صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱۶ سرطان ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت اجماع ملی برای حفظ دستاوردهای هجده‌ساله افغانستان

-

ضرورت اجماع ملی برای حفظ دستاوردهای هجده‌ساله افغانستان

افغانستان در شرایط حساس سیاسی- امنیتی میان بازگشت بهنظام طالبانی و نظام سیاسی دموکراتیک قرار دارد. از سال 2001 به اینطرف با دخالت قدرتهای بینالمللی ازجمله ایالاتمتحده و ناتو در افغانستان نظام سیاسی با الگوهای پذیرفتهشده در جهان مدرن حاکم بوده است. علیرغم چالشهای که برای حکومتداری دموکراتیک در افغانستان وجود داشته است، نظام سیاسی جدید در افغانستان در عرصههای حقوق بشری، آزادی بیان، آموزش، مشارکت اجتماعی و گردش قدرت بر اساس الگوی انتخاباتی پیشرفتهای قابلملاحظهای داشته است. باوجود اینکه رژیم سرکوبگر طالبان در 2001 سرنگون گردید اما تفکر و جریان طالبانیسم بهطور باید در افغانستان از بین نه رفت و حتی برخی رفتارهای سیاستمداران حکومتی و غیر حکومتی و در برخی موارد رویکردهای ایالاتمتحده در مبارزه با تروریسم موجب تقویت جریان طالبانیسم و تفکر جهادی در افغانستان گردید. در اواسط سال 2018 ایالاتمتحده روند مذاکرات صلح را با طالبان شدت بیشتر بخشید و این مذاکرات در برخی حالات بدون در نظر داشت اراده حکومت و مردم افغانستان برگزارشده است. کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی به نحوی کوشیدهاند که از مذاکرات صلح افغانستان ماهی مراد خود را صید نمایند. اکنونکه مذاکرات صلح طالبان با آمریکا در غیاب مردم و دولت افغانستان در جریان است، این پرسش را به وجود آورده است که سرنوشت دستاوردهای هجدهساله نظام سیاسی جدید افغانستان چه خواهد شد؟ از ارزشهای حقوق بشری و نظام سیاسی مردمسالار چه کسی در برابر معامله صلح میان ایالاتمتحده و طالبان دفاع خواهد نمود؟
تجربیات تاریخی و واقعیتهای محیط بینالملل گواه بر این است که دولتها همیشه میکوشند از منافع ملی و بقای خود صیانت نمایند. رویکردهای دولتها همیشه طوری طراحی میگردد که منافع ملی آنها لحاظ گردد. آمریکا مانند هر دولت دیگر بر اساس این نظریه (واقعگرایی) تلاش مینماید که از منافع ملی خود حراست نماید. آمریکا پس از جنگ سرد مدتی کوتاهی توانست نظم یکجانبه را برجهان مسلط نماید اما این وضعیت دیری نپایید که توسط قدرت گیری چین، ظهور مجدد روسیه و برخی قدرتهای منطقهای مانند ایران و حتی بازیگران غیردولتی مانند القاعده و سپس داعش به چالش کشیده شد. اکنون آمریکا برای حفظ برتری جهانی خود ترجیح میدهد که بهجای مبارزه با تروریسم، با کشورهای یاغی (رقبای جهانی و منطقهای آمریکا) دستوپنجه نرم نماید. نو محافظهکاران از زمان بوش پسر الی ترامپ بر این هستند که باید قدرت جهانی ایالاتمتحده اعاده شود. آمریکا برای اینکه بتواند در عرصه جهانی جلو قدرت گیری سریع چین، روسیه و ایران را بگیرد ناگزیر شده است که در سیاست مبارزه با تروریسم و حتی لیبرالیسم تجاری خود تجدیدنظر نماید. حلقههای تصمیم گیر در سیاست خارجی آمریکا بر ایناند که از مبارزه با تروریسم، صرفاً کشورهای ثالث مانند چین سود میبرد. با توجه به این مسأله که اکنون آمریکا به هر نحوی که شده میخواهد مبارزه با تروریسم را در افغانستان به سرانجام برساند و بهصورت آبرومندانه نیروهای نظامی خود را از افغانستان فرابخواند. آمریکا به این واقعیت رسیده است که منازعه افغانستان