صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

روند ناكام صلح در افغانستان

-

روند ناكام صلح در افغانستان

پرنده صلح در فضای افغانستان تا جایی که تاریخ نشان میدهد رد پایی از آن به چشم نمیخورد. بالاخص روند صلح در سیزده سال اخیر با وجود مصارف هنگفت و صرف نیروی انسانی اعم از جهادی، تنوکرات و سیاستبازان وغیره از نظر مردم موفق بدر نیامده است. صلح به گفته کلام منان، خیر است و از بهترینِ امور! صلح و آرامش و زندگی توام با امنیت در اذهان عامه همیشه نقش مثبت و پُررنگش را داشته است. از آنجاییکه این امور از عهده افراد و نهادهای خصوصی در یک کشور خارج است؛ پس بر ذمه حکومت است که صلح را برقرار كند. در طول سالهای طاقتفرسای گذشته که چشمانِ همه بر مرکز ثقل حکومت دوخته شده بود، هیچ آوای دلنشینی از به اصطلاح «کبوتر صلح» به گوش مردم نرسید. مردم صرفنظر از اینکه چه کسانی تختِ لرزان ریاست جمهوری را میچرخاند به آوردن صلح در کشور دست به دامن مقامات بوده است. اما صلح به نظر میرسد که حریفی پُرمدعایی است که به آساني تن به شکست نمیدهد آنهم به حریفی که خود چندان از توش و توان کافی برخوردار نیست.
آیا حکومت وحدت ملی برنامهیی بهتر و متفاوتتر از حکومت قبلی دارد؟ آيا بازشناسی و آسیبشناسی صلح از طریق کارشناسان این بخش صورت گرفته است؟ آیا حکومت جدید بر سرِ سفره کابینه طرحی به نام «چگونه صلح را بیاوریم» آماده کرده؟ به نظر این سطور برنامه صلحآوری آقای کرزی به حال مردم مفید واقع نشد. رسانهها، تحلیلگران وطنخواه، مردم صلحدوست و حتی صدای مخالفین حکومت هم اذعان دارند که جناب کرزی فکری غَرَض آوردن صلح در سر ندارد. صلح تعریف نگردید، مخالفین صلح بازشناسی نشد و در آخر معلوم هم نگردید که مسوول آوردن صلح چه کسانیست؟ در سالهای گذشته درحالیکه فریادهای زنان و کودکان و قربانیان جواب قاطعی علیه برنامههای «هوایی» حکومت قبلی بود اما گوش شنوایی برای این فریادها نبود که نبود! چنانکه قبلاً هم به تکرار تذکار دادم که: هیولای فساد، اژدهای قومپرستی، و تروریزم به جان نحیف کشور افتاده است ولی اینبار یادآور میشوم که صلح کمتر از سه مُعَضل گفته شده نیست. صلح و آرامش اگر نباشد؛ سه مُعضل دیگر نیز با سنگ ناکامی برخورد خواهد کرد. چون مبارزه با مُعضل سهگانه فوق آنگاه مصداق مییابد که فضای کشور مُعطر از بوی صلح و آرامش گردد. در فضای آرامش است که مردم بلاکش کشور از لحاظ روانی و جسمی، خاطرجمع میشوند. پس در سالهای توفانی گذشته ما از لحاظ برنامههایی غرض صلحآوری نزدیک به مرز ناکامی مطلق بودیم. اما حکومت جدید چطور؟
