صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

عوامل ریزش احزاب سیاسی در افغانستان ( شخصی سازی احزاب)

-

 عوامل ریزش احزاب سیاسی در افغانستان ( شخصی سازی احزاب)

احزاب سیاسی،  یکی از مئولفه های  دموکراسی  و یکی از نماد های جامعه ای چند صدایی  و تمثیل کثرت گرایی سیاسی است. احزاب سیاسی در یک جامعه ای سیاسی دموکراتیک،  دارای کارکرد های  ذیل می باشند:  داشتن اهداف و عقاید سیاسی- تلاش برای کسب قدرت سیاسی -  داشتن سازمان  و تشکیلات سیاسی- فراهم نمودن زمینه های شایسته سالاری  و انتخاب اصلح- جهت دادن به کنش های سیاسی مردم- تجمیع تقاضاها  و خواستهای پراکندۀ مردم  و  وارد نمودن آن به درون سیستم سیاسی حاکم در کشور جهت  تصمیم گیری سیاسی - فراهم ساختن زمینه های  رقابت  و مشارکت سیاسی-  ایجاد زمینه ی مشارکت  و سهم گیری فعال مردم در سیاست - بالابردن فهم  و درک سیاسی جامعه از طریق آموزش سیاسی، تعلیمات عملی، برگزراری ورکشاپ ها، گفتمان ها  و نشست های رسانه ای. در نتیجه؛  دموکراسی نیازمند پلورالیسم سیاسی است؛ پلورالیسم سیاسی نیازمند احزاب سیاسی  ساختارمند و کارا است، بر این اساس؛ فلسفه ی وجودی احزاب سیاسی در یک جامعه،  بستگی به کارکرد های آنها دارد، احزاب سیاسی  افغانستان از این قاعده مستثنا نیست،  اساسی ترین  پرسش در قبال کارکردها  وکارنامه های احزاب سیاسی در افغانستان  این است که مطابق آنچه در فوق،  تذکر یافت در عینیت ها  و وقعیت های  سیاست ها و کارکرد های  احزاب سیاسی  این کشور  وجود دارد؟ 
به نظر می رسد؛ عملکرد رهبر ان احزاب  سیاسی، تلاش های  احزاب سیاسی برای کسب قدرت سیاسی در افغانستان  نه  بر اساس  ایدئو لوژی و آرمانهای سیاسی نه بر اساس اساسنامه و مرامنامه  حزب است  بلکه  بر اساس مصلحت ها  و منویات فردی و  شخصی سازی حزب در رستای منافع  شخصی  است. تشکیلات  سیاسی احزاب، صرفأ ظاهری و صوری  بوده ساختار دموکراتیک حزبی و اراده ی جمعی در احزاب وجود ندارد. بحث شایسته سالاری،  از اساس  و بنیاد  منتفی است بلکه بر عکس، سیاست درون حزبی بر نخبه زدایی متمرکز است کدرهای علمی و سیاسی  و چهره های فکری درون احزاب سیاسی  جایگاه ندارند  و از آنها حمایت نمی شود که جلو رشد آنها گرفته می شود و افراد ضعیف، ناتوان، چاپلوس، مداح، در باری، و جاسوس مشرب حمایت و تقویت می شوند  اما با کمال تأسف؛  ریشه های  نخبه زدایی در احزاب افغانستان به عدم نقد پذیری و فقدان تحصیلات اکادمیک در اکثریت رهبران سیاسی کشور بر می گردد. یکی دیگر از کارکرد احزاب سیاسی جهت دادن به کنشهای مردم است. احزاب سیاسی در عرصه جهت دادن به کنشهای مردم ناموفق  هستند بر عکس،  مردم  و جامعه به کنش های  سیاسی احزاب سیاسی جهت می دهد. از تجمع تقاضاها ی مردم ، مشکلات و گرفتاری های  مردم  خبری نیست،  چراکه مردم  همیشه وجه المعامله احزاب قرار گرفتند نه اصل موضوع تعامل در قدرت، بطور مثال: من پنج سال پیش در یکی از وزارتخانه ی کشور از آدرس حزب سیاسی در یک بست قرار دادی متوسط،  معرفی شدم که وزیر آنه وزارتخانه از آدرس همان حزب سیاسی معرفی شده بود و رهبری حزب، تقرر  شخص را به حیث وزیر،  جزء دست آورد های  عالی خودش قلمداد می کرد اما وزیر موصوف به من گفت: من با هزینه ای شخصی خودم  به این وزارت رسیدم کدام حزب سیاسی را به رسمیت نمی شناسم،  رهبری حزب، بهای چوکی وزارتخانه را از من، نقدا" در یافت نموده است، بنابر این؛ حزب شما هیچ منت بالای من ندارد. این بود یک نمونه از کارکرد های حزب سیاسی، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. چوکی و  بست که با پول خریده شود، فرصت ها و امکانات آن در برابر پول فروخته خواهد شد. در نتیجه، با در نظر داشت معیار های فوق، کارکرد و کارنامه ی احزاب سیاسی در افغانستان، فاجعه بار  و نا امید کننده است احزاب سیاسی در حد ابزار منافع شخصی سقوط کردند. از همین جهت است که روز به روز زمینه ی ریزش، تجزیه و فروپاشی احزاب سیاسی در کشور بیشتر و تآثیر گذاری آنها در بحث رقابت قدرت کتر می شود. ادامه دارد...

دیدگاه شما