صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نقش هزاره‌جات در تحکیم نظام دموکراتیک و انتظارات مردم از حکومت آینده

-

نقش هزاره‌جات در تحکیم نظام دموکراتیک  و انتظارات مردم از حکومت آینده

در این روزها مبارزات انتخاباتی میان کاندیدان ریاست جمهوری در افغانستان به اوج خود رسیده است. تعدادی از کاندیدان ریاست جمهوری برای معرفی برنامههای خود به ولایت ها و شهرهای مختلف افغانستان در حال دیدوبازدید هستند و تلاش میکنند تا مردم را قانع بسازند که به آنها رأی بدهند. این مبارزات انتخاباتی بیشتر در شهرهای افغانستان و صفحات مجازی تمرکز نموده است اما تنها مناطقی غیرشهری که مبارزات انتخاباتی در آن بهشدت جریان دارد هزارهجات است. در هزاره جات مردم، باشکوهتر از شهرها پای سخنرانی کاندیدان ریاست جمهوری و معاونان آنها مینشینند. پرسش اینجاست که چه چیزی هزارهجات را بیشتر از سایر مناطق کشور بهسوی نظام دموکراتیک و دولت مردمسالار هدایت میکند؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش نیاز است که هزارهجات را با سایر مناطق کشور بهصورت مقایسهای بررسی نماییم تا نقش هزارهجات در تحکیم نظام دموکراتیک و انتظارات مردم از حکومت آینده افغانستان مشخص شود.
افغانستان با توجه به هویتی موزاییکی خود، در امر تحکیم نظم مردمسالار و دموکراتیک با چالشهای متعددی روبرو بوده است اما این چالشها در تمامی بخشهای کشور به گونه یکسان وجود ندارد. پس از سقوط رژیم تروریستی طالبان در سال 2001 به اینطرف روندهای دموکراتیک طی چند بار در افغانستان اجراشده است که سهم هزارهجات در این راستا بسیار برجسته است. تمامی انتخاباتی که برای ریاست جمهوری، پارلمانی و شوراهای ولایتی برگزارشده است، مردم در هزارهجات نهتنها بهصورت گسترده در این روندهای دموکراتیک اشتراک ورزیدهاند بلکه با تمام توان از نهاد های دولتی برگزارکننده این فرایندها دفاع نمودهاند. عوامل متعدد در راستای نقش مردم هزارهجات در تحکیم نظامهای دموکراتیک دخیل بوده اند که میتوان به تعدادی از آنها بهصورت نمونه اشاره کرد:
الف- بیزاری از نظام استبدادی و سرکوبگر: تاریخ افغانستان معاصر مملو از استبداد، قتل، کشتار و سرکوب است. تمامی مردم افغانستان از شرارتهای حکومتهای گذشته بینصیب نبودهاند اما هزارهجات بیشتر از سایر مناطق از حکومتهای خودکامه و استبدادی رنجبرده است. حکومتهای تک قومی-خاندانی در افغانستان برای پوشانیدن بیکفایتیهای خود و نداشتن پاسخ به مطالبات مردم، همیشه به سرکوب و ارعاب روی آوردهاند. هزارهجات در برخی مواقع بینهایت آسیبدیده است که دوره ستمگری عبدالرحمان خان، دوره نادرشاه و اوایل حکومت ظاهر شاه و نظام سیاه طالبان برجستهترین دورههای سرکوب و قتل و کشتار در افغانستان بودهاند که هزارهجات در این دورهها بیش از سایر مناطق کشور رنج و الم را متحمل شدهاند. ازآنجاییکه برای مدیریت جامعه چند قومی مانند افغانستان، هیچ راهکار مناسبتر از برقراری نظام سیاسی مردمسالار در کشور وجود ندارد، هزارهجات برای تحکیم این نظام که به نفع همه مردم افغانستان است نهایت تلاش نموده است. نظام فراگیر و مردمسالار میتواند برای مدیریت سیاسی کشور مناسب باشد تا از طریق آن تمامی ارزشهای مردم افغانستان محترم شمرده شود و همه مردم بتوانند از منابع ملی نفع ببرند.
ب- تروریسم و بنیادگرایی تهدید همگانی است: تروریسم و بنیادگرایی نهتنها برای هزارهجات بلکه برای نظام سیاسی در کشور و تمامی شهروندان افغانستان یک خطر جدی محسوب میشود و تجربه تاریخی نشان داده است که تروریسم در هیچ جامعهای مفید واقع نشده است زیرا ماهیت تروریسم بر خونریزی و کشتار و ویرانگری استوار است. تروریسم هیولای است که باید در قالب نظام سیاسی و هدفمند با آن مبارزه نمود. به هراندازه که تروریسم در افغانستان تقویت شود به همان میزان نظام سیاسی و دولت افغانستان با چالش روبرو میشود و ازاینرو هزارهجات همیشه تلاش نموده است که از دولت مردمسالار و نظام دموکراتیک حمایت نموده و در برابر تمامی چالشها ازجمله با تروریسم مبارزه نماید. برای همین امر است که طی هجده سال گذشته