لغت «صلح» به سانِ مقولات دیگری چون عدالت، عشق، خوشبختی، بدبختی و ایمان وغیره به مشکل میشود تعریفی برایش وضع کرد. انسانها در وهله اول تنها یک احساس «محض» از مقولات پیچیده دارد چنانکه از وجود «خود» این احساس را داریم. صلح و مقولات این چنینی اول، رایحه احساس آنها درک میشود و بعداً در بیرون مصداق آن جستوجو میشود. مصادیق صلح در دنیای واقع عبارت از آرامش، زندگی مطلوب، احساس همبستگی، رفاه وغیره میباشد. پیبردن به «صلح» کاری تقریباً مشکل مینماید مگر اینکه تعیین مصداق کرده باشیم. احساس از یک صلح عالی زمانی رخ خواهد که حلقه مفقوده حکومتیان ملزم شوند که روند صلح را جدی بگیرند. حکومت فعلی برای تعیین مصادیق صلح که به زندگی حداقل مطلوب مردم بینجامد چه کاری رویدست دارد؟ به نظر میرسد که پُنبه غفلت در گوشِ سنگین حکومت فعلی نیز از حکومت قبلی به ارث رسیده است. اگر حکومت وحدت ملی: وضعیت جغرافیایی، اجتماعی و هنجارهای فرهنگی کشور و به تَبع آن معادلات سیاسی منطقه و جهان را مطالعه نکند؛ بیگمان در آوردن صلح موفق نخواهد شد. باری؛ آیا صلح فقط از طریق فشار و تهدید کشورهای همسایه توسط زورمندان جهانی میسر است در حالیکه از ظرفیتهای موجود درون کشوری خبری نیست!
ظرفِ صلح؛ مردم کشور هستند. هرگاه مردم بخواهند صلحی پدید آید باید به خودشناسی سیاسی و اجتماعی و در مقابل، به آسیبشناسی ناهنجاری حاضر و پوسیده تاریخی – سیاسی دست یازند. مردم خواهان صلح هستند اما چگونه و برای آوردن صلح در پیشگاه آن چه قربانی تقدیم کرده میتوانند. نام این قربانیها: هویت قومی، زبانی، تاریخی، جغرافیایی، زبانی و بالاخره فاشیسم قدرتطلبی میباشد. هرگاه در معبدِ صلح، قربانی چاق و چلهیی را به عنوان نذر پیشکش نکنیم؛ به موهبت صلح نخواهیم رسید! امروزه مردم برای آوردنِ صلح به از خودگذری، شعور سیاسی، فرار از مَغارههای قومی و منطقوی و مذهبی نیازمند هستند. با شعور خویش هیولای تعصب را قتل میکنیم، با از خودگذری به هویت ملی میرسیم و با تعهد و ایمان متقن به آوردن صلح و تداومش میپردازیم. بدین ترتیب حلقه رندان (کابینه) از بین مردم انتخاب میشود. بناء این مردم است که با شعور سیاسی و دیانت خویش چوکیداران و خدمتگاران مملکت را تعیین میکنند. مردمی که از شعور سیاسی نه بلکه از شور سیاسی و دینی بلدند که چگونه فقط دیگ احساسات را به جوشش بیاورند؛ سرانجام به آینده محکوم و موهوم سیاسی دچار میشوند. حکومت ناکارا معلول انتخاب عجولانه مردم است. اگر مردم آگاهانه و به دور از چشم هیولای تعصب و اژدهای قومیت تحرک نشان دهند؛ حکومتِ خوبی ظهور خواهد کرد.
روند صلح در سیزده سال اخیر ناکام شد و مردم یکی از بزرگترین عیب حکومت قبلی را این مساله میداند. مصارف بسیاری صورت گرفت، نیروی عظیم انسانی گِرد آمدند و وقت گرانبهای حکومت در اثر نبود طرحی روشن از کف ربوده شد. اینک بر حکومت جدید است که با درنظر داشت ناکامیهای حکومت گذشته در عرصه صلح چه طرحی بر میز کاری خویش دارد. آیا صلح را تعریف میکند؟ تعیین مصادیق صلح را دقیقاً وارسی کرده میتواند؟ ظرفِ صلح (مردم) را چگونه از صلح و روند آن آگاه میسازد؟ موانع داخلی و خارجی صلح را در چه میبیند؟ ولی با همه اینها، تا زمانی کبوتر صلح در فضای کشور پرواز نمیکند که مردمِ غیور به خودآگاهی دینی و سیاسی نرسیده باشند.

دیدگاه شما