صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۱۴ سرطان ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ارزش‌های مردم افغانستان نباید قربانی صلح گردند

-

ارزش‌های مردم  افغانستان  نباید قربانی صلح گردند

پس از آخرین توئیت دونالد ترامپ مبنی بر لغو گفتگوهای صلح میان نمایندگان آمریکا و طالبان، اکنون این مذاکرات با تلاشهای زلمی خلیلزاد نماینده امریکا در امور صلح افغانستان از سر گرفته شده است، این پروسه دوامدار و جنجالی از همان ابتدا نگران های را به وجود آورده بود.
متآسفانه در روند مذاکرات تلاشها بر این بود تا دولت افغانستان که نماینده قاطبه ملت قلمداد می‌‎گردد بنا به خواست طالبان در میز مذاکرات حضور نداشته باشد و این پروسه با نمایندگان احزاب و جریانهای سیاسی تداوم یابد؛ اما عمدا و یا سهوا از نقش قانونی دولت در جهت مشروعیت بخشی توافقنامهی صلح چشم پوشی داشتند.
البته نمیخواهیم جریان مذاکرات گذشته و کنونی میان آمریکا و طالبان را که نتایجی نیز در پی داشته است تأیید و یا نفی نماییم؛ بلکه می خواهیم واقعیتهایی راکه روحیه عمومی مردم افغانستان را در مسئلهی صلح برجسته میسازد به بررسی بگیریم.
یکی از این واقعیتهای انکار ناپذیر در افغانستان همانند سایر کشورهای دنیا، چند قومی و چند فرهنگی بودن مردم افغانستان است که در بسا موارد  همین موضوع باعث نفاق و پراکندگی میان مردم این کشور گردیده اند.
در گذشتهها سطح پایین سواد و عدم دسترسی به تکنولوژی رسانهی باعث میگردید تا بسیاری از رهبران سیاسی جایگاه شان را با استفاده از این ضعف تثبیت نمایند؛ اما اکنون بنا به عواملی همچون دسترسی به اطلاعات و ظهور نسل جدید  و تحصیل یافته در میان تودهها چنین امری غیر مقدور و غیر قابل اجرا میباشد؛ ازاین رو در جامعه چند قومی و چند فرهنگی افغانستان در عصر کنونی، دیدگاه مردم از اقصی نقاط کشور پیرامون طالبان و نگاه جزم گرایانه شان به دینداری و سیاست ورزی به صورت متحد و یکنواخت منفی بوده و آنان را به عنوان یک کتلهی از این آب و خاک منتفی میدانند؛ این گروه در صورتی مورد پذیرش مردم افغانستان قرار خواهند گرفت که در نظام موجود، به عنوان شهروند مطابق به قوانین نافذه کشور جذب گردند و همانند سایر مردم، از نظام حمایت نمایند.
آنچه را که از مذاکرات کنونی آمریکا با طالبان شاهد هستیم، به ظاهر امر تغییری در روند ماهیت مذاکرات به وجود نیامده است؛ بلکه در تداوم سلسله گفتگوهای قبلی شان خواستههای کورکورانه این گروه همانند نفی نظام، آتش بس با نیروهای بین المللی و تشدید جنگ بر علیه نیروهای افغان همچنان به قوت خودش باقیست. در جریان مذاکرات جاری توئیتی که از آدرس سهیل شاهین سخنگوی این گروه مبنی بر آتش بس با نیروهای بین المللی و تداوم جنگ علیه نیروهای افغان نشر گردید یک واقعیتی است که تازگی ندارد؛ بلکه از ابتدای گفتگوهای صلح، این مورد مشمئز کننده توسط رهبران آنان نشخوار میگردید.
هر چند سهیل شاهین در توئیت بعدی اش آن آدرس را جعلی خوانده و دیدگاه گروه طالبان را از آن نوشته مبرا دانست؛ اما بارها در تاکتیکهای جنگ روانی شان با استفاده از این شیوهها نگرش مردم افغانستان را در قبال پروسه جاری محک زده اند و هر بار که با واکنش منفی مردم افغانستان مواجه گردیده است وادار به  تغییر موضع شده و عقب نشینی کرده است.
لازم به یاد آوری است که صلح اگر قرار است به صورت عملی برقرار شود، در داخل کشور و در میان مردم افغانستان باید برقرار گردد؛ بنا بر این نسخهی که طالبان برای صلح میپیچند مورد پذیرش مردم افغانستان نیست، آنان از جنگ با نیروهای امنیتی افغان حمایت میکنند و آتش بس با نیروهای بین المللی را عملی میسازند و این دو مورد متضاد با هیچ منطق قابل جمع نیست.
