صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۱۴ سرطان ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مهاجــرت معضل لاینحل جهــانی (بمنا سبت روز جهانی مهاجرت)

-

مهاجــرت معضل لاینحل جهــانی (بمنا سبت روز جهانی مهاجرت)

در آمد:
پدیده مهاجرت، عبارتاست از جابهجایی مردم از مکانی به مکانی دیگر به علل و عوامل مختلف.مهاجرت را به حرکت یک فرد یا گروهی از افراد در امتداد مرزهای سیاسی از یک واحد جغرافیایی به واحدی دیگر برای اقامت دائم یا موقت در مکانی غیر از کشور مادر، تعریف میکند و آن را عاملی برای تغییر وضعیت فرد مهاجر کننده لحاظ میکند.نیز، مهاجرت را تغییر مکان اقامت معمول فرد از یک کشور به کشور دیگر، تعریف میکند. و به عبارتی، هر گونه تغییر مکانی که منجر به اقامت فرد در یک دوره زمانی (حداقل یک سال) شود، به مهاجرت معروف است.
این پدیده که امروزه به معضلی برای کشورهای در حال توسعه تبدیل شداست. عواملی که باعث جذب در منطقه مقصد میشود عبارت است از عوامل اقتصادی و امنیتی که تعدادی زیادی اسیر دیار بیگانه می سازد.
مهاجرت یک پدیده جهانی است
مهاجرت در تمام دنیا یک امر معمولی و یکی از اساسات زندگی انسانی بشمار می رود، علاوه بر آن مهاجرت ها عوامل مختلفی دارد که یکی از آنها عدم اشتغال و بیکاری است، بنا بر این اگر کسی ادعا کند که تنها با اشتغال زایی جلو مهاجرت ها گرفته می شود، اشتباه است.
"سیف الدین سیحون" استاد دانشگاه و کارشناس مسایل اقتصادی در گفتگو با آوا، با بیان مطلب فوق افزود: مهاجرت پدیده ای است که جزء فرهنگ و رابطه جهانی شده است، حتی در کشورهای پیشرفته و صنعتی دنیا درحالیکه اشتغال و کار نیز وجود دارد مهاجرت ها صورت می گیرد.
در نتیجه مهاجرت عوامل مختلف داردکه می توان گفت نا باوری ها، ناامنی و همچنین عدم اشتغال و بیکاری و ده ها مشکل دیگر صورت می گیرد و با سایر کشورها متفاوت است. اگر قرار باشد دولت نسبت به آینده مردم امید خلق کند و زمینه کار را برای جوانان فراهم کند، ممکن است آمار مهاجرت افغانها به کشورهای اروپایی کاهش پیدا کند، اما قطع نمی شود.
در کل در افغانستان، عراق، سوریه و سایر کشورهای جنگ زده، مهاجرت ها اکثراً برای بقای زندگی است نه برای اشتغال و کاریابی. بنابر این مهاجرت های روز افزون مردم افغانستان را به خصوص در سال روان، باید بر اساس ناامنی و جنگ محاسبه کرد، به گفته او، برخی به این باور هستند که از افغانستان مغزهای متفکر در حال فرار هستند، اما باید گفت اولاً که آنگونه مغز متفکر در افغانستان نیست تا ما نگران فرار آنان باشیم، بر فرض اگر وجود داشته باشد، این امر در تمام دنیا معمول است، زمانکیه که شرایط کار فراهم نبود مغزهای متفکر نیز مهاجرت می کند.
علل و عوامل مهاجرت مردم افغانستان
آنچه از تاریخ افغانستا ن روشن است و آمارها نیز آن را نشان میدهد، مهاجرت افغانها سابقهای طولانی دارد. اما موج وسیع مهاجرت به کشورهای همسایه پس از كودتای هفت ثور سال 1357 صورت گرفت و دلیلش برخوردنامناسب حکومت وابسته به شوروی سابق بود که باعث شورش و مقاومت علیه حکومت در ولایتهای مختلف کشور گردید و بخشی زیادی از مردم افغانستان در اثری این جنگها به کشورهای دیگر مهاجر گردید. مهاجرت افغانها از سابقه طولانی برخوردار بوده وبه نقل از كمیسرعالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان در خیلی از كشورها بیش از دو نسل از مهاجرین افغانی كه در کشور های مهاجر پزیر زندگی میكنند و شماری زیادی از آنها در آن کشورها متولد شدهاند و اكنون در همان كشور ازدواج نموده و صاحب فرزند شدهاند.
بدین ترتیب شماری از افغانها نزدیك به سی سال عمرشان را به عنوان یك آواره یا مهاجر در وضعیتی خاص در كشورهای دیگر گذراندهاند.
به گفته یكی از مقامات مسوول در اداره اتباع و مهاجرین خارجی وابسته به وزارت كشور ایران، شمار افغانها كه به ایران مهاجرت كردهاند زمانی به حدود سه ونیم میلیون نفر میرسید كه پس از سرنگونی دولت داکتر نجیب الله، صدها هزار نفر از آنها بازگشتند.
