صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مـرزهای خونین براندازی

-

مـرزهای خونین براندازی

اپوزیسیون سیاسی از مخالفان مسلح نظام باید تفکیک شود. این تفکیک با در نظرداشت ماهیت این دو است. اپوزیسیون سیاسی بخشی از جامعه دموکراتیک و مدنی است. رویکرد پرداختن آن به سیاست و قدرت، باید در یک چرخه مدنی و غیرخشونت بار باشد. ابزارهای سیاست ورزی را غیر مسلحانه و غیر خشن به کار ببرد و یک سیر طبیعی برای روند های دموکراتیک و هنجارهای مردم سالارانه را به رسمیت بشناسد و برای پیشرفت آن تلاش نماید. در مقابل مخالفان مسلح نظام دارای ماهیت خشونت ورزانه و غیر مدنی است. کشتن مردم و کشاندن پای آنان در جنگ برای فشار هر چه بیشتر بر نظام سیاسی در جهت گرفتن امتیازات بیشتر را میتوان جز لاینفک خصوصیات مخالفان مسلح سیاسی دانست.
با ورود امریکا و طالبان به ششمین دور مذاکرات، اپوزیسیون سیاسی حکومت افغانستان نیز دچار دگردیسی اجتماعی در حوزه سیاست و امنیت شده اند. تقریبا اکثریت اپوزیسیون در یک بازی سیاسی در سطح ملی، همسو با طالبان عمل میکنند و خط مشی خود را براندازی حکومت تعریف کرده اند.
همانگونه که اشاره رفت، طالبان به عنوان نیروی مخالف مسلح نظام از تاکتیک راه اندازی جنگ در محیط هایی که افراد غیر ملکی بیشتر آسیب میبینند، برای گرفتن امتیازات هر چه بیشتر در میز مذاکرات استفاده میکند. از زمان آغاز مذاکرات علنی و رسمیمیان دولت امریکا و نمایندگان طالبان، استفاده از رویکرد خشونت بار برای برهم زدن امنیت در جامعه و ایجاد ناامنی روانی در میان شهروندان نیز جریان داشته و متوقف نگردیده است. این موضوع اگر چه خیلی از انتظار و توقع دور نیست اما اگر اپوزیسیون سیاسی در یک تعامل سازنده با حکومت افغانستان در قالب یک اجماع ملی روی مذاکرات صلح به توافق میرسیدند، طالبان از موضع قدرتمند و بالا دستی به پای میز مذاکره نمیآمدند و در حد شعاع وجود خود به شمارش گرفته میشدند. این کار در حداقل ترین شرایط، تمکین طالبان به برقراری آتش بس و در حداکثر ترین آن ورود طالبان با قیمت نازل به عرصه رقابت های مدنی برای کسب قدرت منجر میشد.
اپوزیسیون سیاسی نزدیک به یک سال و نیم اخیر با خلط دو بحث مذاکرات صلح و انتخابات ریاست جمهوری به شکلی با پاکستان و طالبان همسویی نشان داده اند. این کار در کنار اینکه به نحوی بی برنامهگی و دستپاچگی اپوزیسیون سیاسی را به نمایش میگذارد، نشان دهنده لایه هایی از خشونت پذیری در میان اپوزیسیون نیز هست که حیات دموکراسی نوپای افغانی را تهدید میکند. تکتهای انتخاباتی که خود را رقیب تیم حاکم معرفی میکنند و یک جبهه ضد حکومتی را تشکیل داده اند، در این مقطع حساس به جای اینکه در قامت بازیگری ملی و مدافع منافع و امنیت ملی کشور بازی کند، به دریبل زدن حکومت و پاس دادن توپ به طالبان دست زده اند.
سکوت اپوزیسیون سیاسی در قبال ادامه حملات خونین طالبان به نیروهای دولتی و مردم افغانستان نمونه عینی خشونت پذیری در لایه هایی از آن است. طالبان با شدت دادن جنگها در اجتماع و ناامن سازی شهرها و مناطق مختلف کشور در تلاش اند تا برای کسب امتیاز و قدرت سیاسی در میز مذاکره از موضعی قوی ظاهر شوند که در نفس خود این کارشان براندازی است، چرا که طالبان به عنوان یک گروه ایدئولوژیک که نقشه راه مذاکرات و کسب قدرت را از پاکستان میگیرند، با این کار خود برای براندازی دموکراسی و روند مردم سالارانه وارد گفتگو شده اند و این کار به تنگ تر کردن قلمرو حاکمیت ملی انجامیده است. اما اپوزیسیون به خاطر نگرانی که از شکست در انتخابات ریاست جمهوری پیش روی دارند، به جای تفکیک موضوع مذاکرات صلح و انتخابات ریاست جمهوری، به افزایش وزن طالبان و اهمیت یافتن آن کمک کرده اند.
