صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

طالبان در آیینه سیاست خارجی ایران؛ از کشتار دیپلمات‌ها تا حمایت از حقوق مهاجران

-

طالبان در آیینه سیاست خارجی ایران؛ از کشتار دیپلمات‌ها تا حمایت از حقوق مهاجران

طالبان پس از سرنگونی نزدیک به دو دهه به مبارزه مسلحانه ادامه دادهاند، اما هنوز قادر نشدهاند که بهصورت ملموس به قدرت سیاسی در کشور دست پیدا کنند. زمانی که طالبان در دهه 1990 میلادی ظهور نمودند، کشورهای همسایه افغانستان در قبال تحولات داخلی کشور نگاه یکسان نداشتند و با توجه به تفکر ایدئولوژیک و بنیادگرایانه طالبان، ایران، هند و روسیه از مخالفان جدی طالبان به شمار میرفتند و آنها تحکیم قدرت طالبان را در افغانستان معنای هممرزی کشورهای شان با تروریسم و بنیادگرایی میپنداشتند و این کشورها از این ناحیه آسیبپذیر بودند. برای همین، این کشورها از جبهه ناهمگون مخالف طالبان حمایت میکردند.
ایران یکی از کشورهای مهم جهان اسلام و خاورمیانه از گذشتههای دور کماکان در سیاست ورزی افغانستان دخیل بوده است و هر رژیم سیاسی که در کابل به قدرت برسد، تهران از این وضعیت متأثر میشود.
قدرت گیری طالبان در دهه نود میلادی برای تهران یک خطر جدی بود. طالبان به جهانبینی ایدئولوژیک دیوبندی تعلق دارد که این طرز تفکر در قبال نظام حاکم در ایران  و  با باور مذهبی حاکم در ایران میانه خوب ندارند و از جانب دیگر نزدیکی تفکر طالبان با حاکمان سعودی، برای ایران خبر ناخوشایند بود و ازاینرو تمامی تلاشهای خود را به کار گرفت تا از قدرت گیری طالبان مخصوصاً در مرزهای ایران جلوگیری شود اما این اقدامات نتیجه مطلوب به دست نیاورد و در سال 1998 بسیاری از بخشهای افغانستان تحت تصرف طالبان قرار گرفت.
شهر کلیدی مزار شریف در شمال افغانستان پس از مقاومت شدید، در 1998 به دست طالبان سقوط کرد و طالبان در کشتار غیرنظامیان هیچ تردیدی به خود راه ندادند که درنتیجه، هزاران غیرنظامی اعم از زنان و کودکان در مزار شریف به دست این گروه قتلعام شدند.
علاوه بر این واقعه وحشتناک، طالبان به هنجارهای بینالمللی و حقوق دیپلماتیک نیز وقعی ننهادند و 11 دیپلمات ایرانی را در مزار شریف به قتل رسانیدند. این حادثه موجب تیرگی روابط تهران با طالبان شد تا جایی که نیروی نظامی ایران به حالت آمادهباش درآمد و هر آن احتمال درگیری مستقیم میان این دو وجود داشت.
حادثه یازدهم سپتامبر فرصتی غیرمترقبه را برای ایران در افغانستان فراهم نمود. مخالفت طالبان با درخواست آمریکا مبنی بر تحویل دهی سران القاعده، موجب شد که آمریکا و متحدان بینالمللی آن به افغانستان حمله کنند. سرنگونی رژیم طالبان در افغانستان باعث شد که تهران دوباره در تلاش برای تحکیم نفوذ خود در این کشور باشد.
روند نادرست دولت-ملت سازی در افغانستان باعث شد که خشونتها در سال 2003 دوباره از سر گرفته شود و تهاجم امریکا به عراق و کمتوجهی آن کشور به افغانستان زمینه تجدیدقوای طالبان را فراهم نمود و پساز حمله امریکا به عراق در بخشهای جنوب و شرق کشور خشونتها روز بهروز افزایش یافت.
طالبان یک دهه پس از کشتار دیپلماتهای ایرانی، در وضعیتی قرارگرفته بودند که حداقل در معرض عام ایران را دشمن خود تلقی نمیکردند و حتی تفسیر مذهبیشان را در قبال تفکر حاکم در ایران تعدیل کرده بودند. در این بازه زمانی فصل مشترک ایران و طالبان مخالفت با حضور نیروهای بینالمللی بهطور عام و نیروهای آمریکایی در افغانستان بهطور خاص بود.