اما آغاز دور جدیدی از درگیریها دردوران حكومت مجاهدین باعث مهاجرت مجدد شد و شمار قابل توجهی از مردم كه در دورههای گذشته در وطن مانده بودند نیز مجبور شدند افغانستان را ترك كنند.
پیروزی مجاهدین به جنگ چهارده سالهی افغانستان پایان نداد. از فردای تشكیل حكومت مجاهدین، گروههای رقیب به منظور كسب قدرت و یا رسیدن به اهدافشان جنگ جدیدی را علیه همدیگر آغاز كردند جنگ بین گروههای رقیب در كابل و جنگهای دیگری كه هرروز در نقاط مختلف كشور برسر قدرت پیش آمد، این جنگها و درگیریها تأثیری به سزایی بر آوارگی و مهاجرت افغانها داشت به طوری كه در جنگهای كابل دهها هزار نفر كشته و نیم میلیون آواره گردیدند.
این وضعیت با گسترش و سیطره طالبان كه رفتارتأم با خشونت بود، هر روز بر این اعمال ضد بشری خود در شرق و غرب افغانستان میافزود، تشدید شد و مهاجرتها از افغانستان به كشورهای دیگر، خصوصاً کشور های همسایه، ادامه یافت.
با وجود پایان سلطه طالبان در اواخر سال 1380  و شکل گیری نظام جدید در این کشور تاکنون زمینه بازگشت مهاجران به وطن فراهم نشده است، هم اكنون، میلیونها آواره و مهاجر افغانی در كشورهای دنیا سرگردانند و هرروز بر تعداد آنان افزوده میشود.
در حالی كه هرروز قطعنامههای تازهای در حمایت از حقوق پناهندگان و مهاجران در جهان تصویب میشود، اما تصاویر اندوهبار وهولناك زندگی آوارگان افغانی قلب انسان را به درد میآورد. تقریباً مردم همه كشورها در برابر درخواستهای مهاجران و پناهندگان یك صدا فریاد میزنند: «نه... بیگانه را به خانه راه ندهید.» در حالی كه چهره گریان كودكان افغانی و صورتهای غمگینزنان و مردان آواره درخاطر همه نقش بسته است.
مهاجرین و پناهندگان افغانی در وضعیت كنونی حرمت و احترام شایسته یك پناهنده و یك مهاجر را ندارد. بر خوردهای خشن و غیر انسانی برخی از کشورها نسبت به آوارگان مقیم یا مهاجر و حتی فرزندان متولدشدهای در همان كشور انعكاس مییابد و مهاجرین مورد هتك حرمت قرار میگیرند، و حقوقشان پایمال میشود و بر خوردهای ناشایستی با آنها صورت میگیرد و به عنوان گروهی پست و حقیری توصیف میشوند این وضع رقت بار و توهین آمیز، باعث شده تا بحث حقوق پناهندگان در كشورهای پناهنده پذیر ضرورت پیدا كند.  اگر كشورهای پناهنده پذیر نسبت به حقوق بشر، علاقه و توجه نشان میدهند، این امر تنها منحصر به شهروندان خودشان است. ما در جهانی زندگی میكنیم كه ریاكاری، دروغ و ظاهرسازی آن را پركرده است. باید پرده از آن برگیریم و برای حفظ كرامت و حرمت پناهندگان در كشورهای پناهنده پذیر تلاش كنیم.
مهمترین حقوق انسانی و فردی كه نهادهایی حقوقی بین الملل است و بدون ملاحظه نژاد، مذهب و تابعیت باید در همه جا رعایت شود، عبارتند از: حق زندگی، حق تحصیل، حق حرمت انسانی، حق آزادی و رفت و آمد و حق برابری با دیگران. حق زندگی یا حیات و حق تحصیل، خاستگاه و مبنای سایر حقوق انسانی است و حق مقدسی است كه در راستای بقای نوع بشر و آبادانی جهان هستی و استمرار زندگی بشری، از نعمتهای الهی به بندگان خداست و تمام مردم نیز با هر دین و مذهب، اصالت و وابستگی، عقب ماندگی یا پیشرفت، ارزش و موقعیت یا علم و جهل و حاكم یا محكوم، همه و همه در آن برابرند.
اعلامیه جهانی حقوق بشر (دسامبر1949م) و كنوانسیون حقوق پناهندگان1951م و پروتكل 1967م. در ماده سوم خود نیز آن را به رسمیت شناخته و تاكید میكند كه؛ «همه افراد از حق حیات، آزادی و سلامتی شخصی برخور دارند.
همه میدانیم که در سالهای اخیر  دست آوردهای زیادی دولت جمهوری اسلامی افغانستان داشته است که به عنوان میتوانیم بگوییم که برخلاف دههای پیشین، هیچ طفلی از تعلیم محروم نیست و هیچ جوان و نوجوانی از تحصیل محروم نیست و هرگاه آمادگی لازم باشد فرصت کار برای همگان فراهم است و به جز یکسری نقاط محدود کشور در خیلی از مناطق کشور امنیت تامین است، ما انگیزههای خیلی موجهی در مورد اقدام به مهاجرتهای که در سالیان اخیر صورت گرفته است سراغ نداریم.

دیدگاه شما