صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

زاویه‌های لویـه جرگه صلح

-

زاویه‌های لویـه جرگه صلح

یکم: وقتیکه دخترکان نوباوه در تالار لویه جرگه، سرود صلح میخوانند و مولوی حاضر در تالار پلکها را برهم میگذارند و نرم نرم اشک می ریزد، میتوان گفت زمانه چقدر تغییرکرده است. از اینجا میتوان فهمید که دست آوردهای هجده سال گذشته تنها شعار نیست؛ بلکه شعور و درکی امیدوار کنندهی در وجود جامعه تزریق شده است. درست است که روشنایی کامل برتمام تاروپود این جامعه پرتو نیفکنده است، تیره روزیهای سهمگین و هراسناک را که در لایههای زندگی و زاویههای شهر احساس میکنیم شاهد بقا و حضور سیه روزیهاست؛ ولی شعاع فردای روشن را نیز نمیتوان انکارکرد. درک و شعوری امروز هرگز با دیروز افغانستان قابل مقایسه نیست. نگاهها تغییر کرده است، تفسیرها نسبتا عوض شده است و دردهای گذشته درکی نو را پدید آورده است. گاهی همین نشانهها انسان را امیدوار میکند و لبخندی سردی را بر لبان آدم ظاهر میسازد که از یأس و امید باهم ترکیب شده است.
دوم: وقتی رهبر و پیشوای مذهبی جهاد که نه تنها بر تغییرکه برتطهیر بنیادهای نظام حاکم در کابل فتوا میخواند، اکنون در تالار لویه جرگه، نهادهای امنیتی کشور را بنیاد نظام و حفظ نظام را برهمه کس لازم میخوانند، میتوانیم درک کنیم که ما برای اینکه داناتر شویم چقدر هزینههای سنگین را باید بپردازیم.
اما اینکه تازه اکنون پیشوایان جهاد به این درک رسیده اند که حفظ ارکان نظام برهمه چیز ارجحیت دارد، شاید یک قدری اعصاب آدم را اذیت کند ولی ذهن آدم را امید می دهد که هزینههای سنگین آموزههای خود را هم برجای گذاشته است و این ملت از درسهای گذشته اندکی نیز آموخته است. اما دریغ  اینجاست که ما چرا خیلی دیر می فهمیم؟
خطوط تحول و تکامل یک جامعه در بردار تاریخ، همین چیزهاهستند. با همین چیزها میتوان سیر حرکت جامعه را تخمین زد و چشم انداز آن را پیش بینی کرد. تغییر و تحول بنیادین جامعه، یک امر آنی و ناگهانی نیست. شاید این رفتارها و پندارهای که برملت ما گذشته پارادوکسیکال و متناقض جلوه کند و هزینههای راکه همین برداشتهای متناقض بر نسل دیروز و امروز ما تحمیل کرده است ما را عصبانی کند، ولی واقعیت و واقعههای گذشته را تغییر داده نمیتواند. کشورهای دیگر نیز همین مسیر پرپیچ و خم تکامل را پیموده اند. تنها تفاوتش اینست که مادیر می فهمیم، دیر حرکت میکنیم و به همین دلیل است که همیشه چند منزل عقب میمانیم.
سوم: وقتی که یک مجمع بزرگ با3200  نفر عضو در یک تالار بزرگ کنارهم مینشینند، اجندا ترتیب میدهند، سلسله مراتب اجرایی و رهبری تعیین میکنند، گفتگو میکنند و برنامه اختتامیه را مرتب و منظم اجرا میکنندآدم امیدوار میشود. توحید، ترجمه، متن و عبارات قطع نامه و هماهنگ شدن با نظم و زمان تعیین شده، حکایت از مدرن شدن ادبیات رسمی و مدیریت جدید خبر میدهد. تفاوتهای ظریف و محسوس را میتوان احساس کرد. تادیروز اینگونه نبود. جلسات بزرگ و بزرگان جلسههای دیروز ما متفاوت بودند. نظم سنتی داشتند و از ویژگیهای معاصریت نسبتا تهی بودند. لویه جرگهی را که در آخرین روزهای حاکمیت حامدکرزی برای امضای پیمان امنیتی با آمریکا در همین مکان برگزار شده بود به خاطر بیاورید. حتی حامدکرزی مجری نظم و دیسیپلین کشور، خودش نظم را رعایت نمیکرد و هروقت دلش میخواست پشت تریبون میرفت و داد و فریاد میکرد.
اینکه آداب و رفتارهای فردی برخی از شرکت کنندگان لویه جرگه صلح، سوژههای فیسبوکی شد  به خوبی میرساند که گروههای مختلف از میان تودههای مردم در این لویه جرگه حضور یافته بودند که هیچ ادعای  نخبه بودن را نداشتند. با همین وضعیت، گزارشات کمیتهها و قطع نامه پایانی حکایت از این داشت که افکار عمومی در قبال مسایل افغانستان رشد کرده است و سطح آگاهیها تغییر یافته است.
