صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پاسخ دولت افغانستان به سیاست کشتار و جنگ طلبی طالبان

-

پاسخ دولت افغانستان  به سیاست کشتار و جنگ طلبی طالبان

افغانستان در هجده سال گذشته درنبرد با تروریسمی که ریشه منطقهای و جهانی دارد، هزینه هنگفت انسانی  متقبل شده است و هزینه مالی این نبردها توسط جامعه بینالمللی مخصوصاً ایالاتمتحده تأمینشده است. تمامی کشورهایی که شاهد حضور تروریسم و فعالیتهای تروریستی در خاک خود بودهاند، هرگاه خواسته اند از شر تروریسم رهایی یابند همزمان به رویکردهای نظامی و سیاسی روی آورده اند. وقتی تاریخ تروریسم در باسک اسپانیا، کیوبک کانادا، ببرهای تامیل در سریلانکا، ابوسیاف در فیلیپین، طالبان و القاعده در افغانستان را مرور کنیم در می یابیم که برای زدودن چالش تروریسم راهکاری های سیاسی و نظامی بهطور همزمان لازم بوده است. اکنونکه موضوع مصالحه با طالبان بهصورت جدی مطرحشده است، با وجود خواست ملی وبین الملی مبنی بر دست برداشتن این گروه از خشونت و امتیازات که برای این گروه در نظر گرفتهشده است اما طالبان دست از خشونت نکشیده و اعلام نمودهاند که آنها عملیات نظامی خود را علیه نظامیان افغان از سر گرفتهاند. پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا طالبان همزمان با مذاکرات صلح به موج جدید ترور و خشونتورزی روی آوردهاند؟ دولت افغانستان برای قوت بخشیدن به موضع سیاسی (مذاکراتی) خود چرا نیازمند پشتوانه نظامی است؟
فعالیتهای طالبان چه در دوران زمامداری آنها و چه پس از سرنگونی آنها در 2001 تروریستی بوده است زیرا آنها همیشه در تلاش بودهاند که غیرنظامیان را بهصورت نظاممند هدف قرار دهند، بمبگذاری کنار جادهای، تخریب زیرساختهای ملی و عمومی، استفاده از زنان و کودکان به حیث سپر انسانی به عادیترین اعمال طالبان در افغانستان تبدیلشده است؛ اما در باب اینکه چرا طالبان همزمان مذاکرات صلح به موج جدید خشونتورزی روی آورده است باید گفت آنها میدانند که خشونتورزی بیشتر آنها را در میز مذاکرات در موقف برتر قرار میدهند و ازاینرو آنها از هیچ خواستهای خود تا حال کوتاه نیامدهاند. آنها از اوایل اصرار داشتند که نظامیان خارجی باید افغانستان را ترک گویند، قانون اساسی ملغی شود، نظام جمهوری سرنگون و بهجای آن شریعت سختگیرانه برقرار شود، زنان در محوطه خانهها محصور شوند و از زندگی اجتماعی و سیاسی دستبردارند و بعد از گذشت سالهای طولانی طالبان هنوز هم بر این خواستهای خود اصرار دارند و هیچگونه تغییری در آن رونما نشده است. در طول سالهای گذشته طالبان بهصورت جدی مورد حملات نظامی قرار نگرفتهاند و بیشتر رویکردها در قبال طالبان دفاعی بوده است. علاوه بر این مسائل نظامی- امنیتی، مسأله فرهنگی نیز در اینجا دخیل است. طالبان هرچند که فعالیتهای تروریستی از خود نشان دادهاند اما در بخشهای افغانستان دارای نفوذ اجتماعی هستند که این امر ریشه در مفاهیم همچون قومیت و مذهب و حتی زبان دارد. اشتباهات مرگبار که در سیاست مبارزه با تروریسم در افغانستان به اجرا گذاشتهشده است باعث گردیده که این گروه تروریستی بهصورت جدی هدف قرار نگرفته است و مفاهیم قومیت و مذهب و زبان به گسترش پایگاه این گروه در بخشهای کشور منجر شده است.
