صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

احزاب سیاسی و ضرورت اجماع ملی در پروسه صلح

-

احزاب سیاسی و ضرورت اجماع ملی در پروسه صلح

صلح یک پروسه ملی است. دستیابی به آن، نیازمند تلاشهای همگانی و اجماع ملی است. برقراری صلح دائمی و سرتاسری در کشور از آرزوهای دیرینه مردم این دیار بوده است و به عنوان یک ضرورت ملی برای همه شهروندان قابل درک است. لذا تأمین صلح پایدار و  ثبات دائمی در کشور، بدون احساس مسؤلیت و تلاشهای همگانی امکانپذیر نخواهد بود. از طرف حکومت طرح واضح و روشن با خطوط مشخص در ارتباط با صلح ارائه گردیده است و در مناسبتها و نشستهای مختلف از آن یاد شده است. نهادهای ملی، بین المللی و جامعه جهانی نیز از گفتگوها و مذاکرات صلح بر محوریت حکومت افغانستان استقبال و حمایت نموده اند. مردم وشهروندان این کشور نیز بر آن تاکید داشته و مدافع آن می باشند. احزاب سیاسی نیز ضمن همسویی و همگام شدن با نظام و حمایت از جمهوریت، نسبت به فراهم نمودن زمینه اجماع ملی در ارتباط با بر قراری صلح پایدار و تامین امنیت دائمی در کشور مسؤلیت دارند و باید در گفتگوها و مذاکرات صلح بر محوریت حکومت، مسؤلانه حضور داشته باشند. به عبارت دیگر احزاب به لحاظ مسؤلیت اجتماعی و سیاسی که دارند، ناگزیرند در آوردن صلح بایدار که به نفع عموم جامعه باشد، نقش فعال داشته و سهم مثبت بگیرند و باید در جهت ایجاد همدلی و همسویی میان اقوام و مردم این کشور در راستای بر قراری صلح، تلاشهای مؤثر از خود نشان دهند. احزاب سیاسی به خاطر تحکیم وحدت ملی و تأمین صلح در کشور باید افراط گرایی و تندروی های مذهبی، قومی، زبانی و سیاسی بی حاصل را کنار گذاشته و با توجه به منافع مشترک ملی به سوی اعتدال و میانه روی گام بردارند. احزاب سیاسی به عنوان مهمترین ابزار مشارکت مردم و اقشار مختلف جامعه در پروسه ملی صلح از جایگاه مهم برخوردار هستند و باید توسط آنها تلاش صورت گیرد تا صلح مبتنی بر اراده مردم تحقق یابد. مشارکت مردان، زنان و گروههای اجتماعی موجود در کشور در پروسه صلح از طریق احزاب سیاسی بهتر تأمین گردیده و در فراهم سازی زمینه صلح دائمی موثر و مفید تمام خواهد شد. لذا افزایش مشارکت مردم از طریق احزاب سیاسی در تمام عرصه ها خصوصا در شکل گیری نظامهای سیاسی و آوردن  صلح در جامعه قابل تردید نیست. به همین دلیل  اکثر افراد در جامعه تمایل دارند که سهم فعال خویش را در امور اجتماعی و سیاسی از طریق مشارکت مؤثر در احزاب داشته باشند و از طریق حزب به خواستهای مشروع و قانونی شان برسند. مشارکت گسترده و پرشور سیاسی توده ها به عنوان یک پدیده ای مثبت در ارتباط با تحولات  و تغییرات اجتماعی و سیاسی خصوصا موضوع صلح تلقی شده است. به همین لحاظ احزاب یکی از ضروریات زندگی شهروندان شمرده شده است و به عنوان مهمترین رابط میان مردم و حاکمیت سیاسی محسوب گردیده است. گرچند که احزاب در این کشور از این جهت خیلی موفق نبوده اند و مشارکت سیاسی و ارتباطات سیاسی شهروندان با حکومت را به صورت مطلوب نتوانستند تأمین نمایند ولی با آنهم نقش مثبت آنهارا در تحولات اجتماعی نمی توان نادیده گرفت. احزاب متشکل از همفکرانی هستند که به خاطر یک آرمان گردهم جمع می شوند و آگاه ترين عناصر يک طبقه يا اقشار اجتماعی متحد المنافع را با خود دارند. احزاب سیاسی مردم و جامعه را در مبارزات اجتماعی رهبری می نمايند. بنا بر این مردم از طریق احزاب سیاسی می