صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۵ سرطان ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

استمرارملای لنگ و ارتجاع سیاسی؛ معادله قدرت به بهای شرافت یک ملت

-

استمرارملای لنگ و ارتجاع سیاسی؛ معادله قدرت به بهای شرافت یک ملت

تاریخ معاصر افغانستان، مملو از حوادث سیاسی وابسته به نیروهای ارتجاع جامعه بوده است. این نیروهای ارتجاع که همیشه در عقب نقاب دین قرار دارند، از دین برای خود حربهای ساخته و با آن تجارت کردهاند.
این روزها بار دیگر بازار ارتجاع گرم شده و ملت قرن بیست و یکمی و همیشه در صحنه فیسبوکی افغانستان دنبال آن افتادهاند. ولی هیچکس حد اقلها را هم فکر نکرده یک بسیج فیسبوکی راه انداختهاند اعم از مخالف و موافق، خایین و خادم.
درپی اظهارات جنرال حبیب الله احمدی زی مشاور پیشین ریاست جمهوری که حلقه را در ارگ ریاست جمهوری به ترویج فساد و فحشا متهم کرد، سر و کله خانمی به اسم مریم وردک که قبلا مشاور شورای امنیت در زمان آقای اتمر بود، نیز پیدا شد.
این حرکت ارتجاعی و سامانمند درست زمانی روی دست گرفته شد که مخالفان و رقبا از تمام برنامههای نظام برانداز شان مآیوس شدند و دست کشیدند و آخرین تیر را به تاریکی رها کردند.
رییس جمهور غنی و معاون وی آقای دانش به صورت کلی روی چهار برنامه مهم و استراتیژیک به صورت جدی متمرکز شدهاند.
1- قانونیت: در مدت حکومت آقای غنی چیزی در حدود 400 قانون و مقرره به ریاست مستقیم سرور دانش معاون دوم ریاست جمهوری در کمیته قوانین تسوید، تدقیق و بعد از مراحل قانونی عملی شده است.
تطبیق قانون در کشور به همان میزان که به نفع مردم است، به همان پیمانه منافع قانون گریزان، مافیا، بزرگان سیاسی و رهبران قومی را به خطر میاندازد و در درازمدت به شدت زیگنال سرخی برای خیلی از اندوختههای مالی و غیر مالی آنان است.
2- مبارزه با مافیا و قدرتهای موازی: درپنج سال گذشته از عمر حکومت وحدت ملی با تمام دست و پاگیریهای اشتراکی قدرت، حکومت مرکزی برای اولین در چند مورد موفق شد که قدرتمندان محلی و قدرتهای موازی را سرجایش بنشاند.
3- جوانسازی مدیریت کشوری: جوانترین مدیران در سطح ارشد حکومتداری در زمان حکومت رییس جمهور غنی در کشور در حال تجربه است. آقای غنی بدون در نظر گرفتن قوم، زبان، مذهب وسمت، با این کارش فرصت تازهای برای بهبود مدیریت دستگاه دولتی افغانستان فراهم آورده است.
4- فرصتسازی برای حضور زنان: برای اولین بار است که حکومت وحدت ملی خلاف سهمیه زنان براساس عرف حاکمیت آقای کرزی، حضور زنان را در ادارههای دولتی هم به لحاظ کمی و هم به جهت کیفی وارد یک مرحله جدید کردهاست. زنان تحصیل کرده آشنا با روحیه دنیای اطلاعاتی و مدیریتی امروز و متعهد به منافع و مصالح ملی که وارد نظام شده اند، در واقع خلاف تمام تبلیغات سو، از دست آوردهای این حکومت است. و این وضعیت آینده خوبی را نوید میدهد.
5- برداشتن مهرهها و عناصر سبوتاژر: عناصر خرابکار در تمام ادارههای سیاسی یک امر معمول است ولی در افغانستان این عناصر، بیش از گذشته در حال گسترش و تقویت بود. عناصر در درون مجلس و عناصر در رده های بالای حکومتی به شمول ادارههای مهم امنیتی کشور. رییس جمهور غنی در واقع علیه این عناصر با تمام توان قدعلم کرد و تا حد زیادی در این کار توفیق داشت.
همه این موارد؛ یک زنگ خطر را به صدا درآودهاند، آن؛ منافع سیاسیون رهبران قومی است. روی مبنا در یک سال گذشته تبلیغاتی خطرناکی در دستور کار برخی از حلقات سیاسی قرار گرفته و پیوسته در پی زدن این فرایند بودهاند.
تشکیل شورای نامزدان کاری از پیش برده نتوانست و بحث اول جوزا فقط چند روزی سوژه غذایی رسانهها شد و بس.
اما در آخرین تحلیل، یک بحث ارتجاعی زشت را، سناریوستهای ماهر قدرت و مافیا، روی صحنه ملت فیسبوکی آوردند. همین اقای آحمد زی در ادارههای مختلف امنیتی کشور، در مناصب مختلف و متعدد با امتیازهای کلان کار کردهاست. چرا آقای احمدزی در زمانیکه مسئول امنیتی یک بخش ارگ ریاست جمهوری بود امیتاز مالی کلانی را نصیب میشد، دم از وجدان و مسلمانی نزد؟
کجا بود مسلمانی و غیرت احمدزیاش وقتی در شورای امنیت کار میکرد و خود غرق فساد بود؟
