صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

گفتگوهای صلح؛ مرورگذشته، وضعیت اکنون ودورنمای آینده

-

گفتگوهای صلح؛ مرورگذشته، وضعیت اکنون ودورنمای آینده

بخش نخست

مقدمه
سخن از صلح در افغانستان به یکی از مباحث روزمره تودهها، رسانهها و بازیگران عرصه سیاسی تبدیل شده است. اما سویههای ناپیدا و پیچیدگیهای این پدیده پرشمار است. برای یک عده، صلح یک آرمان و خواست قلبی است، برای تعداد دیگر، سخن از صلح و وارد شدن در فاز گفتگوها با طالبان، خود به یک تجارت سیاسی تبدیل شده است. چنانکه همسایگان ما، قدرتهای منطقهای و قدرتهای بزرگ بینالمللی، هرکدام با اهداف خاص خود سودای نشستن بر سر سفره صلح را دارند. در این میان، آنچه مهم و در عین حال مبهم مانده است، دستاورد روند جاری صلح برای شهروندان و اقشار متضرر این جامعه و پیامدهای این روند برای نظام سیاسی موجود در کشور است. آیا به همان روشنی که مفهوم جنگ را از مفهوم صلح متمایز میسازیم، پیامد گفتگوهای جاری صلح، از نتایج جنگ، متفاوت خواهد بود یا الزامات بدتر از جنگ جاری را خواهد داشت؟ آیا با توجه به رویکرد کنونی ایالات متحده، استراتژی طالبان و موضع قدرتهای منطقهای در روند جاری صلح، اساسا میتوان از صلح پایداری سخن گفت؟ آیا حکومت مانع صلح است؟ آیا رقبای سیاسی غنی و محور کرزی، در عرصه صلح در مسیر همسو با منافع مردم قرار دارند؟
در ذیل، ضمن مرور گذرا بر پیشینه گفتگوهای صلح، در باب وضعیت اکنون و دورنمای آیندهی این روند، اشارات مختصری خواهیم داشت.
1. آنچه گذشت
اکنون 16 ماه است که از تعیین زلمی خلیلزاد به عنوان نماینده ویژه آمریکا در روند صلح افغانستان میگذرد. وی به رغم خوشبینیها و توئیت کردن مکرر گزارههای امیدوارکننده در روند صلح، هنوز دستاورد مشخص و قابل توجهی در عرصهی صلحسازی در افغانستان نداشته است. رویکرد آمریکا، طالبان، حکومت افغانستان و رویکرد و عملکرد جناحها و بازیگران سیاسی کشور در گذشته چه بود و چه تأثیر بر روند صلح بر جای گذاشت؟
در واقع، عامل ناکامی این روند تا اکنون، رویکردهای متفاوت جوانب قضیه، اختلاف بر سر پیششرطهای صلح و مواردی که باید در توافقنامه صلح گنجانده شود، بوده است. گفتگوها با پیشگامی ایالات متحده آغاز شد. بیتردید، ایالات متحده از جنگ طولانی، بیسرانجام و همراه با مصارف سنگین در افغانستان (در حدود یک تریلیون دالر تا کنون) احساس خستگی میکند. ترامپ با یک رویکرد اقتصادی و حساب و کتاب جنگ و دستاوردهای آن برای اقتصاد ایالات متحده، به جنگ جاری در افغانستان به عنوان نوعی حماقت مینگرد. از سوی دیگر، انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال 2020، تیم حاکم را وا داشته است تا برای پیروزی در انتخابات پیش رو، تدابیری بیندیشد. اوباما برای پیروزی در انتخابات 2016، از جمله کشتن بنلادن را به عنوان یک دستاورد در طرح انتخاباتی خود گنجانده بود. ترامپ نیز در بازیهای برونمرزی خود تدابیر ذیل را برای پیروزی در انتخابات سنجید: تلاش برای نشان دادن یک دستاورد در افغانستان، هرچند در قالب یک توافقنامهی صلح فریبنده و بیسرانجام برای مردم افغانستان، کشتن بغدادی و قاسم سلیمانی.
