صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بیکاری یا بیگاری

-

بیکاری یا بیگاری

موضوع بیکاری مهمترین هدف اقتصادی یک جامعه است که بالاتر از آن فکر نمیکنم هدفی باشد. چرا که تمام ملت ها سخت ترین مشکلات و نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی را میتوانند تحمل کنند اما بیکاری را نه. بیکاری نه تنها مایه فرو ریختن تعادل اقتصاد بلکه عامل سرطان کل اجتماع است که حتی میتواند به انقلاب و مرگ دولتها منجر شود. لذا وظیفه اصلی اقتصاددانان در مرحله اول کمک به رجال سیاسی و مملکتی است تا در هر برحه بتوانند بخوبی از این عامل سرطانی اجتماعی بدور باشند، یا لااقل با سیاست بازی خود اوضاع را در کوتاه مدت به نفع خود نگه دارند.
جامعه افغانستان امروز ما بیش از هر جامعه دیگری، گرفتار طاعون و سرطان بیکاری شده است. سرطانی که هر لحظه تهدیدی برای امنیت و آرامش خانواده ها، شهروندان، محله و منطقه ما میباشد. جوان فعال، با انرژی و جویای کار و رزق حلال وقتی فرصت مجالی برای امرار معاش نداشته باشد هر آن ممکن است راه به خطا رود و از جاده سلامت هم خود و هم دیگران را بیرون کند. یا آنکه به شهرهای بزرگتر یا به کشورهای دیگر مهاجرت نماید و با هزاران خطر خود حتی زن و بچه خود را مواجه سازد. چه بسارند در اطراف ما خانواده هایی که در راه مهاجرت به کشورهای همسایه و یا اروپا جان خود را از دست داده اند.
شاید بتوان گفت که بسیاری از این مصیبتهای جامعه ما ریشه در بیکاری و عدم امکان امرار معاش مطلوب باشد. بله بیکاری عوامل زیادی دارد که در نوشته های بعدی به آن خواهیم پرداخت، اما آنچه در این مجال بحث میشود؛ تعاریف اقتصادی بیکاری و انواع آن است.
فردی که در اجتماع قادر به کار کردن است و قدرت لازم را برای کار کردن دارد اما فرصتی برای کار برای فرد یافت نمیشود. بیکاری یک معضل اجتماعی محسوب شده و اثرات سوء را برای فرد و جامعه دارد. نمیتوان تعداد افراد بیکار را مشخص کرد. این امر با توجه به مراکز روستایی و شهری، جنسیت، نوع آموزش، سطح درس، در انواع مکان ها متفاوت میباشد. لذا افرادی مانند دانش آموزان، معلولین، سالمندان، بازنشستگان و دارندگان کار موقت بیکار به حساب نمیآیند.
بر اساس تعریف سازمان جهانی کار (ILO ) بحث در مورد بیکاری به جمعیت فعال جامعه یعنی افراد بین (۶۵ - ۱۵ سال) محدود میشود؛ بنابراین افراد خارج از این بازه سنی نقشی در اندازهگیری میزان اشتغال و سطح بیکاری جامعه نخواهند داشت. بنابر این بیکار کار به آن دسته از فعالیتهای فکری یا بدنی اطلاق میشود که بهمنظور کسب درآمد (نقدی و غیر نقدی) به تولید کالا یا ارائه خدمتی منجر میشوند. همچنین بیکاری به زبان ساده یعنی موقعیتی که فرد (۶۵-۱۵سال) فعالانه در جستوجوی کار بوده اما نمیتواند به آن دست یابد.
هرچند آمار سرشماري قابل اعتمادي در مورد ميزان جمعيت افغانستان وجود ندارد اما طبق آمارهای بانک جهانی؛ جمعیت افغانستان در سال 2010 حدود 8/28 میلیون نفر بوده که با نرخ رشد صعودی 1/3 تا سال 2014 به 75/32 میلیون نفر رسید اما با آهنگ رشد کمتر تا سال 2016 (نرخ رشد 8/2) به 65/34 رسیده است. هرم سنی کشور افغانستان نشان دهنده این است که افغانستان کشوری با جمعیت جوان که تولید مثل (رشد جمعیت جوان) با نرخ مناسبی در حال انجام است.
