صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۱۴ سرطان ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت رعایت اصول و ارزش‌های اخلاقی در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

-

ضرورت رعایت اصول و ارزش‌های اخلاقی در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

دانشمندان علوم سیاست بر این باور هستند که سیاست را نمی توان جدا از اصول اخلاقی تنظیم و اعمال نمود. فعالیتهای سیاسی و سیاستهای عملی نیازمند فراهم شدن زمینه پذیرش و مقبولیت عمومی با توجه به جنبه اخلاقی آن است.
از طرف دیگر  رعایت اصول اخلاقی، اخلاقمداری و اخلاقمحوری در فعالیتهای سیاسی سیاستمداران و رهبران سیاسی بر چگونگی روابط انسانی و اجتماعی شهروندان نیز مؤثر بوده و مهمترین مقیاس و معیار در رفتارهای سیاسی و اجتماعی افراد در جامعه تفسیر و تلقی می گردد.
به عبارت دیگر معیارها و اصول اخلاقی در برداشتها، رفتارها، عکسالعملها و کنشهای افراد تبلور و عینیت یافته و در زندگی اجتماعی آنان تعیین کننده بوده و نمود خواهد یافت.
معمولا سیاست در تلاش برای حفظ وضع موجود یا در صدد تغییر وضع موجود است ولی چگونگی بایدها و تفسیرها با توجه به اصول و معیارهای مبتنی بر ذهنیت ها، برداشتها و تصمیمگیریهای سیاسی است. لذا سیاست هیچ گاهی بینیاز از اخلاق نبوده بلکه در بقأ و گسترش خود نیازمند رعایت اخلاق و اصول اخلاقی است. به تبع آن، جامعه و حیات اجتماعی نیز برای ماندن و بقأ خویش نیازمند اخلاق است. لزوم ارتباط و پیوند اخلاق و سیاست لزوم همیشگی در جامعه و سیاست است.
به همین جهت مطالعات تحولات اندیشههای سیاسی تغییرات فلسفه اخلاق را نیز به همراه داشته و سیاستمداران و رهبران سیاسی را ناگزیر نموده است که توجه بیشتر به رعایت اصول اخلاقی داشته باشند.
بدلیل اینکه آنان از جایگاه اجتماعی و موقعیت بالایی برخوردار هستند و بیشترین حساسیت نیز متوجه آنان می باشد. شهروندان نیز غالبا در رفتارهای اجتماعی شان سیاستمداران را الگوی رفتاری قرار داده و در اعمال شان از آنها الهام می گیرند.
دانشمندان بر این باور هستند که جامعه ای که رهبران سیاسی شان فاقد اصول و معیارهای اخلاقی باشند قهراً دارای حکومت صالح و شایستهای نخواهند شد. سیاسیون که بدون در نظر داشت اصول اخلاقی و بدون پای بندی به ارزشهای اخلاقی با یکدیگر در ستیزه باشند و در این عرصه هیچ حد و مرزی را نشناسند و ارزشهای انسانی برای شان معیار و ملاک نباشند؛ بدون تردید چنین رهبرانی اخلاقمدار و اخلاقمحور نخواهند بود.
لذا مدام گرفتار منازعات و درگیریهای بی حاصل بوده و در نهایت این امر باعث گمراهی و تباهی آنان خواهد شد و جامعه و شهروندان را نیز به باد فنا خواهند داد. 
دانشمندان علوم سیاست و فلاسفه مبنای ارزیابی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی سیاستمداران و رهبران سیاسی را و همچنین معیار ارزیابی نظامهای سیاسی مطلوب را، رعایت اصول و بایدها و نبایدهای اخلاقی،  دانسته است. به نظر آنان بهترین سازمان حکومت و بهترین شیوة زندگی اجتماعی، روشی است که بیشتر مردمان و سیاسیون آنها اصول اخلاقی را پیشه خود قرار داده و شدیدا به آن پای بندی نشان دهند.
آنان همچنین تاکید دارند که قدرت و حکومت تنها ابزارهای زنده نگهداشتن اصول اخلاقی است.
در افغانستان نیز مهم این است که همه افراد و شهروندان در تمامی عرصههای اجتماعی و رفتارهای سیاسی خویش متوجه این امر با اهمیت بوده باشند و به صورت همگانی به اصول و ارزشهای اخلاقی وفادار باشند. در این کشور سیاستمدارانی نیز هستند که به عنوان الگوی رفتاری برای شهروندان در جامعه مطرح بوده و می توان عملکردها و گفتارهای آنها را برای همگان الهام بخش تلقی نمود.