طالبان نیز با مشورت حامیان خود در آی اس آی و اردوی پاکستان، به این ارزیابی رسیده بودند که آمریکای خسته از جنگ، حاضر به امتیازدهی به طالبان و ترک افغانستان خواهد شد. بنابراین، برای گفتگو ابراز آمادگی نمودند. تصور طالبان این بود که تفاهم و توافق با ایالات متحده، زمینههای شکست حکومت افغانستان (و به گفته آنان، اداره کابل) را تسهیل میکند. بنابراین، حاضر به گفتگوی مستقیم با حکومت افغانستان نشدند.
اما در داخل کشور، برخی چهرههای سیاسی خارج از ساختار نظام و حتا درون نظام، با این خیال خام که صلح ایالات متحده و طالبان به نتیجه خواهد رسید و حتا به تغییر نظام در افغانستان منجر خواهد شد، تلاش نمودند که خود را همسو با سلطان سیار گذشته افغانستان (خلیلزاد) نشان دهند و به او تقرب جویند. در عین حال، این مجموعه مشتاقانه کشور به کشور و شهر به شهر به دنبال طالبان راه افتادند، از طالبان قباحتزدایی کردند، در نماز خود به آنان اقتدا کردند، هرچند مورد بیمهری و بیاعتنایی طالبان قرار گرفتند و برخی حتا اجازه حضور در میز کنفرانس را نیافتند. اما این مجموعه تا توانستند، در تقویت موضع طالبان و مشروعیت آنان در سطح بینالمللی، خواسته یا ناخواسته، کمک کردند. نسخهی جدیدی از طالبان پایتختنشین که پس از اجلاس مسکو با طالبان، همهشان در لیست اعدامیهای طالبان قرار گرفتند. با این حال، آنان نه تنها چشم عبرتبین نیافتند، بلکه پروسه انتخابات را هم با چالش مواجه ساختند و برای بیاعتباری و سردی آن هرچه از عهده شان برآمد، انجام دادند. برخی از چهرهها که یا نامزد و یا عضو یک تکت انتخاباتی بودند، تا مدتها به هوای صلح آمریکا با طالبان و خیال خام تشکیل دولت موقت، کمپین انتخاباتی خود را آغاز نکردند و به این ترتیب، در دلسردی مردم نسبت به پروسه انتخابات و کاهش مشارکت آنان نقش اساسی داشتند. این مجموعه، از این جهت نیز آب به آسیاب طالبان ریختند و وقتی خود شان با کاهش آرا مواجه شدند، استراتژی تهمتِ تقلب را برجسته ساختند و کمیسیونها و اعلان نتایج را به گروگان گرفتند و بر آشفتهگی سیاسی و ناامیدی مردم بیشتر افزودند. 
در این میان، تنها حکومت افغانستان با محوریت رئیس جمهور غنی و سرور دانش و برخی اعضای جامعه مدنی با قاطعیت در برابر روند انحرافی صلح ایستادند. موضع حکومت این بود که روند جاری صلح چون سیلی است که دستاوردهای دو دهه گذشته، جمهوریت و ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشری را در کام خود فرو خواهد بلعید. صلح ایالات متحده با طالبان، به صلح طالبان با مردم و حکومت افغانستان منجر نخواهد شد و بلکه زمینه را برای سلطهی سیاسی طالبان فراهم خواهد ساخت. جامعه مدنی ایالات متحده نیز با آگاهی یافتن از نگرانیهای حکومت، مردم و جامعه مدنی افغانستان، تیم ترامپ و شخص خلیلزاد را تحت فشار قرار دادند. پرسش جدی آنان این بود که مصارف یک تریلیون دالری ایالات متحده و هزاران کشته با داعیه دموکراسیسازی و ترویج ارزشهای حقوق بشری چگونه معامله خواهد شد؟ زنان افغان و گروههای آسیبپذیر و اقلیتها با چه سرنوشتی مواجه خواهند شد؟ مقاومت حکومت افغانستان و همراهی جامعه مدنی و برخی کارگزاران سیاسی ایالات متحده، سبب شد که گفتگوهای صلح با محوریت خلیلزاد به نتیجه ملموسی نرسد و به بهانهی کشته شدن یک سرباز آمریکایی در حمله انتحاری طالبان در کابل، ترامپ تصمیم خود مبنی بر پایان بخشیدن به روند گفتگوهای صلح را را توئیت نمود. 
ادامه دارد

دیدگاه شما