صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

هفتمین دور مذاکرات صلح و ضعف اطلاع رسانی

-

هفتمین دور مذاکرات صلح و ضعف اطلاع رسانی

کماکان در جریان هفتمین دور مذاکرات نمایندهگان آمریکا و طالبان در مورد صلح قرار داریم؛ اما ابهام در پیشبرد این پروسه و تداوم آن در پشت درهای بسته نگرانیهایی را از ادامه این روند زمزمه میکند، زلمی خلیلزاد نماینده ویژه آمریکا و ملا برادر از چهرههای سرشناس طالبان محوریت گفتگوها را به عهده دارند، این در حالیست که مردم افغانستان و رسانههای کشور، خواهان شریک ساختن چگونگی گفتگوهای صلح اند تا در مورد آن آگاهی لازم داشته باشند، تا کنون به هیچ رسانهی ملی و بین المللی در جریان مذاکرات اجازه داده نشده است تا گزارشی از جریان و محتوای این مذاکرات را به نشر برساند و همینطور کدام نمایندهی از سازمانها و فعالین مدنی – سیاسی افغانستان و بین الملل نیز در این نشستها حضور ندارند که جزئیاتی از این روند را با رسانهها شریک بسازند.
آنچه که تا کنون از این مذاکرات به دسترس رسانهها و مردم افغانستان قرار گرفته، توئیتهای آقای خلیلزاد و گزارش سربستهی بعضی از رسانهها است جزئیات مکتوب شدهی رسمی و یا نشرات رسانهها از این جلسات که گویای واقعیتهای عینی جریان مذاکرات باشد در دسترس مردم قرار داده نشده است در واقع فراتر از گزارشهای کلی که آنهم به صورت نقل قولها و گاهی از منابع صفحات مجازی نمایندهگان صلح چیزی به رسانهها تا کنون درز نکرده است، ابهام و کلی گویی از جریان این پروسه که سرنوشت آمریکا و افغانستان با آن گره خورده است حساسیتهای تودهی را در پی خواهد داشت که فعالیتهای خستگی ناپذیر آقای خلیلزاد را ممکن است کم اهمیت جلوه دهند و در نبود خلأ اطلاعاتی، سرنوشتی ایده آلی که مردم از آینده در ذهن دارند ممکن است به صورت معکوس مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد؛ در موجودیت چنین ابهاماتی آنهم در سرنوشت ساز ترین پروسه ملی، احتمال دارد که نا رضایتی شهروندان افغانستان را در پی داشته باشد. درست است که مردم افغانستان همه شان سیاستمداران خوبی نیستند؛ اما فهم و شعور سیاسی شان در حد بالا قرار دارد.
افغانستان کنونی در سرنوشت حساس تاریخی قرار دارد، جنگ هفده ساله، کشور و مردم ما را با چالشهای متعدد مهاجرت، فقر و بیکاری سر دچار نموده است، مردم خواهان بر قراری آتش بس و صلح دائمی اند، اما این صلح دائمی نباید بها و قیمت گزاف داشته باشد، ارزشها و دست آوردهای قربانیان نیروهای امنیتی و مردم ما را به هیچ وجه نباید نا دیده انگارد، وضعیت پوشیده از جریان این مذاکرات، امکان دور تسلسل باطل و توافقات سر و پا کنده و بی بنیاد را در اذهان برجسته میسازد که ممکن است ارزشهای بنیادین ملی، در این توافقات مورد اغماض قرار بگیرند، ایالات متحده باید بداند که طالبان تغییرات اساسی و چشمگیری در ایدئولوژی سیاسی شان به وجود نیامده است، این گروه همچنان با شعار جهاد گرایی و تداوم آن، بر سر تداوم جنگهای مسلحانه شان تأکید دارند، همزمان با جریان مذاکرات صلح، شنیع ترین حملات مرگبار بالای مراکز نظامی، نیروهای مشترک افغان و همکاران بین المللی صورت میپذیرد، که این بیانگر ایدئولوژی جهادیسم این گروه است و به این راحتی از آن دست بردار نییستند، ایالات متحده آمریکا باید از تجارب گذشته شوروی سابق استفاده نماید؛ زیرا کشور شوروی نیز در آوان خروج اش از افغانستان، مذاکرات صلح بین مجاهدین و دولت وقت را پیشکش نمود و در یک محاسبه نا درست، گفتمان صلح آن زمان، با حضور کشورهایی همچون پاکستان و ایالات متحده و شوروی سابق بدون داشتن ضمانت اجرای بعد از خروج، دولت وقت را با چالش دچار نمود و در نتیجه نه تنها که صلح تحقق نیافت؛ بلکه افغانستان را وارد باتلاق سه دهه نبردهای خونین داخلی نمود، لذا اکنون نیز مردم افغانستان با یاد دهانی از سالهای حضور شوروی، امکان تکرار شدن آن سیه روزیها را پیش بینی میکنند.