افغانستان به دلیل بحرانهای سیاسی و طولانی بودن جنگهای داخلی، دارای اقتصاد کم درآمد در بین سایر کشورها میباشد. سرانه اقتصادی افراد جامعه افغانستانی حدود 500 دلار در سال میباشد که با توجه به نرخ تورم و بیکاری در جامعه، شرایط اقتصادی مناسبی نیست. از طرف دیگر نیز به دلیل عدم مناسب بودن زیرساختهای اقتصادی، امکان فعالیتهای تولیدی و صنایع مادر وجود ندارد. لذا مشاغل موجود در افغانستان تولیدی نیستند و بیشتر بازرگانی و تجارت است. بر این اساس نرخ بیکاری در افغانستان از سال 2010 الی 2016 بین 8 الی 9 درصد متغییر میباشد.
در چنین وضعیتی در جامعه ما، یک عده «بیکار اقتصادی» هستند، بدین معنی واقعاً بنابر تعاریف اقتصاد کار و شغلی ندارند. این هرچند نا مطلوب اقتصاد است اما بدتر از آن «بیگار اقتصادی» است؛ یعنی عدهای که نه تنها بیکارند بلکه تحت شرایط بسیار بدی تن به بیگاری اقتصادی میدهند. تحت سخت ترین شرایط خود و اهل و عیالش را بکار میگیرند تا لقمه نان و معاشی بدست آورند؛ که در بسیاری از موارد حتی ممکن است انسانیت وی نیز به مخاطره بیافتد و در معرض آسیب قرار گیرد. بیگاری و بردگی اقتصادی در دهکهای پایین اقتصاد جامعه اتفاق میافتد. هر چقدر تفاوت بین دهک ها و توزیع ثروت در جامعه بیشتر و بیشتر باشد و نا عدالتی اقتصادی بیشتر باشد، ما با پدیده بیگاری و بردگی اقتصادی در سطوح پایین جامعه مواجه خواهیم شد. فاصله طبقاتی و جمع شدن ثروت در دست عدهای اندک از اجتماع و افزایش حجم و جمعیت دهک های پایین اقتصادی خطری جدی برای سیستم اقتصادی-اجتماعی و به تبع آن اوضاع سیاسی جامعه میباشد.
اکنون که در هنگامه انتخابات افغانستان قرار داریم؛ دولت مردان باید به فکر چاره باشند تا نه تنها بیکاری بلکه بیگاری و بیگارگی را از طبقات پایین دست جامعه و دهکهای پایین اقتصادی برطرف سازند. چرا که جمعیت زیادی را میتوانند به همراه خود داشته باشند. البته نه فقط به صرف انتخابات و رأی گیری صرف، بلکه حقیقتاً به فکر باشند که راههای اقتصادی آن نیز ساده و امکان پذیر است.
هر چند نرخ بیکاری طبق آمارهای بین المللی زیر 10% است، اما حقیقت اقتصاد جامعه افغانستان چیز دیگری را نشان میدهد که همان بیگاری بیکاران اقتصادی است که منشأ زجرهای اقتصادی ملت ما شده است.
موضوع بیکاری مهمترین هدف اقتصادی یک جامعه است که فکر نمیکنم اقتصاددانان هدفی بالاتر از آن داشته باشد. با این وجود شرایط بحرانی جامعه زمانی است که نیروی کار فعال اقتصادی به عنوان نهادهای تولیدی در نهایت بیکاری تبدیل به چرخه بیگاری اقتصادی در بلند مدت روی بیاورد. این حالت مانند موتور و ماشینی است که روغن آن تمام شده و در نهایت سختی و ساییدگی پیچ و مهره و میلنگ و سوپاپ خود به آرامی و آرامیبا صدای قیچ قیچ کار خود را پیش میبرد. میدانید که مگر این حالت چقدر دوام میآورد. به جز چند متری حتماً موتورش خواهد سوخت و موقف میشود.
نیروی کار فعالی موتور حرکت اقتصاد جوامع بخصوص جوامع درحال توسعه و کشورهای جهان سوم که اقتصادشان برپایه نیروی انسانی نه سرمایه میچرخد. لذا بیکاری و عدم استفاده از این نیروی آماده نه تنها باعث توقف رشد و توسعه اقتصادی در افغانستان میشود بلکه زمینه عقب گرد و منفی شدن رشد شاخص-های اقتصادی و اجتماعی را نیز در پی داشته باشد.