خانم مریم وردک جزو تیم آقای اتمر سالها در شورای امنیت معاشهای هنگفت گرفت، موترهای زرهی لوکس سوار شد، با افتخار تمام به این اداره رفت و آمد داشت. اما حالا که دیگر در این اداره نیست و آن فرصتهای دوران آقای اتمر را ندارد، حالا علیه خود عریضه کرده است؟
افغانستان چند بار ریفورم و اصلاحات را آغاز کرده و هرگر موفق نشده که دستکم تا یک بخش از نتیجه برساند.
در زمان امان الله خان، در زمان داوودخان، به صورت نسبی در زمان حاکمیت حزب خلق و بعد از آن از سال 1381 به بعد تا کنون به حمایت جامعه جهانی؛ برای چهارمین دور است که برنامههای اصلاحی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی روی دست گرفته میشود، اما برای تطبیق آن توفیقی کسب نمیشود.
ملا عبدالله معروف به ملای لنگ و همکاران روحانی او و خانواده حضرت شوربازار، جدیترین و موثرترین عوامل بودند که برنامههای اصلاحی امانی را به ناکامی کشانیدند.
آقای سیستانی در مقاله تحقیقی در ویب سایت کابل ناته، مینویسد:« پس از آنکه دولت امانی (مشروطه خواهان) دست به اصلاحات اجتماعی زد و يک سلسله ريفورمها را برای تحرک جامعه به پيش کشيد، خانواده مجددی، چون سدی در برابر تحقق برنامههای تجددطلبانه قرار گرفت. نخستين شخص مخالف با اصلاحات اجتماعی شاه از خانواده مجددی، همانا نورالمشايخ بود که دراغتشاش خوست برهبری ملای لنگ دستش دخيل بود. نورالمشايخ مخالف تعليم پسران و روی لوچی زنان بود و ميگفت که رفتن پسران به مکتب نتيجهای جز کافرشدن آنان در برندارد. واقعيت اين است که وقتی پسران به مکتب بروند و از دانش و آگاهی لازم برخوردار شوند، ديگر زير تآثير سخنان ملا وپير و مرشد قرار نميگيرند و دکان پيری و مريدی روبه کساد مینهد.»
وی علاوه میدارد:« در اغتشاشهای ۱۹۲۸ و۱۹۲۹ نيزهمين قشر روحانی بشمول نورالمشايخ مجددی مقيم ديره اسماعيل خان و محمدصادق مجددی و محمدمعصوم مجددی و فضلرحيم خواهرزاده محمدصادق مجددی همراه با ملا عبدالرحمن پغمانی قاضیالقضات ، و ملا عبدالقادر و ملافضلالحق و ملاعبدالحنان (که هرچهارنفر اخير در محاکم شرعی قاضی بودند) و محمدعلم شنواری و محمد افضل شنواری وصاحب زاده عبدالغفور جان وصاحب زاده عبدالله جان(هردو از خانوده مجددی) و آخندزاده ملاحميد الله تگاو و حضرت عبدالحليم جان مجددی مرشد حبيب الله کلهکانی و حضرت بزرگ جان مجددی وعدهای ديگر از روحانيون در آن دست داشتند.»
بحث در زمان جمهوری سردار داوودخان به دلیل شرایط جهانی و منطقهای کمی متفاوت است اما در زمان حاکمیت رژیم کمونیستی نیز عین شایعات روی کار آمد و اصالاحات معیوبی که روی دست گرفته شده بودند ناکام شدند.
آقای سیستانی مینویسد:« در نظام روشنفکران چپی (حزب دموکراتيک خلق) نيز اولين فرياد اعتراض «جهاد» بر ضد آن رژيم از طرف روحانيون پر نفوذ (از جانب حضرات مجددی و پير ۷۵ ساله تگاو مياگلجان در روزجمعه ۲۶جنوری ۱۹۷۹) صورت گرفت.»
اصلاحات امانی تنها یک دهه را سپری کرد، اصلاحات داوودخانی صرف نیم دهه عمر کرد و برنامههای خلقیها تازه آغاز شده بود.
هجده سال اخیر تنها فرصتی است که فقط دوسال دیگر مانده تا دو دههاش را سپری کند، آنهم با خون هزاران سرباز و هزاران ملکی و زن و کودک.
حالا عین بحث از آدرس یک ملای لنگ دیگر علیه اصلاحات غنی آغاز میشود. اصلاحات که پیامدش کوتاهی تمام دستان ناپاک از بیت المال و چور و چپاولهای قدرت خواهد بود. آگاهان باور دارند که این حرکتهای احمدزی هیچ واقعیتی در عقبه ندارد جز یک حرکت سیاسی سیاه و سنجیده شده از سوی تیمهای رقیب، بخصوص یکی دو تیم انتخاباتی که غنی را تنها رقیب خود احساس میکنند.
اما در این حرکت هیچ برنده وجود ندارد و همه بازنده است، چون ملت بنام افغانستان باخت. وقتی عزتی یک ملت به تاراج کشیده میشود، وقتی هویت و شرافت نیمی از جمعیت یک جامعه به حراج رسیدن به قدرت گذاشته میشود، وقتی شرف تمام زنان کارمند یک جامعه این گونه پامال میشود، که برنده است؟
اما ملت افغانستان هوشیار شده و باتمام اینکه صدها هزار فیسبوک چلونکی برنامهای یا غیر برنامهای دنبال این قضیه راه افتاده اند، مردم افغانستان به خوبی میدانند که خایین کیست و خادم که.
هیچ چیز تغییر نخواهد کرد، وضعیت به همین منوال ادامه میابد، زنان بیشتر و شایستهتری وارد مدیریت کشوری خواهند شد و آنچه باقی میماند یک بی عزتی ساختگی و سیاهی روی ذغال.

دیدگاه شما