اپوزیسیون سیاسی برای غلبه بر تیم حاکم با طالبان همسویی و همنوایی میکنند. این نوع نگاه اپوزیسیون به سیاست و قدرت، خطرناک است و امنیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال افغانستان را به معرض تهدید برده و در ویترین انتخاب گزینههای مورد نیاز کشورهای منطقه برای تضعیف کشور قرار میدهد. اختلافات حکومت و مخالفان سیاسی آن باید در چارچوب منافع ملی تعریف و تحدید شود. نباید بازی از قاعده خارج شود. خروج از قاعده دموکراسی و تن دادنهای غیرمستقیم و پوشیده به خشونت، عمر دموکراسی را کوتاه میکند. کشورهایی در منطقه هستند که از گسترش پایه های نظام دموکراتیک در منطقه در هراس اند و برای برچیدن این نظام به سرمایه گذاریهای مختلفی تن میدهند. اپوزیسیون سیاسی باید این موضوع را درک کند و به جای خلط دو بحث مذاکرات صلح به عنوان یک نیاز اساسی و ملی از بحث انتخابات ریاست جمهوری و چرخش مدنی قدرت، به اجماع و همکاری با حکومت همت بگمارد.
نخستین بحثی که به عنوان یک  مسئولیت اخلاقی در دستور کار اپوزیسیون سیاسی قرار بگیرد، ایستادن در کنار مردم افغانستان برای فشار مضاعف بر طالبان برای پذیرش آتش بس است. اگر اپوزیسیون سیاسی در کنار حکومت و مردم افغانستان بایستد و بر طالبان و کشورهای حامیطالبان فشار وارد کند که آتش بس برقرار شود، مذاکرات صلح از حالت ایستا به وضعیت چرخش فرصت برای همه اطراف آن در میآید و تنها منافع دو یا سه جانب از مذاکرات مطرح نمیشود بلکه زمینه حضور همه بازیگران الزامیمیگردد. در غیر آن طالبان با استفاده از اختلافات حکومت و اپوزیسیون بیشترین نفع را میبرد. امروز امریکا به عنوان بزرگترین حامینظام سیاسی کنونی کابل در سطح جهان برای حفظ منافع خود و بستن تنگناهای تهدید آفرین در افغانستان تلاش میکند. اختلافات حکومت با اپوزیسیون سیاسی باعث میشود که وزن طالبان نزد امریکا افزایش یابد. امریکا برای تضمین منافع خود و دفع تهدیدهای احتمالی در کشور، به بازیگران جدید میدان میدهد و نقش قائل میشود. طالبان با استفاده از اختلافات و همسویی اپوزیسیون سیاسی در جهت تضعیف تیم حاکم، خود را بزرگترین بازیگر و قدرتمند ترین آنان تعریف میکند و برای گرفتن قدرت هر چه بیشتر در آینده سیاسی چانه زنی میکند. این کار در نفس خود، براندازی خونین روندهای دموکراسی و مردم سالاری است، چرا که پاکستان به عنوان حامی و طالبان به عنوان نیروی عملیاتی، خواهان از بین رفتن نظام سیاسی کنونی است تا در کنار اینکه مشروعیت نظام این کشور نزد ملت پاکستان و کشورهای جهان از بین نمیرود، نقش همکاری استراتژیک افغانستان با امریکا تضعیف و این نقش در منطقه جنوب آسیا به اسلام آباد باز گردانده میشود.
با در نظر داشت آنچه گفته شد، اپوزیسیون سیاسی باید در جهت منافع ملی، مصالح علیای کشور و استقلال افغانستان تلاش کند تا بازیگری ملی باشد و مانع افزایش اهمیت و ارزش طالبان در نزد جامعه جهانی و امریکا شوند. این گروه سیاسی باید با ادای دین نسبت به مردم افغانستان به وارد کردن فشار به امریکا و پاکستان، طالبان را به تمکین از روحیه صلح طلبانه ملت کنند و آتش بس برقرار شود.

دیدگاه شما