صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

انتخابات به مثابه تنها راه حل

-

 انتخابات به مثابه تنها راه حل

رفتار فرا قانونی و گریز از معیارهای پذیرفته شدۀ سیاسی، سیاست را به فاجعه میکشاند. به همین سبب، مردم راه حل سیاسی را در انتخابات و راه حل مشکلات انتخاباتی را در تبعیت از قانون و میکانیزمهای قانونی میپندارند و به برگزاری به موقع انتخابات ریاست جمهوری تأکید دارند.
احزاب سیاسی، کمیسیونهای انتخاباتی و نهادهای ناظر انتخاباتی باید تلاش کنند که انتخابات ریاست جمهوری پیشرو به وضعیت مناسب و به موقع برگزار شود تا اعتماد شهروندان کشور دوباره تضمین شود. بدیهی است که تأخیر در انتخابات ریاست جمهوری بنا بر هر عواملی که باشد اقتدار حکومت افغانستان را کاهش میدهد و از هر جانب زمینه تضعیف حکومت را فراهم میسازد. تأخیر انتخابات ریاست جمهوری تا میزان سال پیش رو یک واقعیت تلخی بود که حکومت و جامعه جهانی ناگزیر آن را پذیرفت. از این رو، تأخیر در برگزاری انتخابات پیش رو دیگر نباید تکرار شود. عدم برگزاری به موقع انتخابات ریاست جمهوری باعث ضعف اقتدار حکومت افغانستان در مسایل داخلی و سیاست خارجی کشور خواهد شد. هم اکنون تأخیر انتخابات ریاست جمهوری زمینههای فرافکنیهای سیاسی را در کشور به وجود آورده و به انسجام سیاسی کشور آسیب جدی رسانیده است. این وضعیت از گذشته نیز قابل پیش بینی بود. برخی از اپوزیسیون حکومت از وضعیت موجود برای تضعیف اقتدار ملی استفاده میکند که این کار درست نیست. حتی ازسالهای گذشته که حکومت افغانستان براساس تصمیم کلان سیاسی و آرای مردم افغانستان روی کار آمده بود برخی از مخالفان سیاسی حکومت موضوع لویه جرگه اضطراری و دیگر کانالهای سنتی را در افغانستان مطرح میکردند و در صدد ایجاد یک معبر برای عبور از حکومت قانونی در افغانستان بودند، طبیعی است که در وضعیت موجود به دنبال حکومت موقت و سرپرست میباشد. زمانی که کمیسیون انتخابات نتواند انتخابات را به موقع برگزار کند مشخص است که از لحاظ سیاسی زمینههای تفسیرهای متفاوت و رفتارهای متضاد در کشور فراهم میشود.
از این رو ضرورت و خواسته افکار عمومیاین را ایجاب میکند که برای تسریع روند پروسه انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان تلاشهای قانونی صورت بگیرد که تمام اقدامات اساسی برای آینده افغانستان توسط حکومت منتخب با مشورت نخبگان سیاسی  افغانستان به پیش برده شود. در غیر این صورت کشور وارد یک شرایطی خواهد شدکه زمینه را برای شکل گیری قطبهای قدرتهای مختلف فراهم میسازد و در آن صورت مدیریت کشور از لحاظ سیاسی رو به بحران خواهد رفت.
در شرایطی کنونی هیچ ارزشی بالاتر از اینکه روندهای دموکراتیک در افغانستان به سرانجام برسد وجود ندارد. هر مصلحتی که برای فردای افغانستان در نظر گرفته شود باید بر مبنای اراده و خواست عمومیمردم باشد و از کانالهای دموکراتیک و مدنی باید دنبال گردد تا به سرانجام نیک منتهی گردد.
فرایند انتخابات برای شهروندان افغانستان، تنها راه مؤثر برای ابراز اراده و تأثیر آنان در تحول قدرت سیاسی میباشد و به همین سبب، دیگر هیچ سهل انگاری و کوتاهی را در این فرایند نخواهند پذیرفت. نسل امروز بر این باورند که از راه هموار گام بردارند هرچند که آهسته گام بردارند. از این رو توقف در مسیر روندهای دموکراتیک در افغانستان به هیچ وجه پذیرفتنی نیست چون تمام داشتههای سالهای اخیر افغانستان را دوباره ضرب صفر خواهد کرد. نسل امروز افغانستان از سیاست خشونت و خشونتهای سیاسی به شدت بیزار اند و آن را باعث رشد دوباره افراط گرایی سیاسی و به هم خوردن نظم آسیب پذیر موجود میداند.
عدم استقبال افکار عمومیاز طرح حکومت سرپرست دقیقا میتواند همین باشد که در اذهان عمومی، حکومت سرپرست با رشد دوباره باج خواهیهای سیاسی و باندهایهای تنظیمیباردیگر فراهم میگردد.  منطق این پیام، اینست که سنت باج خواهی و خشونت سیاسی دیگر در باور مردم جای ندارد. ستیزه جوی در سیاست پیوسته بنیان مردم را بر انداخته است. روان جامعه از خشونت سیاسی، آسیب فراوان دیده است. فاجعه ی خشونت سیاسی و تمامیت خواهی قدرت، زیست مشترک را به امتداد بیشتر از سی سال به خاکستر کشانیده است.