در صورت پای بندی به این اصول و معیار ها هیچ گونه بی احترامی و حرمت شکنی نسبت به افراد و اشخاص اتفاق نخواهد افتاد. بدون تردید در یک چنین فضای مطلوب حقیقتا که آبرو و حیثیت افراد حفظ گردیده و از هیچ کسی به بی احترامی یاد نخواهد شد. ولی متاسفانه برخوردها و عملکردهای برخی از اشخاص وافراد نیز به گونه ضد اخلاق انسانی اتفاق افتاده و به عنوان یک واقعیت تلخ و ناگوار اجتماعی قابل انکار نیست. یقینا که چنین رفتارهای مغایر با کرامت انسانی بوده و در شأن یک جامعه مدنی نیست. البته مشکل این اشخاص این است که  در عالم خوش خیالی به سر برده و فکر می نمایند که همه افتخارات عالم از آدم تا خاتم، ناشی از حضور آنان است و دیگران همه رعایا بوده وباید فرمانبردار باشند.
به عبارت دیگر مردم همیشه باید منت بار احسان آنها بوده و جز مدح نمودن و ثنا گوی و اطاعت مطلق هیچ انتقادی بر عملکرد آنان نداشته باشند.
در حال که چنین منطقی  از رهبران سیاسی اخلاقمدار و سیاسیون واقعی به دور بوده و محکوم است. پس بهتر آن است که رهبران سیاسی؛ اخلاقمدار شوند و توهم اطاعت مطلق مردم را از ذهن و فکر شان بیرون نمایند و قبول کنند که  همه افراد و اشخاص در این جامعه از خود شخصیت و اندیشه داشته و نباید به شخصیت آنها بی احترامی صورت گیرد.
از شأن رهبران سیاسی این است که اولا خودشان را به زیور اخلاق آراسته نمایند و ثانیا به پیروان و هواداران شان نیز توصیه و تاکید داشته باشند که اصول و معیارهای اخلاق را مد نظر بگیرند و از چوکات اخلاق انسانی پای شان را فراتر نگذارند. به اصول اخلاقی وفادار بمانند. همیشه مصالح علیا و منافع مردم را ملاحظه نمایند. از فرافکنی و مسموم نمودن صفحات اجتماعی اجتناب نمایند. اخلاق، عقلانیت و عفت کلام را رعایت کنند. اهانت به دیگران را افتخار و وظیفهشان ندانند.
از موج سواری، نفاق پراکنی و بحران آفرینی دست بکشند. از مفسدین و شیاطین حمایت نکنند. فتنه انگیزی، عوام فریبی و نیرنگ بازی را کنار بگذارند.
ارزشهای حقوق بشری را احترام نمایند. در این صورت است که می توانند به عنوان رهبران سیاسی واقعی و اخلاقمند در جامعه عرض اندام نموده و مطرح شوند. فتنه انگیزی در شأن هیچ فرد از افراد این جامعه نبوده و نباید کسی مرتکب این نوع رفتارهای ضد انسانی گردند. خصوصا از سیاستمداران که تمام رفتارها و گفتارهای شان به عنوان الگو در جامعه مطرح است؛ هرگز چنین توقع و انتظاری  نمی رود.
اما واقعیت اجتماعی در این کشور همین بوده و غیر قابل انکار است. رهبران سیاسی و پیروان آنها بیشتر سعی شان این است که چهره حق بجانب گرفته و به فتنه دامن بزنند و فضای اجتماعی را بیشتر آلوده سازند و از این فضای مسموم به مراد و مقصد شان دست یابند.
به فرمایش حضرت علی "ع "  در خطبه نود و سه نهج البلاغه؛ هنگامی که فتنه ها روی آورند، خود را به لباس حق در می آورند. یعنی با ترفندهای مختلف و با استفاده از ابزارهای تبلیغی و رسانه ای و با استفاده از نفوذ اجتماعی شان تلاش می کنند تا با آلوده نمودن فضا، باطل را حق جلوه داده و مردم را به دنبال خود می کشانند.
هنگامی که بر مرکب مراد و معصد سوار شدند، چهره واقعی خود را نشان می دهند. این امر به تدریج سبب نابودی آن ها خواهد شد. البته این فتنهها ماندگار نبوده ومانند بادها و طوفان ها هستند که به جای اصابت کرده و ایجاد نابسامانی نموده و از دیگران عبور می کنند و ضرری به آن ها نمی زنند.
مردم نباید فریب این فتنه جویان را بخورند بلکه لازم است به موقع آنها را شناسایی نموده و عکس العمل و تصمیم لازم را در مقابل آن داشته باشند. بنا بر این، هرگاه زمانه به فتنه گرفتار آمد و جلوه های آن پدیدار شد، بر جای خویش بمانید و دچار تزلزل و تردید نشوید که سرانجام حق بر باطل پیروز خواهد بود و باطل نابود خواهد شد. پس ماندگارترین و با ارزشترین رفتارها و گفتارها آن است که در چوکات اخلاق انسانی صورت گرفته و بر معیار ارزشهای حقوق بشری انجام شود و احترام به انسانها و کرامت ذاتی انسانی را حفظ و رعایت نمایند.

دیدگاه شما