در سال 2011 وقتی بهار عربی در حال وقوع بود، طالبان تلاش کردند از موجهایی ضد غربی که در شمال آفریقا ایجادشده بود به نفع خود استفاده نمایند و به همین ترتیب ایران در قبال بهار عربی نگاه خوشبینانه داشت اما دیری نپایید که از درون این بهار عربی آشوب، ناآرامیهای جدید و گروه تروریستی خوفناک داعش ظهور نمود.
ظهور این گروه تروریستی برای ایران و طالبان غافلگیرکننده بود. داعش به لحاظ فکری در تقابل مطلق با ایران قرار دارد و این گروه در مورد جهاد و شکلدهی نظام سیاسی با طالبان نیز مخالفت کرد و حتی رهبری طالبان را بیسواد و فاقد شایستگی خواند و از جانب دیگر ظهور شاخه افغانی داعش موجب کشیدگی مستقیم میان طالبان و این گروه بر سر قلمرو و جمعیت تحت کنترل شان شد. علاوه بر وجود آمریکا، حضور داعش در افغانستان رابطه ایران و طالبان را نزدیکتر نمود زیرا دشمن مشترک شان داعش تهدید جدی برای آنها بود. قبل از سال 2014 مقامات آمریکایی و ناتو بارها ادعا کردند که ایران در حوزه جنوب غرب افغانستان به طالبان کمک مالی و تسلیحاتی فراهم مینماید اما این ادعا در حد ادعا باقی ماند.
زمانی که ملا اختر منصور جانشین ملاعمر پس از سفر به ایران توسط هواپیمای بدون سرنشین آمریکا به قتل رسید، این فرضیه قوت یافت که ایران و طالبان وارد مرحله جدیدی شده است که در آن مبارزه با داعش و بیرون راندن آمریکا از افغانستان مهمترین اهداف این اتحاد خواندهشده است.
زمانی که گفتگوهای صلح میان آمریکا و طالبان شدت گرفت و اسامی کسانی که قبلاً ازنظر آمریکا تروریست قلمداد شده بود، از این فهرست سیاه خارج شد و این موضوع برای طالبان یک موفقیت بود و از جانب دیگر ایران تا حدودی با دستباز تر توانست وارد روابط علنی با طالبان شود. با توجه به نوعیت منازعه و جنگ فعلی در افغانستان، بسیاری از قدرتهای جهانی و کشورهای همسایه افغانستان، به نحوی در این ماجرا دخیل هستند و هرکدام در تلاش هستند که در مناسبات سیاسی آینده افغانستان نقش داشته باشند.
اکنونکه طالبان در سطح بینالملل علیرغم ماهیت خشونت پرورشان قباحت زدایی شدهاند و ایران با استفاده از این فرصت با رئیس دفتر طالبان در قطر ملا برادر، مذاکرهکننده ارشد طالبان در تهران گفتگو کرده است.
با توجه به اعلامیه گروه طالبان، ظریف و برادر روی موضوعات مانند ثبات و صلح در افغانستان و حقوق مهاجران افغانستان در ایران بحث و تبادلنظر کردهاند.  هرچند این حقیقت را نمیتوان پنهان نمود که طالبان طی سه دهه گذشته یکی از مسببان اصلی مهاجرت مردم افغانستان بوده اند و اکنون ملاقات ملا برادر با ظریف و گفتگو در مورد حقوق مهاجران به طنز تلخ میماند که هیچگاه روی حقیقت را در خود نخواهد دید زیرا طالبان تفکر خشونت پرور دارند و حقوق مهاجرین و هنجارهای حاکم در روابط بینالملل را بههیچعنوان مشروع نمیدانند و از همین رو در قبال این مسأله احساس مسئولیت نمیکنند.
این ادعا صرفاً تلطیف جنگ قدرت در افغانستان است که بازیگران مختلف برای مشروع جلوه دادن رفتار و کنشهای خود مسأله را حقوق بشری و انسان دوستانه تلقی میکنند درحالیکه همه میدانند که بارها انفجار اماکن غیرنظامی مانند مکاتب، شفاخانهها، مساجد و بازارهای میوهفروشی، کار طالبان بوده است و این گروه نهتنها احساس شرمساری نکرده است بلکه باافتخار تمام مسئولیت آنها را به عهده گرفته است، پس چگونه میتوان طنز تلخ جدال قدرت را باور کرد که گویا یکی از محورهای بحث برادر-ظریف حمایت از حقوق مهاجران افغانستان در ایران بوده است؟

دیدگاه شما