هیچگاه در هزارهجات بر ضد نیروهای دولتی و منابع ملی اقدام خرابکارانه صورت نگرفته است. راههای منتهی به هزارهجات هرازگاهی با چالش روبر میشود که این تهدیدات از درون هزارهجات نیست بلکه از مناطق همجوار بر اماکن دولتی و غیرنظامیان حمله صورت میگیرد. طی سالهای گذشته ازآنجاییکه کمترین تهدید از ناحیه هزارهجات متوجه دولت مرکزی نبوده است، فرزندان این مرزوبوم برای دفاع از تمامیت ارضی کشور قربانی داده اند. بسیاری از فرزندان هزارهجات که مانند سایر فرزندان افغانستان در شمالیترین مناطق کشور یا جنوبیترین خاک افغانستان قربانی دادهاند، نشانگر این موضوع است که این مردم برای دفاع از یک نظام فراگیر و همگانی قربانی دادهاند و در این راستا از هیچ کوششی فروگذار نکردهاند.
ج- دولت فراگیر و مردمسالار نیاز همگانی است: با توجه به تحولاتی که در عرصه بینالمللی و داخلی رخداده است، دیگر نمیشود با اصول ملوکالطوایفی یا نظام خانخانی به نیازمندیهای جامعه فعلی پاسخ گفت. امروزه چالشهای متعددی وجود دارد که دولت بهتنهایی و بدون همکاری مردم قادر به حل آن چالشها نیستند و از طرف دیگر مردم بدون حمایت دولت فراگیر نمیتوانند با چالش تروریسم، مواد مخدر، فقر، حوادث طبیعی و نیازمندیهای توسعهای روبرو شوند. هزارهجات طی سالهای گذشته برای شکلگیری چنین نظام سیاسی نهایت تلاش نموده است. مهمترین تلاشهایی که در راستای تقویت فراگیر صورت گرفته است بسیار برجستهتر از سایر بخشهای کشور است. در مدارس مذهبی و مکاتب رسمی و خصوصی هزارهجات نهتنها بر ضد دولت مرکزی تبلیغ صورت نگرفته است بلکه برای نهادمندی دولت ملی و فراگیر از هیچ کوششی فروگذار نشده است. طی سالهای گذشته هیچگاه هزارهجات به مخالفان مسلح دولتپناه نداده است و هرگاه اشخاصی که برای ناامن سازی هزارهجات تلاش نمودهاند نهتنها موردحمایت قرار نگرفتهاند بلکه در راستای نابودی آنها با دولت مرکزی همکاری نموده است. با توجه به دلایل که در بالا ذکر شد زمینه تحکیم دولت دموکراتیک در هزارهجات بسیار قوی است و ازاینرو در این روزها کاندیدان ریاست جمهوری و معاونان آنها بهراحتی میتواند در هر بخش هزارهجات سفر نماید و به مبارزات انتخاباتی خود بپردازند چیزی که در سایر بخش افغانستان مخصوصاً خارج از شهرها بهراحتی امکانپذیر نیست. با توجه به حمایت همهجانبه هزارهجات از نظام دموکراتیک و نظم مردمسالار، خواست مردم از حکومت آینده افغانستان بسیار معقولانه است و نمیتوان آن را بهمثابه برتریطلبی یا افزونخواهی تعبیر نمود و این مطالبات قرار ذیل خواهد بود:
الف- تأمین امنیت:  طی سال های گذشته راههای منتهی به هزارت جات و مناطق نوار مرزی از طرف مناطق همجوار با تهدید تروریسم روبرو هستند. یکی از خواست های مردم این است که دولت در قبال امنیت آنها احساس مسئولیت نماید و یکی از این راهکار می تواند توقف روند آزاد سازی تروریست های باشد که با زحمات و جان فشانی نیروهای امنیتی کشور دستگیر شده اند.
ب- توسعه متوازن: در تمامی کشورهای جهان وظیفه دولت مرکزی است که در راستای توسعه متوازن در کشور تلاش نماید. مهمترین راهکارهایی که میتواند در امر توسعه متوازن نقش بازی نماید تعدیل بودجه توسعهای، جذب نیروی کار مخصوصاً جوانان شایسته و تحصیلکردهای این مردم در نهادهای دولتی و سهیم سازی در مراجع کلیدی تصمیمگیری ملی است تا همه مردم احساس حضور نمایند و برای تقویت دولت مرکزی مانند گذشته از هیچ تلاشی دریغ ننمایند.
ج- منع برخورد دوگانه و مبارزه با سلسلهمراتب پنداری شهروندان: مهمترین تهدید برای بقا و تداوم یک نظم سیاسی، بیعدالتی اجتماعی و برخورد سلیقهای با شهروندان همان جامعه است. تجربه تاریخی نشان داده است که دولتهای ظالم، مستبد و سرکوبگر طی اندکترین طوفان سیاسی درهم میشکنند. مهمترین خواست هزارهجات در قبال حمایتشان از دولت مرکزی و تلاش برای نظم دموکراتیک در جامعه این است که دولت مخصوصاً در سطوح رهبری برخوردهای سلیقهای و سلسله مراتب پنداری را در قبال شهروندان خاتمه بخشد و آنگاه میتوان امیدوار بود که میشود در این کشور نیز نظم انسانی و عادلانه برقرار نمود.

دیدگاه شما