صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سفرهای منطقه‌ای خلیل زاد و دشواری‌های صلح افغانستان

-

سفرهای منطقه‌ای خلیل زاد و دشواری‌های صلح افغانستان

زلمی خلیل زاد نماینده ویژه آمریکا در مورد صلح افغانستان در راستای شدت بخشیدن به فرایند مذاکرات صلح افغانستان، در دوحه قطر مذاکره با طالبان را آغاز نموده است. در دورهای گذشته وی به کشورهای عمده منطقه سفر نموده است و تلاش وی این بوده که بازیگران مهم منطقهای را در مذاکرات صلح افغانستان بیشتر دخیل بسازد تا روند این گفتگوها شدت بیشتری بگیرد که منجر به نتیجه شود. با توجه به اینکه هفتمین سفر منطقهای خلیل زاد ترتیب شده است، این پرسش به میان میآید که در شش دور گذشته سفرهای منطقهای وی چه نتایجی را به بار آورده است یا بهعبارتدیگر آیا سفرهای منطقهای نماینده آمریکا توانسته است به روند گفتگوهای صلح افغانستان کمک کند؟ کشورهای عمده منطقه مهمترین مطالباتشان از مذاکرات صلح افغانستان کدام ها هستند تا سفرهای خلیل زاد بتواند یا این خواستهها را برآورده کند یا آنها متقاعد شوند تا از این خواستهای خود کوتاه بیایند؟
برای یافتن پاسخ این پرسش ابتدا لازم به نظر میرسد که کشورهای تأثیر گذار در مذاکرات صلح افغانستان و خواستههای اصلیشان موردبررسی قرار بگیرند؛
الف- پاکستان: با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی پاکستان و منازعه مرزی میان افغانستان و همسایه جنوبیاش مسأله صلح و جنگ افغانستان برای پاکستان از اهمیت خاص برخوردار است. پاکستان کشور چند قومی است و از ناحیه امنیت ملی خود احساس آرامش نمیکند و خطر جداییطلبی و استقلالخواهی در میان قومیتهای آن کشور مخصوصاً در ایالت بلوچستان و ناآرامیها در ایالت شمال غربی آن کشور بسیار قوی است. پاکستان برای حفظ تمامیت ارضی خود همیشه تلاش نموده است که از دو عنصر حیاتی استفاده ببرد که همانا از اسلام سیاسی بهعنوان یک نیروی وحدتبخش و ارتش بهعنوان حافظ کشور بهرههای فراوان برده است. پاکستان از زمان استقلال در 1947 تا اکنون بر سر مناطق قبایلی خود با افغانستان در جدال بوده است و دولتهای ناسیونالیستی قومی در افغانستان هرازگاهی این موضوع را مطرح میکند که میعاد خط مرزی دیورند منقضی شده است و باید مناطق قبایلی پاکستان مورد تجدیدنظر قرار بگیرد. حکومتهای پاکستان اعم از نظامی و غیرنظامی از این ناحیه احساس آرامش نمیکند و از همین رو تصمیم سازان اصلی در پاکستان دائماً بر این بودهاند که باید در افغانستان بیثباتی حاکم باشد تا این کشور ادعای مرزی دیورند را مطرح نکند. پاکستان تنها از ناحیه مناطق قبایلی خودنگرانی ندارد بلکه همواره اینگونه احساس نموده است که هندوستان در رقابت شدید با اسلامآباد قرار دارد و گسترش نفوذ هند در افغانستان به معنای کاهش حضور و نفوذ پاکستان به شمار میرود. ازآنجاییکه پاکستان با توجه به وضعیت اقتصادی و سیاسی خود در سطح بینالملل نمیتواند با هند رقابت نماید ناگزیر میشود که از گروههای بنیادگرا و تروریستی به حیث ابزار در رقابتهای منطقهای خود مخصوصاً در افغانستان استفاده نماید. حال این موضوع مطرح میشود که سفرهای گذشته خلیل زاد به منطقه توانسته است از بار نگرانی اسلامآباد در افغانستان بکاهد؟ آیا پاکستان از ناحیه افغانستان اطمینان یافته است که بار دیگر ادعای مرزی خود را مطرح نمیکند؟ آیا اسلامآباد اطمینان یافته است که نفوذ هند در افغانستان کاهش مییابد؟ پاسخ این سؤالات ظاهراً منفی به نظر میرسد زیرا نهتنها خلیل زاد بلکه کل حکومت ایالاتمتحده حداقل نمیتواند در کوتاهمدت برای پاکستان اطمینان خاطر دهد که این خواستههای اسلام آباد در مذاکرات صلح لحاظ میشود. بنابراین وقتی میبینیم که سیاست واقعگرایی محض در منطقه مخصوصاً در جنوب آسیا حاکم است، میتوان اینگونه بیان داشت که انتظار کمک صادقانه از پاکستان در مذاکرات صلح بدون اینکه نگرانیهای استراتژیک آن کشور مرفوع شود، ساده پندارانه خواهد بود و دستکم پاکستان به این زودی سیاستهای خود را در قبال افغانستان تغییر نخواهد داد.