مهار نابسامانیهای کشور، برنامه استراتژیک میخواهد. احساسات و عواطف سیاسی اگر کارساز میبود، وضعیت ما اکنون اینگونه نبود. بیش از سی سال گذشته، افکار عمومی‌‌را عواطف سیاسی در اختیار داشته است. احساسات و عواطف سیاسی شاید بتواند یک تیم  را به پیروزی برساند ولی هرگز نمی‌‎تواند افغانستان را به پیروزی برساند. توسعه تنها با احساسات ممکن نیست. توسعه نیازمند پلان و پالیسی علمی‌‌است.
واقعیت تلخ این را نشان میدهد دموکراسی در کشورهای مانند افغانستان به صورت ناقص عمل میکند و نتیجه آن نیز نمیتواند کامل باشد. تنها افغانستان این گونه نیست. کشورهای دیگر نیز از همین مسیر عبور کرده اند. تطبیق دموکراسی اگر به صورت کامل امکان پذیر نباشد، دلیل بر آن نمیشود که کلا مجراهای دموکراتیک را متوقف کنیم و دست به ناهنجاری سیاسی بزنیم. ناهنجاریهای سیاسی حکومت مرکزی را تضعیف میکند و جوانههای رشد دموکراسی به کلی نابود میسازد.
دموکراسی در فرایند انتقال قدرت بیشتر از هرموقعی دیگر در خطر قرار دارد. از دیگر جانب تنها با انتقال مسالمت آمیز قدرت است که دموکراسی جان میگیرد و رشد و نمو پیدا میکند. ماهیت قدرت در زمان انتقال، خطر آفرین است. قدرت مانند شمشیر سنگین و برنده است. جابجایی آن خطرآفرین است.  انتقال قدرت فیزیکی با قدرت فیزیکی همیشه خونریزی عظیم را در پی داشته است. برای کشورهای مانند افغانستان که از پسِ سی سال خونریزی و خشونت سر برآورده است، خیر نخستین این است که جلو خونریزی انبوه گرفته شود. انتقال قدرت در افغانستان همیشه با خشونت همراه بوده است. هدف اساسی از تطبیق دموکراسی در افغانستان جلوگیری ازخشونت و خون ریزی در زمان انتقال قدرت میباشد. بهترین شیوه مسالمت آمیز قدرت از طریق مجراهای قانونی و میکانیزمهای دموکراتیک است.
باید اذعان کرد که ماهیت انتخابات در افغانستان آنچنان که باید، هنوزهم عادلانه و منصفانه نیست. اما بازهم بهتر از گذشته است. تقلب در یک فرایند دموکراتیک برای کشورهای دموکراتیک یک خشونت مخوف است. خشونتی که ساختار سیستم را در آن کشورها به لرزه در میآورد؛ اما برای افغانستان یک غنیمت نسبی است. نسبت به گردش خونبار قدرت در گذشته، گردش مسالمتآمیز به هرصورتی که باشد یک موفقیت نسبی محسوب میشود. کشورهای دیگر نیز از همینجا آغاز کرده است. دموکراسی یک پروژه نیست که برای تطبیق آن زمان تعیین کنیم. اشتباه برخی کشورها راجع به افغانستان دقیقا همین است. در فرایندها نباید دچار شتابزدگی شویم. این اشتباهات در افغانستان به طور مکرر اتفاق افتاده است. اصل جهش اجتماعی معقول است ولی ظرفیت اجتماعی هم شرط لازم است. دموکراسی یک پروسه است. باید مرحله به مرحله تقویت شود و به پیش برود.
نخبگان سیاسی و علمی‌‌افغانستان مسئولیت تقویت دانایی جامعه را به عهده دارند. نخبگان باید پرچمدار گسترش و رشد فرهنگ سیاسی خردورزانه در افغانستان باشند و احساسات سیاسی جامعه را به فرزانگی سیاسی سوق بدهند. فرهنگ سیاسی در افغانستان تاهنوز از احساسات، قومیت و تعصبهای بیمورد نیرو میگیرد و جریان پیدا میکند. این وضعیت در فرایندهای انتخابات به بالاترین میزان خود میرسد. به همین سبب است که احساسات قومی‌‌و منطقوی در زمان انتخابات بیش از گذشته فعال میگردد و به میدان آورده میشود. انتخابات پارلمانی سال گذشته با تمام ماجراهایش گذشت. انتخاباتهای بعدی نباید چنان باشد. مسئولیت و رسالت نخبگان سیاسی و علمیدقیقا از همینجا آغاز میگردد. نقد و اصلاح تحولات اجتماعی رسالت نخبگان و دانایان جامعه اند. نخبگان علمی‌‌و فرهنگی، جامعه مدنی و رسانههای جمعی باید از نامزدان ریاست جمهوری آغاز کنند.
رقابت نامزدان ریاست جمهوری باید براساس برنامههای استراتژیک و علمی‌‌باشد. کمپاینهای انتخاباتی ریاست جمهوری قبل از آنکه در میان حضور انبوه تودهها صورت بگیرد باید در مراکز علمی‌‌و پژوهشی آغاز شود و در میز گردهای علمی‌‌و رسانهای نقد و بررسی شود.

دیدگاه شما