را نمیتواند از راه نظامی به پایان برساند و راهحل سیاسی (مذاکره) میتواند به طولانیترین نبرد ایالاتمتحده در افغانستان پایان دهد. برای پایان بخشی به جنگ طالبان با آمریکا و دولت افغانستان، متصورترین وضعیت در کشور مشارکت طالبان در نظام سیاسی بر اساس تشکیل نظام سیاسی جدید در افغانستان است. طالبان با توجه به ایدئولوژی بنیادگرایانهای که دارند، به آزادی بیان، دموکراسی، حقوق بشر و حضور زنان در حوزههای مختلف زندگی اجتماعی احترام نخواهند گذاشت. بااینحال به توافق رسیدن ایالاتمتحده با طالبان خطرات جدی را برای دستاوردهای هجدهساله اخیر به میان میآورد. برای حفظ این دستاوردها که با هزینه سنگین مالی و انسانی طی سالهای گذشته بهدستآمدهاند، حمایت همهجانبه مردم و نخبگان سیاسی کشور اعم از دولتی و غیردولتی لازم است.
در تمامی جوامع دموکراتیک دولت و مخالفان سیاسی آن روی برخی اصول کلی مانند نفس نظام سیاسی، قانون اساسی و ارزشهای بنیادین همان جوامع اتفاقنظر دارند اما در اجرایی کردن اهداف تعریفشده بر اساس قانون اساسی و نظام سیاسی کشور اختلافنظر دارند. در افغانستان جدای از طالبان، داعش، القاعده و سایر گروههای تروریستی، اکثریت مردم افغانستان در باب کلیت قانون اساسی، دموکراسی، حقوق بشر و آزادیهای اساسی موجود در کشور اتفاقنظر دارند. از دست رفتن ارزشهای هجدهساله اخیر و برقراری نظام طالبانی در افغانستان میتواند کشور را به نقطه صفری ماقبل 11 سپتامبر 2001 برگرداند و توسعه سیاسی افغانستان برای سالهای طولانی دوباره به عقب برگردد. طالبان و سایر گروههای تروریستی کلیت نظام سیاسی افغانستان را رد مینمایند و این امر به معنای نفی و انکار رژیم حاکم در افغانستان و حتی مخالفان سیاسی دولت، احزاب سیاسی، نیم جامعه (زنان) و اقلیتهای قومی و زبانی در کشور است. طالبان در دوران زمام داری خود (1995-2001) ثابت نمودند که در برابر مخالفان خود از کاربرد هیچ نوع خشونتی فروگذار نمیکنند و هیچگاه حاضر به پذیرش وجود صدای مخالف خود در جامعه نیستند؛ بنابراین بر نخبگان سیاسی حاضر در دولت، کنشگران و مخالفان سیاسی دولت، احزاب سیاسی، جامعه مدنی، زنان و جوانان کشور است که برای حفظ ارزشها و دستاوردهای هجدهساله اخیر اتفاقنظر نمایند و این امر همانا تحتفشار قرار دادن ایالاتمتحده و سایر قدرتهای بینالمللی تأثیر گزار بر روند مذاکرات صلح افغانستان است که دستاوردهای هجدهساله اخیر و هزینه شدن میلیاردها دالر و ریخته شدن خونهای صدها هزار سرباز کشور را که در راستای دفاع از تمامیت ارضی کشور و نظام سیاسی موجود ازدسترفته است مدنظر داشته باشند. از جانب دیگر علاوه بر مسأله دستاوردهای هجدهساله، توافق سیاسی میان ایالاتمتحده و طالبان بدون در نظر داشت منافع مردم افغانستان میتواند امنیت بینالملل مخصوصاً در منطقه ماورای افغانستان را نیز با خطر جدی روبرو نماید زیرا دولتهای فرومانده مانند افغانستان وقتی از نظام سیاسی مردمسالار برخوردار نباشد بهراحتی میتواند تبدیل به پناهگاه امن تروریسم شود چنانکه در دهه 1990 بر افغانستان این موضوع اتفاق افتاد؛ بنابراین اگر قرار باشد که مردم افغانستان تجربه تلخ 1990 را بار دیگر شاهد نباشند، لازم است که در مورد حفظ دستاوردهای هجدهساله اخیر نظام سیاسی افغانستان به یک اجماع کلی دست یابند تا از طریق آن بتوانند درروند مذاکرات صلح و آینده نظام سیاسی در کشور تأثیر گزار واقع شوند.

دیدگاه شما