ب- محوریت ریاض-ابوظبی: دو کشور ثروتمند جهان عرب (عربستان و امارات) در شرایط فعلی سیاستهای همسو در پیشگرفتهاند و هردو رویکرد توسعهطلبانه در منطقه دارند. این کشورها مخصوصاً سعودی از بانفوذترین کشورهای اسلامی در افغانستان محسوب میشود. ازآنجاییکه سعودی در همسویی تام با غرب مخصوصاً ایالاتمتحده قرار دارد، سیاستهای منطقهای این کشور در افغانستان کمتر به چالش کشیده میشود و مهمترین هدف سعودی در افغانستان مبارزه بانفوذ ایران و تقویت موقف جهانی عربستان سعودی است. در دو دهه اخیر امارات متحده عربی در جرگه کشورهای توسعهطلب واردشده است و تلاش مینماید که سیاستهای منطقهای فعال داشته باشد تا ازیکطرف هویت و جایگاه خود را در جهان اسلام مخصوصاً دنیای عرب تقویت ببخشد و از طرف دیگر ثروتهای نفتی نیازمند سرمایهگذاریهای سیاسی و امنیتی است که افغانستان میتواند برای امارات ظرفیت خوب محسوب شود. این دو کشور مانند پاکستان با ادعای مرزی و خطر تمامیت ارضی روبرو نیستند بلکه در تلاش برای جایگاه منطقهای خود و جلوگیری از نفوذ رقیب تاریخیشان ایران هستند. ازآنجاییکه آمریکا برای این کشورها نقش امنیت و ثبات بخشی دارند، سفرهای منطقهای خلیل زاد به این کشورها میتواند به تقویت مواضع آمریکا و ریاض-ابوظبی منجر شود.
ج-ایران: یکی از کشورهای که در افغانستان نفوذ عمیق فرهنگی-منطقه ای دارد ایران است. مهمترین نگرانی ایران از ناحیه افغانستان مسأله رود هیرمند و استفاده از جغرافیای افغانستان توسط رقبا و دشمنان ایران است. این کشور از حضور پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان بهشدت نگرانی دارد. گسترش نفوذ فرهنگی سعودی تشدید ایران هراسی در افغانستان، استفاده نظامی از خاک این کشور برای ایران به شدت نگرانکننده است. واشنگتن و تهران در تقابل آشکار قرار دارند و تا زمانی که تهران از ناحیه امنیت ملی خود اطمینان نیابد،بعید است که تلاش نماید در افغانستان تحت زعامت افغانها و با حمایت جدی ایالاتمتحده صلح برقرار شود. با توجه به موضوعاتی که بیان شد، تهران تلاش مینماید که ابتدا افغانستان را از مدار غرب مخصوصاً آمریکا دور نماید و در مرحله دوم بتواند جلوی گسترش نفوذ ریاض را بگیرد. برای رسیدن به این اهداف خود ناگزیر است که از تلاش های آمریکا در راستای صلح افغانستان حمایت نکند.
د-قطر: کشور کوچک اما نفتی قطر در سه دهه گذشته به سیاست فعال منطقهای روی آورده است و شیخ تمیم از زمان به قدرت رسیدن تلاش نموده است که این کشور را از زیر سایه ریاض برهاند و گاهی این مسأله موجب تنش میان دو کشور نیز شده است. دوحه بر این است که به بکار گیری دیپلماسی فعال و استفاده بهینه از الجزیره میتوانند در برابر دالر های نفتی سعودی رقابت نماید و گاهی برای تحکیم موقعیت خود دست اتحاد بهسوی ایران دراز مینماید تا در کوتاهمدت بتواند در برابر فشارهای سعودی مقاومت کند. سفر منطقهای خلیل زاد نهتنها به اعتبار و حیثیت جهانی قطر بهعنوان میزبان گفتگوهای صلح افغانستان کمک میکند بلکه برای دوحه این اطمینان را به وجود میآورد که سیاستهای آن کشور حمایت واشنگتن را نیز در پی دارد.
ه- هند: هندوستان از زمان استقلال در 1947 به بعد همیشه تلاش نموده است که با افغانستان رابطه دوستانه داشته باشد و هدف اصلی دهلی این بوده است که بتواند بر محور آنچه که منافع دو کشور را تآمین می کند  با کابل همسویی داشته باشد. هندوستان هر تلاش را که برای صلح سرتاسری در افغانستان و برقراری حکومت مقتدر و دموکراتیک منجر شود موردحمایت قرار میدهد.
و- روسیه: از زمان ریاست جمهوری پوتین در سال 2000 به بعد سیاست خارجی آن کشور در قبال افغانستان بهسوی فعال شدن بیشتر پیش رفته است. روسیه از ناحیه آسیای مرکزی و قفقاز شمالی نگرانی دارد و برای همین امر مسأله صلح افغانستان برای مسکو حیاتی است. روسیه با صلح آمریکایی در افغانستان همسویی ندارد و از همین رو انتظار نمیرود که تلاشهای منطقهای خلیل زاد  حمایت مسکو را در قبال داشته باشد.

دیدگاه شما