صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱۶ سرطان ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

عمران خان! به کجا چنین شتابان؟

-

عمران خان! به کجا چنین شتابان؟

در کمتر از ده روز است که عمران خان صدر اعظم پاکستان مداخلات آشکار خود در امور داخلی افغانستان را برای دومین بارصریحا تبارز داده است. به یاد داریم که در 24 حوت سال گذشته که چیزی حدود ده روز از آن سپری میشود وی در منطقه (باجور) پاکستان که یکی از مناطق سرحدی با افغانستان است در جمع قبائل آن جا گفته بود که ( به زودی حکومت فراگیر که از تمام مردم افغانستان نمایندگی کند در حال شکل گیری است) در پی این اظهارات مداخله جویانه وی، وزارت خارجه کشور، سفیر پاکستان را احضار نمود و توضحیات لازم نیز ارائه گردید؛ اما اکنون که از آن زمان تا کنون، کمتر از ده روز سپری میشود، بار دیگر صدر اعظم پاکستان بر اظهارات مداخله جویانه اش تأکید ورزیده است، او حکومت افغانستان را متهم نموده است که گویا به دلیل فشارهای حکومت افغانستان دیدار اش با نمایندگان طالبان را ملغی کرده است؛ بر علاوه وی گفت که حکومت افغانستان در پیشبرد روند صلح یک مانع است زیرا بر گفتگوهای طالبان با کابل تأکید میورزد؛ اما اینکه حکومت پاکستان از چه وقت تاکنون و چرا برای مردم افغانستان دایهی مهربان تر از مادر شده است ذهن مردم افغانستان را میفشارد.
در میان مردم افغانستان، با شنیدن اسم پاکستان، مفاهیم روزه مرگی همچون انتحار، انفجار، قتل و شلیک توپخانههای این کشور به ولایت کنر، در اذهان تداعی میشود؛ بنا بر این اکنون که این کشور، برای دومین بار، بوق و کرنای صلح خواهی و ایجاد حکومت موقت و فراگیر در افغانستان را سر میدهد ناشی از چیست؟ چرا یکباره این کشور پس از خلق فجایع روزمرگی در افغانستان، که اکنون هم کماکان تداوم فجایع شان اشک مادران افغان را جاری میسازد، تغییر موضع داده و با لفاظیهای به ظاهر دلسوزانه، ساز حکومت موقت و فراگیر سر میدهد؟ مگر در همین جشن عید نوروز نبود که فرزند خلف شان در هلمند، کابل و سائر ولایات، جان فرزندان وطن را گرفت و مادران داغدیده شان را عزادار ساخت، مگر طالبان و شورای کویته مفاهیم انتزاعی هستند که شهرت قتل و غارت شان جهان را در نوردیده است، چرا طالبان مولود سائر کشورهای همجوار افغانستان نیستند، چرا سائر کشورها چنین قاتلان بی رحم را در وطن خویش به صورت گروهی جا نمیدهند، برای یک کودک هفت ساله افغانی نیز واضح است که قتلها در کشور با حمایت پاکستان صورت میگیرد، جنگهای خونین چهل ساله از دامن منحوس این کشور در افغانستان تولد شده و تحمیل میگردد و صدها اما و اگرهای دیگر پیرامون عملکرد و سیاست تروریستی این کشور در قبال افغانستان وجود دارد که از مجال این بحث خارج است و از چشمان تیز بین مردم افغانستان پنهان نیست؛ لذا با در نظر داشت خلق فجایع و آدم کشیهای این کشور، ذهن انسان افغانی کنجکاو است که مهربانیهای این کشور آنهم صرف با ایجاد حکومت موقت در افغانستان ناشی از چیست؟ البته چنانچه یاد آور شدیم، در قبال کشتارهای مردم افغانستان نیز اگر چنین انعطاف پذیری و ملاطفت از این کشور شاهد میبودیم قابل قدر بود.
البته با در نظر داشت سیاست خارجی این کشور در قبال افغانستان، فقط یاد آوری نکته اساسی و محوری که سایر موارد در سیاست خارجی پاکستان، حول محور همین مسئله میچرخد باید یاد آوری گردد. بنا بر این پاکستان به عنوان کشوری که منافع اش را در افغانستان با ایجاد رعب و وحشت دنبال میکند، بقا و رشد کشور اش را همیشه در آئینه ضعف افغانستان میبیند، مرز دیورند به عنوان بخشی از خاک افغانستان که تاکنون توسط هیچ دولت افغانی به رسمیت شناخته نشده است از مناطق اشغال شده افغانستان محسوب میگردد، پاکستان با نگرانی از این امر، که مبادا پشتونهای صوبه سر حد، بر علیه حکومت شان دست به شورش گری بزند با تجهیز و تمویل سران این قبائل، آنان را مصروف جنگ در افغانستان میسازند، مناطق صوبه سرحد که اکنون به صورت غیر رسمی بخشی از خاک پاکستان به حساب میآید، به عنوان منطقه الفراغ، که