صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

انتخابات اقتصادی یا اقتصاد انتخاباتی

-

انتخابات اقتصادی  یا  اقتصاد انتخاباتی

انتخابات به عنوان مهمترین جلوه سیاسی عصر حاضر به شمار می رود. کوشش های انتخاباتی، بخش قابل توجهی از زندگی سیاسی مردم، تلاش گرای سیاسی، احزاب، گروهها و نهادهای مدنی را به خود اختصاص داده است. اهمیت انتخابات موجب شده است تا دانش مستقلی در حوزه سیاست، حقوق و حتی اقتصاد شکل گیرد. می توان انتخابات را به حیث یک دانش میان رشتهای دانست که در سه حیطه دانش اقتصادی، دانش سیاسی و دانش حقوقی مشترک است. در این مجال به اجمال به بررسی دو حوزه دانش اقتصاد و سیاست و تاثیر اقتصاد بر سیاست و تاثیر سیاست بر اقتصاد را با توجه به نزدیک شدن به فضای انتخاباتی خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که انتخابات چه تاثیری بر اقتصاد دارد و اقتصاد کنونی چه تاثیری بر انتخاب افراد خواهد داشت.
اقتصاد فعلی و خصوصا آینده افغانستان پیوندی ناگسستنی با انتخابات آینده دارد . از سویی شرایط اقتصادی بر مشارکت مردم تاثیر دارد و از سویی همه امید به بهبود وضعیت اقتصادی بعد از این حماسه سیاسی دارند.
جریانات سیاسی همواره عاملی تاثیر گذار بر فعالیتهای اقتصادی جامعه و در نهایت سمت وسو اهداف کوتاه مدت و میانی اقتصاد ملی را دستخوش تغییر و تحول می نماید. این جریانات به مثابه تکانه های زمین لرزه تمام بدنه اقتصاد را می لرزاند و گاهی باعث بروز و توازن ثروت در جامعه را بهم می ریزد. از دست عده ای می گیرد و به عده ای دیگری می دهد. عده ای مقاومت در حفظ منافع و محدوده آن می کنند و عده ای دیگر در پی گسترش منافع شخصی، حزبی و گروهی و در نهایت منافع نهادی هستند. کم نیستند اتفاقات سیاسی که بر اقتصاد تاثیرگذارند و گاهی هم برعکس این مسائل اقتصادی است که برای سیاسیون و سیاست تعیین تکلیف میکند به راحتی میتوان گفت که اقتصاد و سیاست دو حوزه ناگسستنی هستند. لذا اقتصاد به مثابه نخ تسبیح تمام کشماکش های سیاسی است. پول، نقدینگی و جریانات مالی آشکار و پنهان به عنوان روغن روان کننده تمام فعالیتهای حزبی و سیاسی که در پی قدرت و زور هستند عمل می کند.
به دلیل این درهم تنیدگی است که اقتصاد بر سیاست و قدرت تاثیری شـگرف دارد. هرچند این تاثیر گذاری امری نسبی است و میزان آن از جـامعه ای بـه جامعه دیگر فرق می کند، اما این مسائل تقریبا نیازی به اثبات ندارد و همگان این موضوعات را قبول دارند.   هـمان طوری که جامعه شناس آمریکایی رایت میلز عقیده دارد «منشا و اساس تداوم قدرت، ثروت و امتیازات مالی اسـت»  اقـتصاد، ملموس ترین موضوع برای تمامی انسان ها است و در انتخابات می تواند نقش قابل مـلاحظه ای را ایـفا کـند . در اکثر کشورهای پیشرفته، کاندیداها ریز برنامه های خود و میزان تأثیرات اقتصادی آن بر زندگی تک تـک شـهروندان را ارائه مـی کنند و هرشهروندی می داند که اگر کاندیدای خاصی انتخاب شود زندگی اقتصادی وی دارای چه تحولاتی خواهد شـد و بـه تبع شهروندان با توجه به علایق اقتصادی خود کاندیدایی را انتخاب می کنند که بـیشترین نـیازهای اقـتصادی وی را بر آورده سازد. در این بین اقتصاد انتخابات رفتار دولت، احزاب و افراد را در حوزه انتخابات مورد بررسی قـرار مـی دهد.
در تحلیل انتخابات از نگاه اقتصاد اگر «علم اقتصاد» را به عنوان یک میثاق و مبنا قبول داشته باشیم، میتوانیم با استفاده از آن و با به کارگیری یک شبیهسازی مناسب بسیاری از فرآیندهای انتخاباتی را تحلیل کنیم. «سیاست» نیز به عنوان پدیده جذاب دارای عوامل موثری است که با استفاده از مدلهای اقتصادی قابل تحلیل است. مدلهای اقتصادی طرف عرضه،  طرف تقاضا، مکانیسم های تخصیص منابع، واسطه های مبادله و بخش های رسمی و غیر رسمی در مباحث اقتصاد- سیاسی در حوزه انتخاباتی کاملا مطرح است و استفاده از هر یک از مدلها با گرایشات مختلف تاثیر روی عملکرد نهایی و نتیجه مطلوب اقتصاد سیاسی انتخاباتی دارد.
همچنین همانطوری که مشاهده میشود هر فرآیند سیاسی، مانند انتخابات، دارای یک همانند خارجی در اقتصاد نیز هست. اگر هدف از علم اقتصاد تولید «ثروت» است در سیاست نیز «قدرت» محور فعالیتها است. تولید ثروت در اقتصاد از طریق «بنگاه» اقتصادی است در حالی که «احزاب» در فرآیند انتقال قدرت سیاسی دخیل هستند.  «مصرفکننده» به عنوان آخرین حلقه فرآیندهای اقتصادی مطرح است در حالی که «شهروند» در حلقههای سیاست آخرین حلقه به شمار میرود. انتخاب و خرید کالا برای مصرفکننده در یک «بازار آزاد و رقابتی» قابل قبول است و یک شهروند نیز در یک روند دموکراتیک با یک «انتخابات آزاد و رقابتی» قادر به فعالیت مناسب و تصمیمگیری منطقی است. آنچه باعث پویایی اقتصاد خواهد شد «بهبود فضای کسب و کار» است و آنچه باعث شور بیشتر در انتخابات خواهد شد حضور همه آرا و اندیشهها، «توسعه گستره همگانی» و دسترسی آزاد به اطلاعات است.
با «پول» است که یک معامله اقتصادی برای مصرفکننده معنا پیدا میکند و یک شهروند با «رای» خود میتواند در یک فرآیند سیاسی شراکت نماید. آنچه باعث میشود یک مصرفکننده در بازار حضور پیدا کند «نیاز به کالا و خدمات» است این در حالی است که «سیاستها و برنامههای» احزاب و کاندیداهاست که باعث جذب شهروندان به انتخابات میشود و در نهایت همانگونه که در هر اقتصادی فعالیت مجاری غیررسمی مانند «قاچاق و پولشویی» وجود دارد در هر انتخاباتی نیز «گروهها و تشکلهای غیررسمی»، در برابر احزاب رسمی، وجود دارند.
برای درک بهتر این موضوع کافی است به زایش تشکلها و کمپینهای در ایام انتخابات دقت کنید! هر یک از پدیدههای اقتصادی فوق به تنهایی یا در مقایسه با ما به ازای سیاسی خود قابل بسط و تعمیم هستند. بهویژه زمانی که جامعه هدف ما افغانستان انتخاب شود بسیاری از پدیدههای فوق ملموستر خواهد بود.

دیدگاه شما