بسیاری از استراتژیست های جهانی مخصوصاً واقعگرایان بر این هستند که یکی از راه قدرت گیری جنگ است و حتی جنگی در جامعه وجود نداشته باشد باید برای آن آمادگی وجود داشته باشد. رویکرد طالبان را میتوان با این سخن مائو پیوند داد که وی میگفت قدرت از میله تفنگ بیرون میشود. در اینجا دو وجهه مشترک میان مائو و طالبان وجود دارد و آن همانا عدم باور مندی به دموکراسی (صندوق رای) و اتکا بر اسلحه است. طالبان طی سالهای گذشته بهجز قتل، کشتار، غارت و وحشیگری چیزی دیگر به ارمغان نیاورده است و خود آنها میدانند که در نزد افکار عمومی جهان محبوبیت ندارند و تنها خشونتورزی لجامگسیخته آنها باعث گردیده است که قدرتهای منطقه آنها را به حیث بازیگر مؤثر بدانند و روی آنها حساب نمایند و حتی این دولت از طالبان در زمانهای مختلف در سطح دیپلماتیک پذیرایی نمودهاند.
تجربیات کشورهای دیگر در مبارزه با تروریسم نشان داده است که هرگاه موقف دولتها دفاعی شده است، آنگاه تروریست ها دست برتر پیداکردهاند. مهمترین نمونه تروریسم را میتوان در سریلانکا سراغ گرفت که سرانجام در سال 2009 توسط ارتش آن کشور با حمایت بینالمللی از بین برده شد. هرگاه  افغانستان بخواهد در مبارزه با تروریسم دست برتر داشته باشد یا حداقل در مذاکرات بتواند خواست عمده شهروندان افغانستان را بازتاب دهد، ناگزیر است که در میادین نبرد از خود رشادت به خرج بدهد و از  لاک دفاعی بیرون شود و به حالت تهاجمی دربیاید. هرگاه سیاستمداران و نظامیان افغان در این مورد دیر بجنبند آنگاه موقف خود را از اینکه هست نیز بدتر خواهند نمود. دولت افغانستان با توجه به چالشهای جدی که در امر مبارزه با فساد، گسترش بیکاری، عدم شفافیت در دولت داری و نقض حقوق بشر وجود دارد در نزد افکار عمومی جامعه بینالمللی از محبوبیت آنچنانی برخوردار نیست و این موضوع خود میتواند بر حمایت جامعه جهانی از دولت افغانستان سایه بی افگند. در شرایط فعلی هرگاه حکومت افغانستان بتواند ابتکار عمل را در مبارزه با تروریسم به دست بگیرد تا حدی زیادی میتواند نواقص خود را در سایر بخشها پوشش دهد. ازآنجاییکه طالبان از هیچ مطالبه ی خود کوتاه نیامدهاند و حتی در سطح بینالمللی برای خود مشروعیتی دست و پا کردهاند و در شرایط فعلی با توجه به رویکرد تهاجمی طالبان، تنها موضع پیشگیرانه نظامی حکومت میتواند طالبان را چه در سطح داخلی و چه در سطح بینالمللی به عقب براند. در هرجایی دنیا برای خاتمه بخشیدن به یک منازعه مذاکره بهعنوان راهحل سیاسی پنداشته شده است اما تجربه تاریخی نشان داده است که صرفاً رویکرد سیاسی به حل مسایل بدون حمایت نظامی منجر به تسلیمی شده است و هرگاه یک جناح بخواهد یک منازعه را به نفع خود خاتمه بخشد، در حین مذاکرات صلح نیازمند پشتوانه نظامی و آمادگی لازم در صورت شکست مذاکرات است. علاوه بر اینکه در منازعات مسلحانه، موقف برتر نظامی منجر به برتری سیاسی میشود، تروریستها در هیچ جای زمین بدون فشار لازم نظامی حاضر به پذیرش معاهده صلح نشدهاند و تا آخرین توان به رویکرد نظامی خود ادامه دادهاند. بنابراین تا زمانی که طالبان بهصورت اساسی مورد فشار نظامی قرار نگیرند حاضر به پذیرش معاهده صلحی که بتواند منافع دو طرف را تأمین نماید، نخواهند شد؛ و دولت افغانستان تا زمانی که از موضع قدرتمند نظامی با طالبان روبرو نشوند در میدانهای سیاسی بهراحتی نخواهد توانست به اهداف مطلوب خود دست یابند زیرا ازیکطرف نتوانسته است اجماع ملی  را در مورد صلح رقم بزند و از طرف دیگر در میدانهای جنگ حالت دفاعی گرفته است و این امر هم در سطح داخلی و هم در سطح بینالملل توان دولت افغانستان را در مدیریت سیاسی و نظامی با پرسش روبرو نموده است.

دیدگاه شما