تقریبا به صورت خود مختاری توسط پشتونهای آن سوی مرز اداره میشود، شامل مزایای همچون نظارت حد اقلی حکومت پاکستان بر مردم این قبائل و به حال خود رها ساختن آنان، در تردد میان افغانستان و پاکستان است که در بسیاری عملکردهای نظامی و تروریستی نیز دست باز دارند و حکومت پاکستان مانع آنان نمیشود، لذا آی اس آی و یا سازمان استخباراتی پاکستان که در قدرت و سیاست این کشور دست بالا دارد، همیشه جهت بر آوردن منافع سیاسی پاکستان در منطقه و به خصوص افغانستان، از این مردم سوء استفاده میکنند که به این شکل، آنان را مصروف بسازد و بر علاوه، جهت دسترسی به منافع منطقوی شان نیز آنان را صف بندی نموده و به کشور افغانستان بفرستند.
عمران خان که برای دومین بار، از ایجاد حکومت موقت و فراگیر حرف میزند ناشی از طرز تفکر سیاسی پاکستان در قبال پشتونهای افغانستان است، روایت سیاستمدران پاکستانی از نمایندگان واقعی پشتونها در افغانستان، شامل اشخاصی میگردد که در همسویی و همفکری با پاکستان سیاست شان را معطوف بدارند؛ لذا پشتونهای که در چارچوب دولت افغانستان اند و هر کدام در مناطق شان از نفوذ وسیع اجتماعی بر خوردار اند، مطابق طرز دید پاکستانی، آنها نمیتوانند نمایندگان واقعی و کار آمد مردم پشتون به حساب آید؛ و آن عدهی کثیری از پشتونهای افغانستان که در همفکری با دولت افغانستان تمایل دارند و همیشه حامی استقرار حاکمیت افغانستان شمول بوده اند؛ نیز به عنوان نمایندگان واقعی پشتونها قلمداد نمیگردد، اظهارات مداخله جویانهی پیهم عمران خان نیز ناشی از همین تئوری ناقص پاکستانی سر چشمه میگیرد، او که برای دومین بار حرف از حکومت فراگیر میزند به این معنی است که باید سران طالبان در حکومت افغانستان، نقش محوری داشته باشند تا به آن حکومت لقب حکومت فراگیر داد، بنا به قرائت پاکستانی، فقط پشتونهایی که در رأس گروه طالبان قرار دارند میتوانند از جامعه پشتون افغانستان نمایندگی کنند؛ در حالیکه تناقض آشکار تری نیز از همین قرائت بیشتر بر جسته میگردد؛ اگر عمران خان و حکومت پاکستان، سران طالب را نماینده واقعی پشتونها قلمداد میکنند، چرا هنوز تحت حاکمیت این گروهها در ولسوالیها مردم پشتون را از نعمت دانش و مکتب محروم نموده اند، چرا جوانان مناطق یاد شده را با تجهیز انواع اسلحه به کام مرگ میفرستند، چرا آنان را از امتیازات پروژه های عام المنفعه که سائر مناطق تحت تسلط دولت از آن بهره مند اند محروم میسازند؟ صدها چنین مواردی که با منطق انسان جور نمی آید قابل سئوال است؛ استخدام این کشور سران طالبان را به عنوان یگانه ابزاری شبه نظامی و ابزار فشار بر حکومت افغانستان و لقب دادن آنان به عنوان نمایندگان واقعی پشتونها بخشی از سیاست توطئه و ترور آنان در قبال حاکمیت قدرتمند افغانی است تا از این مجرا بتوانند در حکومت آینده افغانستان، نفوذ چشمگیر و همه جانبه داشته باشند و آن طوری که دل شان میخواهند افغانستان را از تعاملات منطقوی و به خصوص نزدیکی و همسویی با کشور هند باز دارند؛ لذا از همین اکنون که زمزمههای صلح کماکان در حال پیشروی است، عمران خان صدر اعظم این کشور، مداخلات اش شتاب بیشتری گرفته است، او حکومت افغانستان را مانع بر سر تحقق پروسه خوانده بود؛ این حرف او کاملا به جا است؛ زیرا صلحی که در آن تسلط حد اکثری پاکستان را در امور داخلی افغانستان با خود حمل کند، قطعا حکومت افغانستان مانع جدی چنین صلح پاکستانی به حساب میآید، حکومت ما به عنوان حاکمیت مستقل، این حق را به خود میدهد که اگر تسلط پاکستان بر افغانستان با هر بستهی پیشنهادی که تقدیم گردد مانع دریافت آن هدیه خواهد شد؛ لذا خوابهای نا خوش عمران خان در امور داخلی افغانستان همچنان یک خواب است و خیال و با وجود نحلههای فکری ملی، فرصت تحقق چنین رویاها را از پاکستان خواهیم گرفت، درست است که در افغانستان میان گروههای مختلف سیاسی رقابت وجود دارد که در جوامع دموکراتیک یک امر طبیعی و عادی است؛ اما هیچ یکی از مردم افغانستان اجازه نخواهند داد تا پاکستان در سیاست داخلی افغانها نقش مداخله جویانه بازی کند.

دیدگاه شما