همکاران بین المللی افغانها به هدف مبارزه با تروریزم به مدت هجده سال در کشور ساکن هستند و نیروهای افغان نیز دوشادوش و در بسا موارد پیشقدم تر از نظامیان ناتو در خط مقدم مبارزه با تروریزم حضور داشته اند، هدف از فعالیتهای همه نیروها، محو تروریزم و دستیابی به دنیای عاری از قتل و خشونت میباشد.
بنا بر این کدام منطق میتواند بپذیرد که با نیروهای بین المللی  آتش بس صورت گیرد و نیروهای امنیتی افغان مورد حمله قرار گیرند.
با جمع موارد فوق نکاتی چند قابل یاد آوری است.
1- عدم تغییر باورهای افراطی: طالبان به عنوان یک گروه افراطی و متحجر طی چندین دهه، تهدید جدی در قبال صلح و امنیت جهانی بوده اند تا جایی که این تهدیدات پای نیروهای بین المللی به رهبری آمریکا را به افغانستان کشانید؛ لذا اگر دولتمردان ایالات متحده به این امر باورمند گردیده باشند که طالبان در دیدگاه تنگ نظرانه و افراطی شان تجدید نظر نموده باشند یک اشتباه محاسباتی محض را تئوریسینهای آمریکا مرتکب شده اند که باید در نوعیت نگاه شان به این گروه تجدید نظر نمایند؛ زیرا طالبان دچار تغییر و تحول  نگردیده است و همانند دوران حاکمیت شان می اندیشند.
بلکه طی این هجده سال مراودات شان با تندروان اسلامگرا همانند گروههای افراطی تاجکستان، ازبکستان، اویغوریهای چین و دیگر تند روان اسلامی بیشتر بوده است و از این گروه یک شبح خطرناک تر از قبل به وجود آورده اند.
2- دشمنی ذاتی با پدیدههای جهانی شدن: ارزشهایی همچون حقوق بشر، حقوق سیاسی – مدنی، حقوق زن مطابق آموزههای حقوق بشری، استفاده از تکنولوژی روز که مجاری وصل به دهکدهی جهانی محسوب میگردند از عمده مواردی اند که طی همین دو دهه مردم افغانستان به آن دست یافته اند؛ لذا گروه طالبان با تمام این پدیدهها ذاتا مخالفت دارند.
ایدئولوژی افراطی شان به آنان این اجازه را نخواهد داد تا خود را با این ساز و کار جدید وفق بدهند و با پذیرش این سهولتها زندگی شهروندی را بپذیرند؛ لذا اگر این گروه در ظاهر امر با این دستاوردها موافقت نشان بدهند، بعید به نظر میرسد که بعد از رسیدن به هدف که همانا وضع قیودات افراطی در تمام سطوح و ابعاد زندگی افراد است عملا تغییر رویه بدهند؛ لذا اخذ ضمانت معتبر از این گروه و تعهد این گروه مبنی بر دست برداشتن از جنگ و خشونت یک امر الزامی و محتوم به نظر میرسد؛ تا همانند مار زخمی، نیش شان را متوجه دستاوردهای مردم افغانستان نسازند.
3- عدم پایگاه اجتماعی: گروه طالبان به عنوان یک گروه خودسر و تروریست برخلاف عرف افغانی و اخلاق اسلامی عملکردهای ویرانگر و نفرت انگیزی از خود به نمایش گذاشته اند که مورد انزجار اکثریت مردم افغانستان قرار دارند؛ در مقابل، جمهوری اسلامی افغانستان به عنوان یک نظام ارزشمند، مورد قبول قاطبه ملت افغانستان قرار دارد که از پایگاه وسیع اجتماعی بهره مند است؛ لذا در مذاکراتی که میان آمریکا و طالبان جریان دارد این مورد را نباید به فراموشی کرد که هر گونه ادعای طالبان مبنی بر مقبولیت و پایگاه اجتماعی شان یک امر واهی و به دور از واقعیت است، نقاطی از کشور را که در کنترل دارند نیز با جبر و زور میلهی تفنگ است نه با رضایت مردم آن دیار؛ بنا بر این اگر آنان در مواردی همچون رد مذاکرات با دولت افغانستان و تغییر نظام سخن به میان آورند به قطع و یقین از سوی مردم افغانستان پذیرفتنی نخواهد بود و محوریت دولت در مذاکرات صلح  نیز از خواستههای اساسی مردم در این روند است.
قابل یاد آوری است که دولت جمهوری اسلامی افغانستان با در نظرداشت جو سیاسی حاکم و اقتضاء روحیه عمومی در قبال صلح، طرح جامع و همه شمول در این پروسه تدوین نموده است که قابل حمایت مردم میباشد، هر گونه سازش با این گروه خارج از نقش بارز دولت، مردود و غیر قابل عملی میباشد، ایالات متحده باید ملاحظات مردم افغانستان را در دو مورد گفتگوهای صلح و حفظ دستاوردهای هجده ساله از اولویتهای اساسی این پروسه به حساب بیاورد، در این صورت صلح قابل تحقق خواهد بود.

دیدگاه شما