ایالات متحده آمریکا و همکاران بین المللی باید بدانند که ایدئولوژیهای افراطیگری، به این راحتیها قابل تغییر صد و هشتاد درجهی نیستند؛ بلکه ذهنیت آنها مبتنی بر ارزشهای ماورائی که تزریق شدهی تعلیمات بی اساسی است که بسط و گسترش آن توسط مربیانی صورت میپذیرد که در آن سوی مرزها مصروف نشر و تبلیغ آن اند، لذا در عوض اینکه با آنان در حالت دست پاچهگی توافق صورت بگیرد باید دقت و ژرف نگری را سرلوحه پیشبرد مذاکرات قرار دهند، اعتماد بالای چنین گروههای افراطی به مثابه تیشه به ریشه زدن است که دست آوردهای هجده ساله را به باد خواهد داد، مردم افغانستان با درک از شرایط حساس کنونی خواهان بررسی چند بعدی پیشبرد این مذاکرات اند، ابعادی همچون، تعریف جایگاه طالبان در درون ساختار، محاکمه شدن بعضی فرماندهان آنان که به جنایتهای جنگی و قتلهای غیر نظامیان به صورت عمدی دست داشته اند، و همینطور عدم مذاکره بر سر اصل نظام و قانون اساسی البته به استثناء بعضی مواد آن، سائر موارد همچون آزادی بیان، حقوق زنان و انتخابات که جزئی لاینفک نظام کنونی است که به هیچ وجه قابل مذاکره نمیباشند؛ لذا آنچه را میتوان به عنوان مبنای منطقی پیشبرد مذاکرات به عنوان اصل قرار داد، ماهیت تغییر در ذهنیت و ایدئولوژی آنان است که آیا واقعا میتوانند با چشم پوشی از ایدئولوژیهای خود ساخته شان، تابع خواستههای برحق مردم افغانستان گردند و به عنوان شهروندان این کشور، همکار در نظام قرار بگیرند و نظام را بپذیرند؟ اگر چنین ابهامی هنوز روشن نیست، و یا هم روشن شده است؛ ولی با مردم شریک ساخته نمی-شود، در صورت اینکه آنان از مواضع و دیدگاههای افراط گرایانه خویش کنار نیایند تحت چتر نظام دموکراسی وارد زندگی مسالمت آمیز شهروندی نگردند، بقیه فرعیاتی که بحث بر سر آن جریان دارد یک دور باطل است که نه مردم افغانستان آن را قبول دارند و نه این گروه به نتیجهی چنین مذاکرات دلخوش کرده باشند که بعد از چندین دهه جنایات خانمان سوز، مردم آنان را با هر قسم افکار و برنامههای شوم شان بپذیرند، بنا بر این احتیاط در این زمینه از جانب آقای خلیلزاد ضروری و الزامی پنداشته میشود که با در نظرداشت حفظ اصول یاد شده، روند را به پیش ببرد در غیر آن، نتیجهی جز رسوایی در پی نخواهد داشت.
آقای خلیلزاد باید بداند که مردم افغانستان دست بسته و با چشم پوشی نسبت به آینده کشور، هر گونه صلح را که قیمت گزاف ارزشی در پی داشته باشد نمیخواهند، فضای کنونی کشور، بیانگر بسیج روحیه عمومی در قبال چرایی طولانی شدن مذاکرات صلح است، شریک نساختن مردم افغانستان از جریان این مذاکرات، نگرانیها را دو چند میسازد، اینکه حتی توئیتهای آقای خلیلزاد نیز در این اواخر کدام موضوع کلی را هم شریک نمیسازد، اما و اگرهایی در قبال دارد که سیاست سکوت جانبین، می-تواند حساسیت موضوع را برای مردم بر ملا سازد؛ اما نکته مهم و قابل یاد آوری این است که بعد از الحاق طالبان به نظام موجود، البته به شرط پذیرش قانون اساسی و دستاوردهای نظام، جنگ نیز کاهش چشمگیری خواهد یافت که خرده جنگهای باقی مانده توسط بعضی حلقات ذینفع نیز سرکوب خواهد شد؛ اما اکنون که کشور در چنین بحبوحهی نا معلوم قرار دارد، آقای خلیلزاد باید از ابهامات پرده بر دارد و جزئیات آن را با مردم شریک سازد، در هر حالت چه در صورت پیشبرد موفقانه آن و چه در صورت عدم توافق، باید مردم افغانستان در جریان قرار داده شود، دو موضوع اصلی که مورد توافق دو جانب قرار گرفته است مبنی بر خروج زمانمند نیروهای بین المللی و خروج طالبان از صف تروریزم بین المللی از اصول دو طرف قضیه است؛ اما ارزشهای مردم افغانستان و نظام کنونی از اهم موارد است که یک بخش مهم مسئله را تشکیل میدهد که قطعا در این مورد نیز بحثهایی صورت گرفته اما مردم در جریان آن قرار ندارند.

دیدگاه شما