت در عرصه هوش مصنوعی و ساخت الگوریتمهای کمپیوتری با گذشت هر روز از موثریت انسانها در بازار و چرخ اقتصادی بکاهد .
چنانچه در این مورد دو محقق دانشگاه آکسفورد، کارل بندیکت فری (C . B. Fery ) و مایکل ای . آزبورن(M. A. Oborne )    مقالهای به چاپ رساندند با عنوان (آینده اشتغال) به بررسی مشاغل مختلفی پرداختهاند که ممکن است ظرف بیست سال آینده الگوریتمهای کمپیوتری آنها را به عده بگیرند.  بر اساس الگوریتمی که این دو محقق برای انجام دادن محاسبات شان طراحی کرده بودند تخمین زدند که در امریکا 47 درصد مشاغل به شدت در معرض خطر قرار دارد و ممکن است از عهده انسان خارج شده به عهده تکنولوژی سپرده شود.
براساس مقاله این دو دانشمند تا سال 2033 این شغلها به شدت در معرض خطر قرار دارند. به گونه مثال: به احتمال 99 درصدی بازاریابهای تلفنی و کارمندان بیمه، 98 درصد برای داوران ورزشی، 96 درصد برای سر آشپزها، 91درصد نانواها، 94 درصد وکلایی مدافع، 89 درصد کارگران ساختمانی، 84 درصد دریانوردان، 76درصد نجارها و 94 درصد برای خدمتکاران خواهد بود.
اگر واقعا به رشد سریع تکنالوژی هوش مصنوعی بر هوش بشر تاملی داشته باشیم و با توجه به پیشی گرفتن هوش مصنوعی بر هوش بشری نگاه کنیم و در بازار کار هم در بیشتر بخشهای کاری الگوریتمها جایگزین انسانها گردد. تصور کنید این همه انسان که در کره زمین زیست دارند بدون انجام دادن کاری چی خواهند کرد؟
انسانها در فقدان و نبود کار و مصروفیت روزمره برای امرار معاش و زندگی خود چه کاری کند؟ چون بدون هیچ شغل و انجام دادن کاری از طلوع الی غروب آفتاب  و برعکس آن بدون هیچ دغدغه و درگیری و مصروفیتی زندگانی به سر بردن برای انسان طاقت فرسا و شاید هم ناممکن است.
این ناهنجاریها ناشی از یک شکاف بزرگ طبقاتی در میان انسانهاست که نظام سرمایهداری در میان جوامع انسانی شکل داده است، که با این گونه طرز تفکر و پیآمدهای که ناشی از این مفکوره شکل گرفته است، شاید به مرور زمان دیگر انسانها رفته رفته کاملا از صحنه روزگار حذف گردند. بدون تردید ریشه اصلی شکلگیری این شکاف طبقاتی بزرگ در مفکورههای بنیانگذاران ایدیولوژی سرمایهداری است. چنانچه آدام اسمیت فیلسوف قرن هژدهم که ملقب به پدر اقتصاد معاصر نیز است؛ برای رشد جامعه و توسعه اقتصادی دیدگاهی را مطرح میکند که اساس بازار کنونی را رقم میزند.
به باور او، حرص، حب مال و تلاش بینهایت برای ثروت اندوزی را از هر طریقی توجیه و تشویق مینماید، نظریه «دست نامرئی بازار» او که بر اساس این مفکوره اقتصاد آزاد، فعالیتهای اقتصادی خود به خود و بر اساس عرضه و تقاضا نظم میگیرد و نفع شخصی مهمترین عامل محرک فعالیتهای اقتصادی است. این مفکوره در قرن هژدهم توسط سایر مفکرین اروپایی مورد حمایت قرار گرفت. چنانچه منداویل یکی دیگر از مفکرین اروپایی در حمایت از مفکوره های آدام اسمیت نظریه را ارایه می کند: اینکه «مفاهیم افکار دینی برای جامعه مضر است، زیرا قناعت و عدم حرص در جامعه باعث میگردد تا مردم کمتر طمع به مال و دارایی داشته باشند. برعکس گناهان فردی مانند حرص، بخل و طمع زیاد افراد، باعث میگردد تا سطح مولدیت اقتصادی در جامعه بلند برود».
وقتی اساس طرز تفکری بر حسب نظام بازار آزاد و منافع شخصی استوار باشد، بدیهی است که آینده همه امور را به دست بازار میسپاریم. بازار هم کاری میکند که بر حسب منافعش باشد نه منافع انسانها و جهان. اگر همه چیز به دست بازار باشد و دولت حق مداخله در آن را نداشته باشد پس دیری نخواهد گذشت این لگام آن از دست برود و تهدیدهای جدی مواجه حیات انسانها شود. از جمله خطر گرم شدن و تغییرات اقلیمی جهان که روز به روز در هرحال افزایش است، چنان که بر حسب آمارها در سال 2018 سالانه هفت میلیون تن به اثر آلودگی هوا جان های خود را از دست داده اند؛ و از سوی هم  هوش مصنوعی که به زودی بر انسان پیشی خواهد گرفت از جمله تهدیدهای بالقوهای هستند.
در صورتی که نظم کنونی جهانی بر مبنایی چنین تفکری به پیش رود، ترسیم نقشه آینده بشریت هم به دستان ثروتمندانی قرار خواهد گرفت که تسلط کامل به نبض بازار دارند و  فقط و فقط به بلند بردن حسابات بانکی خویش میاندیشند و زمانی که جهان در گرو حلقه¬¬ی کوچکی از  میلیاردرهای است که در صدد ثروت اندوزی از هر طریقی ممکن باشند؛ در این صورت تصور وحشتناکی نسبت به آینده بشریت در ذهن مان پدیدار میگردد. نابرابری که در طول تاریخ بشر حتی تصورش را هم نکردهایم شکل خواهد گرفت.
چنین دیدگاهی هرچند امروزه توانسته باشد تا سبب پیشرفت تکنالوژی در عرصههای گوناگون و مهیا ساختن سهولتهای فراوان گردد اما نتایج تحقیقات علمی حاکی از آنست که این همه پیشرفت تکنالوژی و سهولتهای به میان آمده سبب سعادت و آرامش بشر نگردیده است؛ زیرا با بهبود شرایط زندگی انتظار انسانها نیز افزایش مییابد و این همه پیشرفتهای که در دهههای اخیر تجربه شده است سبب بیشتر شدن انتظار و توقع انسانها گردیده تا رضایت بیشتر. انسان امروز بیشتر از گذشته سرگردان معنویت گم شده بشر است اما رشد تکنالوژی و شکلگیری نابرابری بیشتر، بیش از آن که مایه آرامش و خرسندی برای انسان باشد، نارضایتی بیشتر از زندگی بارآورده است.

دیدگاه شما