چهارم: لویه جرگه صلح برای سیاسیون فقط یک فرصت بود برای اینکه هرکس حرف خودش را بزنند و بر دیدگاه خودش استدلال کنند. اما بسیاری از رهبران سیاسی از این فرصت استفاده نکردند. با حضور یا بی حضور آنان این لویه جرگه برگزار شد. نفس حضور این بزرگان در لویه جرگه صلح هیچ ضرری را متوجه آنان نمی ساخت ولی اگر از قضا این لویه جرگه جایگاه مثبت و سازنده در تاریخ افغانستان پیدا کند، جای این بزرگان خالی میمانند و نسلهای بعدی این جاهای خالی را با تفسیر خودشان پرخواهند کرد. رهبران سیاسی اپوزیسیون حکومت میتوانستند از این فرصت استفاده کنند و حرف خودشان را بزنند، هیچ اشکالی هم نداشت ولی نتوانستند. وقتیکه شمعی روشن میشود، مهم نیست که شمع را چه کسی روشن کرده است، مهم اینست که ما حدیث خود را بتوانیم در آن جا بخوانیم. فرصتهای کلان در صحنه سیاست همیشه به دست نمیآید. به همین دلیل است که سیاستمداران با تجربه همیشه میکوشند تا پیشآمدها را تبدیل به فرصتهای خوب کنند. لویه جرگه مشورتی صلح با تمام هزینههایش، یک بهانه خوب برای دیالوگ عمومی در افغانستان بود، ولی بسیاری از رهبران سیاسی را در تردید قرار داد. تصمیم گیری مفید در زمان تردید کار آسان نیست. البته بایدگفت که در حقیقت امر هم جنگ و هم لویه جرگه مربوط به گذشتههای تلخ اند که ایکاش دیگر هرگز مباد!
پنجم: لویه جرگه مشورتی صلح به هرترتیب و نیتیکه برگزار شد، اینک بعنوان صدای ملت تعبیر و تفسیر میشود و به حکم قطع نامه این جرگه، دولت ملزم است آن را اجرا کند. البته دولت هم همین را میخواست. مهمترین خواستههای این لویه جرگه قبلا به عنوان خواستههای اصلی و خط قرمز دولت در پروسه صلح مطرح شده بود. تفاوت کار اما در اینجاست که حکومت در میز گفتگوهای صلح با حضور رهبران احزاب سیاسی اپوزیسیون حکومت، آمریکا و طالبان نیاز به اتوریته و پشتوانه مردمی داشت که آن را از طریق لویه جرگه مجددا کسب کرد. حکومت در تلاش بود تا از طریق لویه جرگه صلح، موضوع"جنگ و صلح" را به مردم محول کند و خودش از طریق نمایندگان مردم در لویه جرگه صلح مالکیت و محوریت پروسه صلح را به عهده بگیرد و تشکیلات موازی  صلح را حذف کند. تاجایی موفق هم شد. این کار شاید برای بسیاری از تحلیلگران و اپوزیسیون حکومت کار بزرگی جلوه نکند. ولی واقعیت اینست که برای حکومت یک انرژی فوق العاده ایجاد کرد، اعتماد به نفس پدید آورد و برای دیگر بازیگران مطرح پروسه صلح یک تجلی جدید از حکومت افغانستان ترسیم کرد. این جلوهها در فضای سیاست و دیپلماسی بسیار تأثیر دارد. اکنون حکومت، اپوزیسیون سیاسی حکومت، آمریکا و قطر در فضای میز گفتگوهای بعدی صلح، به خوبی متوجه این امر خواهند شد و آن را احساس خواهند کرد.
ششم: حکومت و نهادهای امنیتی به خوبی به مردم نشان داد که اگر اراده جدی داشته باشد، به خوبی میتوانند امنیت را تأمین کند و مخصوصا پایتخت را از آسیبهای هراس افکنان ایمن نگه دارند. باید همینگونه هم باشند. مردم در عینحالیکه نیروهای امنیتی را دوست دارند از آنان کار درست هم میخواهند. این درست نیست که امنیت کابل پروسهی باشد. درست است که آمادگیهای مضاعف امنیتی هزینههای مضاعف را نیز دارد ولی هزینههای انسانی و مالی وقایع تلخ تروریستی نیز غیرقابل جبران است. هرگز نمیتوانیم انکار کنیم که در بسیاری از وقایع تروریستی در کشور، سهل انگاریهای امنیتی نیز نقش داشته است. دشمن تا یک خلاء امنیتی را پیدا نکند نمیتواند روزها برنامه ریزی و برای انجام یک حمله تروریستی در قلب کابل امکانات و تجهیزات لازم را فراهم کند.

دیدگاه شما