توانند در آوردن صلح و ثبات دائمی در کشور نقش مهم و سهم فعال داشته باشند و می توانند پروسه صلح را از انحصار حزبی؛ چوکات سلیقه های شخصی؛ منافع گروهی و قومی خارج سازند و به صورت هماهنگ و سازمان یافته تر در جهت تحقق صلح دوامدار و فراگیر قدم بردارند. بدون دخالت احزاب سیاسی شهروندان دچار پراکندگی گردیده و روند صلح به کندی مواجه خواهد شد. احزاب سیاسی با تلاشهای مثبت شان می توانند در رفع نیازهای اساسی حکومت و شهروندان ثمر بخش باشند. همچنان که حکومت بدون همکاری و فعالیتهای سازنده احزاب در بسیاری از بخشها و عرصه های اجتماعی قابلیت دوام و ثبات را ندارند در پروسه ملی صلح نیز از همکاری مؤثر احزاب سیاسی بی نیاز نمی باشد. به همین جهت لازم است که حکومت به این موضوع توجه جدی نموده و در ایجاد اجماع ملی نسبت به پروسه صلح زمینه هماهنگی و متحد شدن احزاب سیاسی را فراهم نماید. حکومت ضمن تاکید بر سیاستها و اهداف مهم خویش ناگزیر است که احزاب را با خود همگام سازد و موانع فعالیت های احزاب سیاسی را در این راستا شناسایی و برطرف نماید. حضور مسؤلانه و فعالیت های سازنده و مثبت سیاسی احزاب در ایجاد اجماع ملی و تحقق صلح پایدار قابل انکار نیست.
به وجود آمدن اجماع ملی در ارتباط با پروسه صلح و تأمین آن، ضرورت است. البته اجماع که مبتنی بر منافع مشترک ملی و حمایت از نظام جمهوریت باشد و بر حفظ دست آوردهای مهم هجده ساله تاکید نماید. حفظ حقوق بشری و آزادی های عمومی افراد که در قانون اساسی افغانستان به رسمیت شناخته شده و مورد تأکید قرار گرفته است باید از خطوط سرخ در مذاکرات صلح شمرده شود. بر قراری صلح به قیمت عبور از این نوع حقوق و ارزشها به هیچ وجه قابل پذیرش برای شهروندان نبوده و یقینا که چنین صلحی دوامدار و پایدار نیز نخواهد بود. لذا باید بر محور های اصلی در گفتگوهای صلح تأکید صورت گیرد. بنأ صلح که با ارزشهای مندرج قانون اساسی همسو نباشد و یا دست آوردهای هجده ساله را که با تلاشها و هزینه های هنگفت بدست آمده است؛ نادیده گرفته شود و یا مقاومت و مبارزات مشروع این مردم را زیر سوال ببرد و یا خون های پاک شهدای که در راه دفاع و حفظ ارزشهای حقوق بشری و انسانی ریخته شده اند را ناحق و ناروا جلوه دهد و یا صلح که باعث بهم رختن نظم اجتماعی و سبب هرج و مرج در جامعه گردد و یا در اثر از همپاشیده شدن نیروهای امنیتی و اردوی ملی بی نظمی در جامعه حاکم گردد و یا صلح که به  قتل عام های قومی و مذهبی و توحش و بربریت منجر شود و یا باعث از بین رفتن آثار مهم تاریخی در کشورگردد و یا قشر عظیمی از جامعه را از تحصیل محروم نماید و یا سبب بربادی و خرابی مجدد زیر بنا ها و آبادانی در این کشور شود و یا وسیله انحلال و باعث نابودی و قتل عام نیروهای امنیتی و دفاعی در کشور گردد و .... به هیچ وجه چنین گفتگوهای در مورد صلح، نتیجه بخش نبوده و قابل قبول برای هیچ یکی از اقوام ساکن در این سرزمین نخواهد بود و به تبع آن هیچ گونه اجماع ملی نیز در چنین گفتگوهای جهت بر قراری صلح حاصل نخواهد شد.
بنا بر این، مذاکرات صلح بر محوریت دولت افغانستان و برقراری صلح عادلانه و پایدار در کشور نیازمند همدلی و همسویی همه اقوام، نهادها، احزاب سیاسی، گروهها و اقشار مختلف اجتماعی می باشد. صلح باید تأمین کننده ارزشها و تضمین کننده حقوق و آزادیهای عمومی افراد در این کشور باشد. امید است که این موضوع مورد توجه همگان قرار گیرد.

دیدگاه شما