امروزه اقتصاد جامعه ما از سه نوع بیکاری رنج میبرد و  باعث شده تا زمینه بیکاری و بیگارگی اقتصادی در جامعه ایجاد شود:
بيكاري آشكار : بيكاري آشكار وضعيتي است كه در آن افراد قادر و مايلند كار كنند ولی نتوانند شغل مناسب و درآمددار بدست بیاورند . بيكاري آشكار خود به دو نوع ارادي و غير ارادي تقسيم مي شود . بدين گونه كه در بيكاري ارادي و اختياري افراد از پذيرفتن شغلي كه براي آنان شايستگي ندارد امتناع مي كنند ، ولي درعين حال مي توانند از راههاي ديگر زندگي خود را تامين كنند ،اما در حالت بيكاری غير ارادي يا غير اختياري جستجوگران كار تمايل دارند كه كاري داشته باشند ، ولي شغلي براي آنان وجود ندارد
1- بیکاری پنهان: بيكاري پنهان وضعيتي است كه در آن افراد به ظاهر در  اشتغال كامل هستند اما در واقع غير تولیدی و يا به عبارت ديگر نيروي كار نسبت به نياز توليد اضافه است و اگر تعداي از افراد از كار بركنار شوند نقصاني در ميزان توليد بوجود نمي آيد . بيكاری پنهان بيماري مزمن كشورهاي توسعه نيافته و از جمله افغانستان است . در كشور ما رشد سريع جمعيت تحت تاثير سياست هاي نادرست جمعيتي دردو دهه گذشته به اين پديده دامن زده است و موجب گرديده كه با گسترش بيكاري پنهان در بخش توليد بازدهي و كارايي توليد پايين بيايد.
به عنوان مثال؛ اگر شرکتی دارای ۵۰ کارمند باشد ولی تمامیفعالیتهای آن شرکت با ۳۰ نفر هم قابل انجام باشد میتوان گفت ۲۰ نفر از کارمندان این شرکت بیکار پنهان هستند. بیکاری پنهان در نرخ بیکاری محاسبه نمیشود، ولی نشان میدهد بهرهوری در اقتصاد پایین است و شانس پیدا کردن شغل نیز پایین است.
2- بیکاری فقری:  برخی کارها برای شروع نیاز به سرمایه دارند که فقدان این متغیر موجب پیداش بیکاری فقر میشود. در این نوع بیکاری نقش دولت در برآورد بازده این طرحهای کارآفرینی و فرصتهای شغلی که میتواند ایجاد کند و کارآمدی در اتخاذ تصمیمات درست در بازارهای مالی نظیر صندوقهای تامین مالی کارآفرینان و کاهش این نوع بیکاری و متعاقبا نرخ بیکاری حیاتی است.
3-  بیکاری اصطکاکی : زمانی اتفاق میافتد که فرد بهدنبال یافتن شغل مناسب برای خود است. این نوع بیکاری میتواند برای فردی که کار قبل خود را رها کرده و بهدنبال یافتن شغل جدید است یا برای فردی که بتازگی وارد بازار کار شده است اتفاق بیفتد. هرچه اقتصاد پویاتر و فرصتهای شغلی فراوانتر باشد یا نرخ بیکاری پایینتر باشد این مدت زمان کاهش مییابد.
آنچه باعث افزایش نرخ بیکاری در جامعه شده، رکود اقتصادی است. طرحهای اقتصادی ناموفق، عدم اجرای سیاستهای اقتصادی کلان مناسب، مهار تورم و... باعث شده تا اقتصاد افغانستان با موجی از بیکاری مواجه شود. کشوری که با چنین اقیانوسی از سرمایه جوان روبهرو است اما همچنان بهدنبال ایجاد شغل است و  با بیکاری دست و پنجه نرم میکند. واقعاً این چه وضعیتی است که جامعه ما دارد؟ که حتی به نظر برخی کارشناسان، در حال حاضر وضعیت بدتر از گذشته هم شده است. لذا اقتصاددانان جامعه ما که به حیث مشاور مسئولین سیاسی انجام وظیف مینمایند در این هنگامه انتخابات باید توجه جدی به مسئله اشتغال داشته باشند. مردم نیز جدا از بازی احزاب دنبال کسانی باشند که سنگی از جلوی راه اقتصاد افغانستان باز کند و بتوانند مشکل بیکاری را حل کنند.

دیدگاه شما